صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

منوی بلاگ
بایگانی
نویسندگان

روال صبحگاهی رویاییِ من

شنبه, ۴ آبان ۱۴۰۴، ۰۸:۳۹ ب.ظ

دوست دارم صبح‌ها که چشمام رو باز میکنم...

اول برم نماز صبحم رو بخونم

دوم سی دقیقه ورزش کنم

سوم یه صبحانه خوب بخورم

چهارم بشینم یه گوشه، قرآنم رو بسته بذارم روی پام، صوت قرآن رو بذارم و همراه صوت، یک جزء قرآن بخونم. اما مثل مدیتیشن، توی ذهنم، جایگاه تمام آیات رو خط به خط تصور کنم و دنبال کنم

پنجم بچه‌ها رو راهی مدرسه کنم (اگر بعد از برنامه قرآن باشه عالیه)

ششم بنشینم پای لپتاپم و برنامه درس و پژوهش. سه ساعت متمرکز. 

و هیچ‌وقت هم نترسم که این توفیق استثناءا اون روز نصیبم شده.

بدونم که این روالِ زندگیمه و راحت به هم نمی‌خوره. تنوع باشه برای از ظهر به بعد...


پ.ن: به جای روتین، روال خیلی واژه بهتریه. نمی‌دونم چرا هیچ‌وقت از واژه روتین خوشم نیومد.
پ.ن۲: با این کارها بیگانه نیستم ولی نظم مطلوبم رو ندارند متاسفانه.
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴/۰۸/۰۴
نـــرگــــس

نظرات  (۴)

❣️❣️

یه مطلب هم در مورد چطور میشه روتین رو حفظ کرد و ادامه داد هم بنویسین خیلی خوبه.

پاسخ:
سارا جان آخه خودمم هنوز کامل موفق نشدم.
ولی قطعا ناامید نشدن بعد از هر شکست و کنار گذاشتن کمال‌گرایی خیلی مهمه.
به نظرم خانم‌ها به خاطر شرایط مختلفی که فیزیک و جنسیتشون بهشون تحمیل می‌کنه، باید با خودشون مهربون‌تر باشند.
مثلا حالا اگر باردار شدی و روال قبلی به هم خورد، خیلی غصه نخوری. زندگی همینه! روال و روتین کیلویی چند! :)

از نظر معنایی روال جایگزین بهتریه برای روتین. من اما بهش میگم مناسک:) 

همیشه تو برنامه‌هام هم می‌نویسم مناسک صبحگاهی، مناسک پیش از خواب

پاسخ:
چه جالب! :) حالا می‌گفتی مناسکت چی هست!؟

زیبا و رویایی :)

پاسخ:
حیف که رویاست :)
۰۵ آبان ۰۴ ، ۰۸:۳۰ مهدی فعله‌ گری

سلام همه ش جذابه به جز سی دقیقه ورزش کردن. واقعا حوصله سر بره.

بعضی وقتا که همسر میگه یه کم ورزش کن، دو سه بار دستام رو در محور شونه هام میچرخونم و میرم به کارام برسم. خیلی انرژی میبره :)))

 سی دقیقه واقعا؟ انفرادی؟ عمراً. 

پاسخ:
سلام
همین حرکتی که گفتید، حرکت دادن دست در محور شانه، انقدر مهمه که خدا میدونه.
راستش ورزش کردن خیلی جذاب نیست. مخصوصا ورزش روزانه و انفرادی.
اما من وقتی ورزشم تموم میشه، و بدنم دردهای مزمنش از بین میره، حالم خیلی خوب میشه و مشتاق ادامه میشم.
و از طرفی هم وقتی می‌بینم مادربزرگ‌هام و پدربزرگ‌م، الان یکی از ناتوانی هاشون در همین قسمت سرشانه و کمر هست، در قسمت زانو هست؛ دلم نمی‌خواد منم یه روز مثل اونا درد بکشم. درواقع هم اشتیاق و هم ترس؛ سائق من هستند.


"آموزش چند حرکت ورزشی ساده برای درمان دیسک کمر" از آقای یوسف مولایی، گوگل کنید و یه دور ببینید حرکاتش چقدر ساده است. من این حرکات رو انجام میدم.