سلام صالحه جان.
خدا به انرژی و جسم و روحت برکت بده.
به قول یه بنده خدایی، مردهایی که کار فرهنگی انجام میدن، پشتش ساعت های تنهایی و زحمت و مشقت خانم هاشون پنهانه.
دوستمون بنده خدا همسرشون از طلاب بودن، اغب اوقات خونه نبودن، وقتی هم میومدن با یه بغل مهمون میومدن. :)) خانمش بنده خدا با درس و مشق و بچه... خدا برای هم حفظتون کنه.
همین الانش از چند روز نبودن شوهرت بخاطر اربعین انقدر اذیت میشی و میرنجی بعد میخوای واسه ی شوهرت زن دوم هم بگیری که همون زمانای بودنش هم نصف بشه؟ ظرفیتشو داری که ازش حرف میزنی؟
عزیزم شاید اون خانم برخلاف شما شرایطشو داشته باشه که با همسرتون بره کربلا. پس بازم باید خونه ی مامانت بری و ایندفعه تحمل نبودن شوهرت حتما سختتره چون اون با نوعروسشه و تو تنهایی.
و طی روزهای هفته هم مسلما باید از روی عدل روزهایی رو به اون یکی خانمش اختصاص بده و بازم تو تنهایی. تازه در بهترین حالتش مشکلت فقط تحمل تنهاییه.
من نمیدونستم پرونده ی این موضوع توی ذهنت بسته شده. همه ی پستای جدیدت رو هم با هم خوندم و از اون دو پستت ناراحت شدم چون حس کردم نمیدونی مشتاق چه شرایطی هستی.
ببین من اگه چیزی گفتم از روی اذیت و آزار تو نبود. مریض نیستم که وقتمو بذارم و وبلاگی بخونم که دوسش ندارم یا با ارزشهام همسو نیست. پس اگه خوندمت و نظر هم دادم بخاطر ارزش و احترام بود. پس توقع کنایه و تیکه هم ندارم. آدم بالغیم و داریم حرف میزنیم و فکرامونو به اشتراک میذاریم. اگر اذیتت میکنه حرفام دیگه نمیگم.
منظورمو اشتباه متوجه شدی. من راجع به هیچ خانومی قضاوت نکردم. اصلا جمله های کامنت پیشین معطوف به کس خاصی نبود اصلا. من خودت رو هم نمیشناسم. فقط میدونم این قضیه ی چند همسری آقایون، خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنی برای زنی که در این فرهنگ بزرگ نشده درد و رنج به بار میاره و عموما رنجها رو بیشتر میکنه.
من یادمه وبلاگ یه خانومی رو میخوندم که همسرش طلبه بود و یه بچه داشتن و فقط بخاطر بیشتر شدن جمعیت شیعه پاپیچ همسرش شدن که دوستش رو بگیره. با همه چی هم اکی بودن ولی بار اولی که همسرش و دوستش با هم رفته بودن بیرون (خانوم دندون درد داشت و رفتن دندونپزشکی)، با دیدن دوتاشون شونه به شونه ی هم دلش شکسته بود! و این دل شکستنها انقدر ادامه داشت که وبلاگش رو بست.
قرار نیست گوی بلورین داشته باشیم و آینده رو پیش بینی کنیم ولی قراره منطقی فکر کنیم و اتفاقات رو به هم ربط بدیم. مثلا من اگه از نبودن شوهرم و زیاد بودن تنهاییام میرنجم، صد در صد وقتی نبودنهای شوهرم بخاطر همسر جدیدش چند برابر بشه حالم بدتره (من نوعی)
و این کمترین رنجهای ممکنه
ببین امیدوارم بدون پیش داوری بخونی چون بدون بغض و خواهرانه نوشتم
واقعا برای یه خانم شرایط سختیه. از نظر روحی و جسمی خیلی تحلیل میره ...
اون چیزی که در تاریخ مایه ی ازار زنها بوده، ناتوانی در بیان خواسته هاشون و ناتوانی مردها در انجام اون خواسته ها.
این جمله ت . تازکلید دسوال همه ماهاست انگار. حالا فهمیدم چرا ما زنها ازوجود هوو می رنجیم. دقیقا همینه که شما گفتی. دقیقا همینهاست.
آره. الکی پیچیده اش کردیم.اما نمی دونم اون حس لامصب چیه که تو وجود همه مون هم هست. یعنی واقعا مدام باید در حال تقوا باشی تا حالت بد نشه،مگر اینکه در بی خبری کامل به سر ببری.
راستش من از خدا توقع نداشتم که چیزی رو حلال کنه که راهکاری برای طرق مقابل ش در نظر نگرفته باشه.
الان یه اتفاق نابرابر بین زن و شوهر می افته.
زن اولی از سهم همسرش تقریبا نصف میشه
اما شوهر، به جای یکی، دوتا زن گیرش اومده. هیچ شبی هم اصلا تنها نیست.
ازلحاظ عاطفی هم اصلا برای خلل ایحاد نمیشه که هیچ،دوتا دوتا از هر دو طرف نصیبش میشه
تازه انرژی مضاعف، دست پخت متنوع ، زندگی متفاوت هم نثیب ش شده.
و تگر اعتقاد داشته باشیم که رزاق خداست و هر کسی رزقش رو به همراه خودش میاره، پس نتیجه می گیریم همسر مجبور نیست دو شیفت کار کنه و می تونه کما فی سابق به کسب رزق حلالش بپردازد.
واقعا از خدا توقع نداشتم.
امسال برای اربعین خیلی شرکت کرده بودند