صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۲ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی» ثبت شده است

اسرائیل، این مزدور منطقه‌ای شیطان بزرگ، دقیقا در زمانی دست به ترور دانشمند تراز اول ایرانمان زد که دولت تمام توان خود را در آخرین نفس‌های پیر و کرونا گرفته‌اش، مصروف متقاعد کردن مردم برای مذاکره‌ی چندین و چندباره کرده بود اما اسرائیل که میداند حربه‌ی مذاکره باید برای دولت بعدی در ایران باقی بماند و همچنان تا سالها آلت دست لیبرال‌ها بماند، با به هیجان آوردن احساسات عمومی مردم، مذاکره را تا سال بعد به تاخیر انداخت.
آنچه انسان را بیش از اندوهین کردن، به خشم می‌آورد، تحریف ادبیات و گفتمان مقابله و مبارزه با دشمن غربی است.
عده‌ای که خود را تافته‌ی جدابافته می‌دانند و عقل خود را از تمام منتقدان و دلسوزان، برتر و بالاتر، در واکنش به ترور دانشمند هسته‌ای این کشور، دست پیش می‌گیرند که پس نیافتند و ابتکار عمل را در دست می‌گیرند _آن‌هم در واکنش به اقداماتی این چنین که هیچ چاره‌ای برای ایران جز انتقام سخت باقی نمی‌گذارد_ تا مردم به یک محکومیت و یا یک مذاکره و یک بدتر از توافق راضی شوند. غافل از آنکه دشمن دشمن است و هرگز از دشمنی دست نمی‌کشد. دشمن هرگز از دشمنی پشیمان نمی‌شود. دشمن هرگز با ما توافق واقعی نخواهد کرد. عملیات روانی و فکریِ جریان لیبرال در این کشور، یعنی: "تحریف گفتمان مقابله با غرب" ضرر و زیان‌های جبران ناپذیری دارد.
جداکردن دموکرات از جمهوری‌خواه و یکی ندانستن بایدن و ترامپ، منفک کردن اسرائیل از آمریکا، اتحادیه اروپا از آمریکای جنایتکارِ خونخوار، اکتفا کردن به تسلیت گفتن شهادتِ شهید!!! و راضی شدن به محکوم کردن جنایت‌ها که هیچ ارزشی ندارد جز برای آن‌ها که به لفاظی‌های دشمن قانع میشوند و خود با را ابراز تاثر‌ِ آنها، راضی می‌کنند. امّا چه زمانی؟ خون شهید بر زمین ریخته شده و او دیگر هرگز زنده نمی‌شود. آری باید هم تسلیت بگویند. به خودشان تسلیت بگویند که بی‌کفایتی ها و چراغ سبز نشان دادن‌هایشان این کفتارهای شیطان بزرگ را اینچنین جسور و نترس کرده است که دست به اعمالی این چنین خطرناک می‌زنند.
چرا این جماعت سفیه نمی‌خواهند بفهمند که همانطور که اسرائیل با ما سر سازش و دوستی ندارد، آمریکا هم سر سازگاری ندارد، اروپا هم دلسوخته‌ی ما نیست و هرگز با ما متحد نمی‌شود یا واسطه‌ی احقاق حق ما نمی‌شود. افسوس که این جماعت هرگز نمی‌فهمند‌.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۲۱:۴۵
نـــرگــــس

مشهدم و نائب‌الزیاره و انگار این‌بار فارق‌البال‌ترم. بعد از چندین سال این اولین تشرفِ دوباره‌ام در طول یک‌سال به مشهد مقدسه :) 

دلم می‌خواد این‌بار، تو این زیارت، کار متفاوتی انجام بدم. البته فعلا در مقام تصمیمه.
اول اینکه زمان اختصاصیِ تنها حرم رفتنم یک ساعت قبل و یک ساعت بعد از اذان صبح باشه.
دوم اینکه این‌بار توی مخاطبین گوشیم نگاه کنم، تمام کسانی که یه کدورتی ازشون دارم رو کامل ببخشم. بخشیدن که هیچ... جداً باور کنم که از هیچ کس بهتر نیستم و اونا از من بهترند.
سوم اینکه بازهم به این مرد بزرگ فکر کنم. ببینم می‌تونم خودم رو بهشون وصل کنم. ببینم در باورم می‌گنجه منم یه روزی مثل ایشون بزرگ بشم. حججی دهه هفتادی تونست. کاش...

