شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
دینی که باید به حاج قاسم ادا کنم و هرگز ادا نخواهد شد...
یادداشت: حاج قاسم را درست تفسیر کنیم.
من سال ۶۷ به دنیا نیامده بودم و رحلت و تشییع حضرت امام را درک نکردهام اما میدانم که تشییع سردارِ بزرگترین مراسم تشییع تاریخ است. مضاف بر این تشییع سردار در شهرهای زیارتی عراق و شهرهای بزرگ، رکورد بیشترین جمعیت را تاکنون شکسته است. سادهترین دلیل بزرگتر بودن این تشییع فقط در تهران، این است که: ایران آن زمان ۵۰ میلیون بود و الان ۸۲ میلیون.
و من نمیدانم چرا یک عده از گفتن شکوه ایران سر باز میزنند. شکوهی که دشمن را از ترس میلرزاند و خواب را از او میگیرد.
نمیدانم چرا یک عده آن را در حد یک رفراندوم تقلیل میدهند؟
این حضور، مساله آری یا نه نبود... این حضور یک بلوغ بود. رشد بود.
سردار دلها، جانِ مردم را یک پله و صدها پله، به تناسب ظرفیت هر انسانی، به خدا نزدیکتر کرد. به سنتهای لایتغیر الهی متوجه کرد. عاشقِ فرهنگ شهادت و مجاهدت در راه خدا کرد.
و من نمیدانم چرا یک عده هنوز فکر میکنند راه اول و آخر ما دیپلماسی و مذاکره است و جنگ یک راهحل میانی است؟ و این تفکر را به راه و مسیر سلیمانیها نسبت میدهند؟ اتفاقا گاهی جنگ اولین راه و گاهی آخرین راه است و این مساله را حاج قاسم نه تنها با عملش و ۴۰ سال مجاهدتش و بلکه بارها و بارها در کلامش به مردم گفته بود.
و من نمیدانم چرا برخی پوستهای از شخصیت حاج قاسم را میبینند و علت محبوبیت او را فقط در ظواهر امر جستجو میکنند؟ محبوبیت حاج قاسم از ایمان او بود. ایمانی که به وفا کردن به تعهدات ایمانیاش منتهی میشد. تعهداتی که به نظام جمهوری اسلامی ایران و اهداف بلندش در جهان داشت و همین او را از بقیه جدا میکرد چرا که انقلاب را در افق جهانی دید و آنقدر در تراز انقلاب بود که نماد مقاومت اسلامی شد.
حاج قاسم تربیتیافته مکتب خمینی بود. مکتب اسلام ناب محمدی. نه اسلام رحمانی و نه اسلام آمریکایی، اسلام سازش و تسلیم...
اسلام ناب، اشداء علی الکفارش لحظهای از رحماء بینهم جدا نمیشود. "بینهم" آن تمام پیکره امت اسلامی است. نه فقط شیعیان و نه فقط مسلمانان ایران و نه فقط مسلمانان ایران و سوریه و عراق و سوریه و لبنان و نه حتی مسلمانانِ کلِ دنیا. بلکه تمامِ حقطلبانِ سراسرِ دنیاست. حاج قاسم روحش را در زمان حیاتش آنقدر بزرگ کرده بود که ظرفیت در برگرفتنِ تمام مسلمانان و حقطلبان را در تمام دنیا داشته باشد.
حالا عجیب نیست مردمی که بعد از شهادت سردار تازه برای اولین بار نام او را شنیده بودند، آنها نیز عاشق و واله او شدند. سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، "شهید" شد. و این شهادت دست او را آنچنان برای پیش بردن جریانِ حق باز کرده است که امکانِ آن برای هیچ موجودِ حیّای در دنیای مادّی وجود ندارد. او که تاکنون مصداق "و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد" بود، اکنون مصداق "احیاء عند ربهم یرزقون. فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون" شده است. و همین است که ملت ایران اکنون خوف از آمریکا و حزن از تحریم از قلبش زدوده شده و طوری دیگر فریاد میزند: "مرگ بر آمریکا"
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.