صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

#امام_موسی_صدر

دین شما دین «به چالش کشیدن» است؛ دین مبارزه است؛ دین حرکت پیوسته و آرمان‌گرایی همیشگی است؛ دین ورود به ژرفای زندگی و میدان‌های مبارزه در طول زندگی است. پس جای شگفتی نیست که شما از این آموزه‌ها و از این گذشته، توشه‌ای فراوان و عمیق برگرفتید و به راه افتاده‌اید. 

در این دوره برای شما کافی نیست که فقط مادرانی شایسته باشید. شاید اگر در زمانی دیگر بودید، برای شما به همین بسنده می‌کردیم، ولی اکنون امت شما با مرگ و زندگی دست و پنچه نرم می‌کند. امت شما با طمع‌ورزی‌هایی رو‌به‌روست که نظیر آن را در تاریخ سراغ نداریم. در چنین شرایطی باید بیش از زن عادی در شرایط عادی، کارآمدی داشته باشید. باید تلاش خود را چندین برابر کنید تا این تهدید را از امت خود بزداید و امت خود را از نابودی نجات دهید.»

گام به گام با امام موسی صدر؛ ج ۱۱؛ زن و چالش‌های جامعه

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۷
صالحه

خطر کرونا ویروس برای من و مصطفی جدی نبود و نبود تا دیشب که از بیمارستان بقیه الله الاعظم برگشت. اونجا رفته بود که همراه بقیه دوستانِ جهادیش، پارکینگ بیمارستان رو تبدیل به بخش نگهداری از بیمارانِ در حال نقاهت کنند. چیزایی می گفت و تعریف می کرد که واقعا نگران کننده بود. مصطفایی که توی این مدت خودش با بی خیالی یکی دوبار رفته بود قم و یک بار هم مشهد، حالا نگران بود و همین من رو نگران کرد ولی زود آروم شدم. و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین...
حالا می خوام سکوتم رو بشکونم و در مورد کرونا صحبت کنم. چند تا فکت و مطلب کوتاه هم قبلش میگم و بعدش با هم آیات پایانی سوره حج رو می‌خونیم. اونایی که دقت کنند، ارتباط مطالب رو با هم متوجه میشن :)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۰۵
صالحه

مدتی است ننوشته ام اما در همین مدت اینقدر تایپ کرده ام که دستانم کمی تندتر شده اند. پژوهشم را تحویل دادم. چقدر بی جهت حرص و جوش خوردم. آن هم در شرایطی که من از بسیاری از دوستانم کارهایم را زودتر تحویل داده ام. حالا شاید کیفیتش متوسط باشد اما امتیاز به موقع تحویل دادن را گرفتم حداقل. سفر سه روزه همسر هم قوز بالا قوزِ استرس و ناراحتی های من شد. برای هوش هیجانیِ پایینِ خودم متاسفم. من هر روز بخشی از وقتم را صرف مطالعه و نوشتن تحقیقم می کردم. طبیعتا نباید نگران می بودم ولی بودم. و اینکه همسرم و دوستان از پژوهشم تعریف کردند. گرچه من باورم نمی شود اما به نتایج خوبی رسیدم. حداقل برای زندگی خودم.

تصمیم گرفتم این وبلاگ را به جای پر کردن از هجویات روزانه ام به نوشتنِ نتایج مطالعاتم اختصاص بدم و فقط چک لیست های ماهانه ام رو اینجا به اشتراک بذارم.