باید از امام رئوف بخوام که ظرف منم پر کنه. این‌بار دعا نمی‌کنم برای حاجت‌های کوچیک خودم...
ساقیا بده جامی
زان شراب روحانی
خیلی دعاگو هستم به شرط لیاقت. دعا می‌کنم و زیارت‌نامه می‌خونم.
اگر توصیه‌ای برای استفاده بیشترم از این فرصت دارید خواهش می‌کنم قدم‌رنجه کنید به صفحه ؟صالحه؟
ممنونتونم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۸ ، ۲۰:۵۵
نـــرگــــس

از وقتی حاج قاسم شهید شده، امکان نداره مثلا سوار ماشین بشیم و حرفی از حاج قاسم زده نشه. عکس‌های حاج قاسم روی در و دیوار محله و شهر، با آدم حرف می‌زنه. فاطمه‌زهرا هم که سوار ماشین میشیم درخواست پخش مداحی میکنه. محمود کریمی می‌خونه: ناصرالحسین! قاسم سلیمانی!
اصلا فاطمه‌زهرا بعد از تشییع حاج قاسم یاد گرفت شعار بده: مرگ بر آمریکا! نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا!
دو شب پیش هم دلش برای حاج قاسم تنگ شده بود. قبل از خواب بهانه می‌گرفت که دلم می‌خواد حاج قاسم رو ببینم! خسته شدم از بس ندیدمش...
من احساس عجیبی دارم. دلم برای نبودنِ سردار یک جوری است. بعد از شهادتش حضورش خیلی خیلی پررنگ‌ شده. برای همین آدم دلتنگی‌اش طوری نیست که احساس تنگنا کند.
بعد از آسمانی شدن سردار، فهمیدم معادلات آنطوری که فکر می‌کردم نیست. نیتم برای رفتن هم به کلاس تیراندازی تغییر کرد. فکر می‌کردم یک روز به کارم می‌آید. اما الان نیتم "و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم" شده. بچه‌ آوردنم هم همین نیته. پول در آوردنم هم همین نیته. وقتی ولی امر می‌گوید: "نه جنگ می‌شود و نه مذاکره می‌کنیم" یعنی راه سومی هست که معادلات جهانی راهی به سوی آن ندارند. بعد از شهادت سردار دارم به این فکر می‌کنم که ۲۵ سال آینده اسرائیل وجود نخواهد داشت، چطوری است؟! از چه جنسی است؟
فعلا شهادت سردار، ماجرای هواپیمای اوکراینی، کیمیا علیزاده و ... هنوز خیلی حرف‌ها برای گفتن دارند.
خلاصه هنوز خون سردار تازه است ‌که این راهپیمایی‌ میلیونی در بغداد راه افتاده، تازه فقط با حضورِ مردانِ عراقی :)
منتظرم ۲۲ بهمن بشود و با فاطمه‌زهرا دوباره برویم راهپیمایی. چهلم سردار حتما پر از عکس‌های ایشان است‌. دوباره بیاییم در خانه یک روزنامه دیواری با عکس‌های حاج قاسم درست کنیم.


پ.ن: این پست قدیمی رو لا به لای پربازدید‌هام پیدا کردم. چه جالب... (+)
بعد از شهادت سردار، چنان حجمی از علاقه به ایشون در درونم شعله می‌کشه که حتی نمی‌تونم خودم رو قبل از شهادت سردار تصور کنم...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۲۲
نـــرگــــس

امروز همسر اومده خونه. کلی خبر دست اول و نقل‌قول‌هایی با یک واسطه از سرداران سپاه داشت که تمام فرضیه‌های قبلی رو مردود می‌کرد.
گفتم: حالا که داستانِ جنگ تکنولوژیک نیست، یعنی کار اشتباهی کردم که اون فرضیه‌ها رو تو فضای مجازی منتشر کردم؟
جواب ایشون نه بود چون من به وظیفه‌م عمل کردم اما ته دلم از دستش ناراحتم که چرا غلط‌های دیکته‌م رو نمی‌گیره؟ روزهای اخیر تنها چیزی که با خودش خونه میاره یه عالمه حرف نگفته است. این رو از خطوط چهره‌ش می‌خونم. حداقل این کار رو خیلی خوب بلدم.
بازم شکر... الحمدلله... خوشحالم تو برهه‌ای از زمان زیست کردم که کسی مثل حاج قاسم رو درک کردم. باعث شد افق دیدم خیلی وسیع‌تر بشه. گاهی به خودم می‌گم تو کم سن نداری! ۲۵ سالته. حضرت زهرا ۱۸ سالگی شهید شد! تو تا الان باید خیلی بیشتر از اینا از خودت جربزه نشون می‌دادی! خدا خیلی بهت نعمت داده! برای داشتن یک افق دیدِ بلند، خیر سرت دنیا رو گشتی! حداقل این چیزا رو هم‌سن و سال‌های تو تجربه نکردند. درس خوب با استادهای خوب تو جاهای خوب خوندی...
ولی گاهی مثل این چند روزی که از سر گذروندم می‌فهمم که خیلی بچه‌ام. مونده تا بزرگ بشم. گاهی می‌فهمم که من اون گودزیلای دانشمندی که تو خیالاتم از خودم ساختم نیستم. وقتی داغونم چطور می‌تونم مادر خوبی باشم و بچه‌هایی تو افق کسانی مثل حاج قاسم تربیت کنم؟ من هنوز تو وظایفم به عنوان یک زن موندم، آخه چطور می‌تونم دنیا رو اونطور که حاج قاسم فتح کرد، فتح کنم؟
دوشنبه صبح تو سالن تیراندازی سیبل‌هام رو بد زدم. مربی گفت: مشکل از ذهنم بوده...
ذهنم داغون بود چون با همسر یه بحث ساده کرده بودم. خیلی جالبه نه؟ الانم یه جوری هم دارم تمرین می‌کنم انگار قراره برم المپیک. ولی فقط می‌خوام با خودم بجنگم. مسابقات مشکلش اینه که تو رشته تفنگ، نمی‌تونم کامل گردی صورتم رو بپوشونم.‌.‌. حیف. قشنگ معلومه تکلیفم با خودم مشخص نیست.
یه چیز بد دیگه هم دیشب بود... سر سفره شام‌. دایی و بابا و همسر اصلا حواسشون نبود اما منو دچار یاس فلسفی کردند. خیلی بد بود‌.
یه چیز دیگه هم همسایه پایینی‌مون گفت در مورد دختر سردار که قشنگ به این یاس فلسفی دامن زد.
خیلی عجیبه که مشغول نوشتن مقاله در مورد نقد مبانی معرفتی فمینیسم باشی ولی هنوز اندر خم یک کوچه مونده باشی... هنوز نتونی خودت و نقشت رو هضم کنی.
این روزا دلم می‌خواد یه سکوت طولانی کنم. دارم می‌رم برای یک زایمانِ جدید. آخرین بار مشابه این زایمان رو سال ۹۲ کردم و خیلی دردناک بود. اما الان باید قوی باشم. من با حاج قاسم عهد کردم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۸ ، ۲۱:۲۲
نـــرگــــس

نمی‌دونم شما هم بچه بودید Rise of Nations بازی می‌کردید یا نه؟

و نمی‌دونم آیا شما هم از خوندن کتاب‌های داستانی و روایت‌های انقلاب ۵۷ مثل من لذت بردید یا نه؟ یا از دیدنِ صحنه‌های به خیابان آمدن مردم در بهمن ۵۷؟ دیدن شادیِ چهره‌‌های ساده مردم؟ دیدن پیروزی؟

احساس می‌کنم دوباره انقلاب شده. ولی این‌بار ایران و تمام متحدانش انقلاب کردند. 