شروعش هم باشه با کمی صحبت کردن در مورد این پژوهش اخیرم. چیز جالبی که امروز داشتم بهش فکر می کردم این بود که چه بسا کسی از یک عارف و سالک الی الله، یک سوالی بپرسه و ایشون با علم ویژه ای که به شرایط فرد دارند پاسخ مقتضی بهش بدهند و در نتیجه پاسخ اون سوال قابل تعمیم به دیگران نباشه. اما در مورد حضرت امام و حضرت آقا (به اختصار امامینِ انقلاب) گرچه در اوج عرفان بودند اما این طور نیست که پاسخ شون به سوالات افراد، قابل تعمیم به دیگر افراد نباشه. دلیلش اینه که اونا همواره اصلاح امت و جامعه رو مدّ نظر دارند و اصلاح و تهذیب دانه دانهِ آدم های دور و برشان، دقیقا همان طور که از شأن ائمه اطهار به دوره، از شأن اون ها هم به دوره.
پس وقتی حضرت آقا یک بانو می فرمایند که هم کسب علم کنند و هم فرزند بیاورند، یعنی همه ی بانوان می توانند این دو کار رو با هم انجام بدهند.
قدم اول هم این هست که صحبت ایشون رو درست متوجه بشیم. حضرت آقا نمیگن دانشگاه رفتن، نمیگن فلان کلاس رو رفتن، فلان کتاب رو خوندن، نمیگن فلان رشته، علمی هست و فلان رشته، علمی نیست. کلا برای علم هیچ قیدی نمی آورند و به اصطلاح طلبگی «مطلقِ علم» مدّ نظرشونه. بنابراین این دایره خیلی وسیعه و همه ی خانم ها می تونند در دایره زنانِ اهل علم و طالب علم داخل بشن. بنابراین هم برای اصلِ علم و هم برای نحوه کسب کردن اون علم، قید نمی آورند.
سومین مساله ای که براش قید نمی آورند زمانِ این کسب علم هست. بنابراین در هر شرایطی می شه کسب علم کرد و شاید در درجه اول این مساله به خلاقیت و هوشمندی ما در تبدیل تهدیدها به فرصت ها بستگی داشته باشه. ضمن اینکه حضرت آقا دیدی به وسعت و پهنه ی یک عمر انسانی به فرصت ها و استعداد های انسان دارند. بنابراین ممکنه ما در یک برهه و برش از زمان، شرایط کسب علوم یا مقدماتی از علوم رو داشته باشیم و در برهه و مقطع زمانی دیگری به واسطه شرایط دیگری، زمینه کسب علوم و مقدماتِ دیگری.... اهمیت درک و استفاده کردن از همون شرایط و زمینه ها، شاید بیشتر از اون چیزی که ما تصور می کنیم، مهمه. چیزی که متاسفانه ما به دلیل «زندگی نکردن در زمان حال» ازش غفلت می کنیم. میس می کنیم. :)
من برای این پژوهش، علاوه بر بررسی دیدگاه های امامینِ انقلاب، کتاب های میثاق مهر و ماه و زن آنگونه که باید باشدِ استاد طاهرزاده و نظام حقوق زن در اسلام رو تورقی کردم. بین این کتاب ها، میثاق مهر و ماه در تبیین توحیدیِ پیوند همسری و ازدواج، الحق در ترازِ خاصی قرار گرفته و شاید بهتر باشه برای بررسی بیشتر در رابطه زن و خانواده در نگرش توحیدیِ اسلامی، اون کتاب رو مطالعه بفرمایید. اما حداقل تلاش کردم که در بخش های حقوقی و اقتصادی، حرف نویی زده باشم. به قولِ نسیم جانِ جانان، «دوست داشتم.» اما تا یار چه را خواهد و میلش به چه باشد. :)

اینم لینک دریافت فایل تحقیقم + دوست داشتید بخونید.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۴۲
صالحه

به یمن قدوم این ماه پربرکت می‌خوام همه‌ی احساس‌های کسالت و بی‌حالی و رخوت و اعصاب خردیم و احساسات منفیم نسبت به تمام مسئولیت‌های حال و آینده‌م رو دور بریزیم و خودم رو بابت گذشته ببخشم. امیدوارم به فضل و کرم خدا و درهای رحمتش که بازتر شده و می‌دونم میشه خیلی کارها رو تو این سه ماه ممکن کرد. 

یک مطلب از حاج آقا قاسمیان اینجا میذارم براتون که خیلی قشنگه:

ماه مبارک رجب ماهی است که به صورت خاص گفته‌اند خیلی ویژه است و هیچ ماهی این چنین نیست. در حدیث قدسی آمده که «در ماه رجب اگر کسی من را اطاعت کند، من اطاعتش می‌کنم!» یعنی من می‌آیم پاکارش می‌ایستم و خلاصه خدا به اطاعت انسان می‌آید! هرچقدر از ویژگی این ماه بگوییم کم است و مقدمه است برای ماه شعبان و ماه رمضان و دریافت عظمت‌های شب‌های قدر.

از ابتدای ماه رجب تا شب قدر، دو چله باقی مانده است و ماه رجب ماهی است که «یا من ارجوه لکل خیر» است، یعنی هر خیری را در آن می توان امید داشت. مطرح است که شب قدر و «لیلة القدر خیر من ألف شهر» نه برای کسی است که به غفلت می گذراند تا برسد به لیلة القدر، بلکه برای کسی است که از اول رجب شروع می کند و از اول رجب به دو چله نشینی می گذراند.

چله نشینی هم این نیست که در خانه بنشیند! این که حرف لغو نزند، چیز بیخود نخورد، صحنه های بیخود نگاه نکند و این هاست؛ چه رسد به اینکه اعمال حرام انجام ندهد..

ادامه مطلب هم توصیه‌های آیت الله قاضی برای این سه ماه مبارک!