انقدر این شادی و شعفی که توی چهره مردم می‌بینم قشنگه، انقدر همه چیز باعث افتخارمونه، انقدر دل دل می‌کنم که زودتر ۲۲ بهمن و چهلم حاج قاسم بیاد، انقدر همه چیز خوبه... در پوست خودم نمی‌گنجم. می‌دونم شما هم همینطورید.

الان سخنان حضرت‌ آقا رو گوش کردم. تک تک کلماتی که آقا فرمودند رو با سلول‌هام جذب کردم... مخصوصا اون قسمت خصوصیات حاج قاسم و دشمن‌شناسی.

از اینجا به بعد باید خیلی بیشتر از قبل حواسمون باشه آقا چی می‌گه. چی می‌خواد. چی‌کار باید بکنیم که ایشون راضی باشند؟ آخه رضایت ایشون رضایت امام زمانه. خیلی باید مراقب باشیم. مراقب حفظ انقلابِ جدیدمون. این عصرِ جدیدمون. مراقب دشمن و حرکات قبلی و بعدیش‌. خیلی مراقب باشیم و نویدهای الهی رو از خاطر نبریم.

و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی

کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله

و تحذیرهای الهی... افطال علیکم العهد او اردتم ان یحل علیکم غضب من ربکم...

این روزها بیشتر قرآن بخونیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۱۱:۴۵
نـــرگــــس

حاج قاسم، بعد از تو، دنیای ما به دو قسمتِ پیش از تو و پس از تو تقسیم می‌شود.

حاج قاسم، قرآن خواندن برای من به دو قسمت پیش از تو و پس از تو تقسیم می‌شود.

حاج قاسم، نهج‌البلاغه خواندن برای من به دو قسمت پیش از تو و پس از تو تقسیم می‌شود.

حاج قاسم، طرح کلی اندیشه اسلامی خواندن و تدریس کردن برای من به دو قسمت پیش از تو و پس از تو تقسیم می‌شود.

حاج قاسم، فرزندآوری و تربیت فرزند به دو قسمت پیش از تو و پس از تو تقسیم می‌شود.

حاج قاسم، همسرداری به دو قسمت پیش از تو و پس از تو تقسیم می‌شود.

و تمام کارهای روزمره و ساده‌ی زندگی ام...

حاج قاسم، به من و همه‌ی امثالِ من کمک کن...

حاج قاسم... یا وجیها عند الله. اشفع لنا عند الله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۱۸:۵۱
نـــرگــــس
بچه‌ها این متنی که اینجا می‌ذارم کپی هست و همه می‌دونن که من مطالبم رو خودم می‌نویسم. برای همین باید برای خوندنش زحمت بکشید و برید ادامه مطلب.
اما یه چیزی که توی پست قبل ننوشتم: اون تسبیح، تسبیح حاج قاسم بود که به اندازه یک عکس گرفتن و یک دور تسبیح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها گفتن به دستم رسید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۹
نـــرگــــس

دینی که باید به حاج قاسم ادا کنم و هرگز ادا نخواهد شد...

یادداشت: حاج قاسم را درست تفسیر کنیم.

من سال ۶۷ به دنیا نیامده بودم و رحلت و تشییع حضرت امام را درک نکرده‌ام اما می‌دانم که تشییع سردارِ بزرگ‌ترین مراسم تشییع تاریخ ‌است. مضاف بر این تشییع سردار در شهرهای زیارتی عراق و شهر‌های بزرگ، رکورد بیشترین جمعیت را تاکنون شکسته است. ساده‌ترین دلیل بزرگتر بودن این تشییع فقط در تهران، این است که: ایران آن زمان ۵۰ میلیون بود و الان ۸۲ میلیون.
و من نمی‌دانم چرا یک عده از گفتن شکوه ایران سر باز می‌زنند. شکوهی که دشمن را از ترس می‌لرزاند و خواب را از او می‌گیرد.
نمی‌دانم چرا یک عده آن را در حد یک رفراندوم تقلیل می‌دهند؟
این حضور، مساله آری یا نه نبود... این حضور یک بلوغ بود. رشد بود.
سردار دل‌ها،‌ جانِ مردم را یک پله‌ و صدها پله، به تناسب ظرفیت هر انسانی، به خدا نزدیک‌تر کرد‌. به سنت‌های لایتغیر الهی متوجه کرد. عاشقِ فرهنگ شهادت و مجاهدت در راه خدا کرد.
و من نمی‌دانم چرا یک عده هنوز فکر می‌کنند راه اول و آخر ما دیپلماسی و مذاکره است و جنگ یک راه‌حل میانی است؟ و این تفکر را به راه و مسیر سلیمانی‌ها نسبت می‌دهند؟ اتفاقا گاهی جنگ اولین راه و گاهی آخرین راه است و این مساله را حاج‌ قاسم نه تنها با عملش و ۴۰ سال مجاهدتش و بلکه بارها و بارها در کلامش به مردم گفته بود.
و من نمی‌دانم چرا برخی پوسته‌ای از شخصیت حاج قاسم را می‌بینند و علت محبوبیت او را فقط در ظواهر امر جستجو می‌کنند؟ محبوبیت حاج قاسم از ایمان او بود. ایمانی که به وفا کردن به تعهدات ایمانی‌اش منتهی می‌شد. تعهداتی که به نظام جمهوری اسلامی ایران و اهداف بلندش در جهان داشت و همین او را از بقیه جدا می‌کرد چرا که انقلاب را در افق جهانی دید و آن‌قدر در تراز انقلاب بود که نماد مقاومت اسلامی شد.
حاج قاسم تربیت‌یافته مکتب خمینی بود. مکتب اسلام ناب محمدی. نه اسلام رحمانی و نه اسلام آمریکایی، اسلام سازش و تسلیم...
اسلام ناب، اشداء علی الکفارش لحظه‌ای از رحماء بینهم جدا نمی‌شود. "بینهم" آن تمام پیکره امت اسلامی است. نه فقط شیعیان و نه فقط مسلمانان ایران و نه فقط مسلمانان ایران و سوریه و عراق و سوریه و لبنان و نه حتی مسلمانانِ کلِ دنیا. بلکه تمامِ حق‌طلبانِ سراسرِ دنیاست. حاج قاسم روحش را در زمان حیاتش آنقدر بزرگ کرده بود که ظرفیت در برگرفتنِ تمام مسلمانان و حق‌طلبان‌ را در تمام دنیا داشته باشد.
حالا عجیب نیست مردمی که بعد از شهادت سردار تازه برای اولین بار نام او را شنیده بودند، آن‌ها نیز عاشق و واله او شدند. سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، "شهید" شد. و این شهادت دست او را آن‌چنان برای پیش بردن جریانِ حق باز کرده است که امکانِ آن برای هیچ موجودِ حیّ‌ای در دنیای مادّی وجود ندارد. او که تاکنون مصداق "و من الناس من یشری نفسه‌ ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد" بود، اکنون مصداق "احیاء عند ربهم یرزقون. فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون" شده است. و همین است که ملت ایران اکنون خوف از آمریکا و حزن از تحریم از قلبش زدوده شده و طوری دیگر فریاد می‌زند: "مرگ بر آمریکا"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۱۱:۰۸
نـــرگــــس

توی گروه نوشتند:
 "سلام دوستان
جهت شادی روح بزرگوار شهید سردار سلیمانی و شهدای همراه ایشان و جهت آرامش قلب بزرگوار حضرت ولیعصر عج و رهبر عزیزمان و تسلای دل خانواده آن شهید بزرگوار و ملت مسلمان ایران و منطقه ختم صلوات گرفتیم.
هر کس هر میزان که توان داره صلوات هدیه بفرماید و در گروه اعلام کند"