التماس دعا دارم خیلی کلیشه است ولی التماس دعا :)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۲۴
صالحه

گاهی وقت ها یک حالتی شبیه به سردرد توی سرم عارض میشه که دلم می خواد دونه دونه تارهای موهام رو بگیرم و بکشم. این بار دوم طی یک ماه گذشته است ولی این بار علتش برام ناشناخته بود. جیغ ها و لجبازی های فاطمه زهرا هم کفرم رو در می اورد طوری که بدم نمی اومد یک فصل کتکش بزنم اما خدایا، تو شاهد باش که ما گوش این بچه رو لمس هم می کنیم گریه می کنه. چه برسه به این که بخواهیم کتکش بزنیم. و من تو این مدت فقط نتونستم صدام رو کنترل کنم که بالا نره. و خدایا تو شاهد باش که امشب هم براش فسنجان مورد علاقه اش که عشقشه رو درست کردم ولی چیزی از حجم لوسیِ چندش آورش کم نشد و خدایا تو شاهد باش!

دلم می خواد یک مدت هیچ گونه استرسی رو تحمل نکنم ولی از ابتدا هم هوش هیجانی کمی داشتم. از کلاس های آکادمیک حضوری رسیدم به غیرحضوری. از غیرحضوری به دوره های میان مدت حضوری. از دوره های میان مدت حضوری به دوره های میان مدت غیرحضوری ولی می دونم بازم نمی تونم استرس هام رو کنترل کنم. هی یه چیزی بهش اضافه می کنم. امروز باشگاه، فردا یه بیزنس کوچیک، پس فردا یه چیز دیگه. چک لیست هم نوشتم برای کارهای روزانه ولی بازم پریشونم. نمی دونم چرا!

خواهش می کنم حرفش رو هم نزنید که من قید این فعالیت ها رو بزنم. امروز که تو باشگاه مربی با دیدن سیبل هام ذوق کرد و چند بار گفت باریکلا، نزدیک بود از شوق اشک تو چشمام جمع بشه. واقعا هیجان مثبت زندگیم همین کارهاست. ولی مثلا ضدحال یعنی اینکه 5 دقیقه زمان لازم داری تا برای همسرت دو صفحه از متن تحقیقت رو که با اشتیاق نوشتی بخونی ولی دخترت چندبار بینش پارازیت بندازه و وقتی بهش میگی الان نوبتش نیست شروع می کنه به تمارض و سردردت بدتر میشه. واقعا نمی فهمم چرا بچه ها گاهی وقت ها اینقدر با روان مادر و پدراشون بازی میکنند. مخصوصا اون مادر بخت برگشته که از صبح جیغ جیغ و مسخره بازی تحمل کرده. واقعا این انصاف نیست. این انصاف نیست...

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۵۴
صالحه

همسرجان مسجدشون رو حوزه انتخابیه کرده واسه همین من هم دیر اومدم رای بدم (ساعت ۱۱ و نیم) و هم برای اینکه دلش نشکنه مسجد اونا رو انتخاب کردم وگرنه به دلم بود برم مسجد محله مامانم اینا (محله سابق خودم) که برام نوستالژیک‌تره.
ولی خب از هر حیث اینجا بهتره چون بیشتر تحویلمون می‌گیرن. ناسلامتی خانم حاج‌آقا هستم! :)
تازه تخلف هم کردم و از برگه رای‌م عکس گرفتم. دلتون بسوزه! :)
اولین باره که انتخابات برام هیجان خاصی داره که دوست دارم ببینم کیا رای میارن. یه بار که انتخابات ریاست جمهوری روز قبل عروسیم بود و اصلا هیجان عروسی می‌چربید به همه‌چی... ولی رای دادم. اونم اول وقت!
یه بارم که ریاست جمهوری کلی زور زدیم و این‌ور اونور رفتیم تبلیغات ولی نشد و دپرس شدیم.
یه بارم که مجلس معلوم بود رای نمیاریم.
اما الان هیجانش به اینه که چون لیستی رای نمیدم دلم می‌خواد بدونم کدوم یک از اونایی که اسمشون رو نوشتم رای میارن!
اما مثل همیشه برای جریان حق باختی وجود نداره. ما در هر صورت برنده‌ایم [vیِ victory] :)

نیز بخوانید بیانات مهم رهبر انقلاب در ۱۶ بهمن ۹۸ +

نیز بخوانید +


پ.ن: 
وقتی قراره حجت بر کسی تمام بشه، میشه ولو تو یه لحظه!
بیشتر از یک هفته است دارم فکر می‌کنم لیستی رای بدم یا نه. اولش می‌گفتم واسه چی بذارم پدرخوانده‌ها برام تصمیم بگیرند. برای چی وقتی می‌تونیم چهارتا جوان خوش فکر و اهل جهاد و انقلابی انتخاب کنیم، بشیم جاده صاف‌کن جریاناتی ‌که مدت‌هاست دوگانه‌شون برامون کهنه و فرسوده شده؟
کلی با دوستان بحث کردیم. رای‌م عوض شد چون فکر کردم نتیجه رو از دست میدیم. مصطفی با دوستانش نظر دیگه‌ای داشتند. طبق معمول بهم تقلب نرسوند... شب قبل همش دو دل بودم.
صبح این دو لینک رو خوندم و قلبم آرام گرفت. خدا رو شکر. الحمدلله!
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۶
صالحه