گاهی فکر می‌کنم ما برای آرامش دلِ طوفان‌زده و بل بحران‌زده خودمون باید ختم صلوات بگیریم.
اونایی که آیه "کتب الله لاغلبن انا و رسلی" توی قلبشون حک شده، مظهر "الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون" هستند و نیازی به صلوات‌های فلّه‌ای من و امثال من ندارند.
دم این رفقا گرم... ولی دقت کنیم که حضرت آقا این شهادت رو به خود حاج قاسم و امام‌زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تبریک گفتند و به ما ملت تسلیت دادند. حاج قاسمی که الان غرق در بهجت و سروره، "فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لاهم یحزنون" و حالا شهید و حاضر بر امت و تاریخه...
حاج قاسم سلیمانی که با شهادت بزرگ و با شکوهش و با دست بریده‌اش نشون داد که علمدار مقاومت بوده و می‌تونه سرش رو جلوی خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها بالا بگیره.
اما حالا... ما باید به حال خودمون زار بزنیم که معلوم نیست داریم وظیفه‌مون رو درست انجام میدیم یا نه. یا حتی اصلا پای در راه وظیفه گذاشتیم یا نه.
این روزا و این اخبار دلخراش برای ما مصداق این فرمان و دلگرمی الهی باشه که "و لا تهنوا فی ابتغاء القوم، ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون و ترجون من الله ما لا یرجون و کان الله علیما حکیما"
پس بسم الله الرحمن الرحیم...
این راه ادامه داره و #سلیمانی_‌ها در راهند.


بعد از نوشتن این مطلب تصمیم گرفتم یه ختم کامل قرآن برای سردار انجام بدم. فی‌ظلال‌القرآنِ سید قطب با ترجمه حضرت آقا رو هم بخونم و هدیه‌ش بدم به سردار. دلم می‌خواد یه‌ جوری بهشون متصل بشم. فردای شهادت سردار وقتی داشتم می‌رفتم باشگاه برای تیراندازی، به این فکر کردم که به ظاهر امیدم برای رفتن در رکاب حاج قاسم برباد رفت اما در حقیقت اینطور نیست. الان که دست حاج قاسم بازتر از قبل شده، نیّت من کار خودش رو می‌کنه. نیّت رضای خدا، نیّت تربیت سرباز، اینا کار خودش رو می‌کنه... از باشگاه که برگشتم تصمیم گرفتم ارشد شرکت نکنم. نه اینکه سخت باشه! اتفاقا چند روز پیش نمونه سوال دانلود کردم و سوالات رو نگاه کردم. واقعا راحت بود. 
اما دیگه تصمیمم رو گرفتم. هرچند تصمیم الانم خیلی سخت تره‌. اینکه چطور قدم بردارم که به صف مجاهدین متصل و ملحق شم سخت‌تره.

در مورد انتقام سخت:
۱_ باید انتقام بگیریم
۲_ انتقام خواهیم گرفت
۳_ باید انتقام سخت بگیریم
۴_ اگر انتقام به حد کافی سخت نباشد، آمریکا ضربه بعدی را سخت‌تر خواهد زد
۵_ مردم ظرفیت و توان جنگ را ندارند
۶_ انتقام سخت باید طوری باشد که به جنگ تمام عیار بدل نشود
۷_ نماد غرور ملی مردم از مردم گرفته شد
۸_ انتقام سخت باید به مردم غرورشان را باز گرداند، این‌بار غروری عظیم‌تر
۹_ نماد غرور ملی مردم تا پیش از این آسیب‌پذیر بود و قابلیت حذف فیزیکی داشت
۱۰_ انتقام سخت باید یک غرور ملی ریشه‌دار و غیر‌قابل زوال به مردم بدهد
منتظر انتقام سخت باشیم و خودمون رو براش آماده کنیم... 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۸ ، ۰۸:۰۵
نـــرگــــس
امروز صبح که خبر حمله تروریستی به مردم و نظامیان در اهواز رو شنیدم، احساس کردم این خبر مالِ ایران نیست. یعنی انقدر دور از تصورم بود... درست مثلِ حمله تروریستیِ به مجلس.
آره! همینه که شب عاشورا، حضرتِ آقا، سرِ سردارش رو می‌بوسه! یعنی: سَرِت سلامت سردارِ امنیتِ این خاکِ مقدسی که باید به قدومِ آقا متبرک بشه ان شاءالله...
امروز به این فکر کردم که ممکن بود من جایِ یکی از این شهدا می‌بودم... ممکن!
۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱ ۰۱ مهر ۹۷ ، ۰۰:۱۴
نـــرگــــس