صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

منوی بلاگ
بایگانی
نویسندگان

چطور ریحانه‌‌ای هستی؟

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۴، ۰۸:۱۱ ق.ظ

این یک‌شنبه یک استراحت حسابی کردم. مدارس ابتدایی غیرحضوری بود اما دانشگاه‌ها حضوری. برای همین همسر موند پیش بچه‌ها و من رفتم دانشگاه. بهش گفتم ظهری بچه‌ها رو ببره پیش مامان تا من برگردم خونه و بشینم پای کار اصلاحات مقاله‌ام. بلکه یه تمرکز اساسی کنم و تموم بشه.

وقتی برگشتم خونه، تو آشپزخونه یه کوه ظرف نشسته، تو اتاق‌ها رخت‌خواب‌ها پهن و تو پذیرایی پر وسیله بود.

اما فقط ناهارم رو گرم کردم، گل‌های رزی که به مناسبت روز دانشجو، دانشکده بهمون هدیه داده بود رو گذاشتم تو گلدون آب و نشستم جلوی تلویزیون و با پاورقی شهبازی غذام رو خوردم. بعدش هم برنامه زمانه رو دیدم که آقای علیرضا سمیعی، پژوهشگر تاریخ ادبیات رو دعوت کرده بودند. مطالبش برام جالب بود و حس پویایی گرفتم.

این حس پویایی کار دستم داد و از ساعت سه و نیم تا هشت شب، یه کله مشغول مقاله بودم. بینش فقط نماز خوندم.

اصلاحات به احسن وجه انجام شد و من انقدر هیجان‌زده بودم که تا چند ساعت بعد، تو خونه مامانم، بازم انرژی تخلیه نشده داشتم.

بعد از شام هم رفتیم رویه‌های جدید تشک‌های جدیدمون رو از خیاطم تحویل گرفتم. آخر شب هم یه دور با اونا کیف کردیم. بعد هم به مشق‌های زینب رسیدگی کردم و بعد لالا.

من به این میگم استراحتی که کسالت روانی رو بشوره ببره. افسردگی ملایم بعد از نرفتن به دیدار حضوری بانوان با حضرت آقا رو بشوره ببره. کلا روزی که این همه حس مثبت درس و بحث توش باشه، برام بهشته. البته در همین روزها، به این فکر می‌کنم اگر بچه نداشتم، پویاتر بودم؟ جوابم یه نه محکم هست. چرا؟ چون من آدمی‌ام که حرمان براش از تجمع نیرو و انگیزه‌اش، فرصت می‌سازه.

وبلاگ خیلی جالبه. آدم می‌تونه مفصل به تراپی شخصی بپردازه :) به نظرم موهبتی هست که خدا به افراد معدودی داده، یعنی ما بیانی‌ها :)

مثلا یه خودشناسی جدیدم، پیرو حدیث المراه ریحانه، برام ایجاد شد. مصطفی، شرح امسال حدیث رو برام در ایتا فرستاد: «زن مانند گل است. گل باید مراقبت و محافظت شود و او شما را با رنگ، عطر و ویژگی‌هایش غنی خواهد کرد.» و زیرش نوشت: ... دقیقا ما همین رو ازت دیدیم... وقتی شرایط زندگی برات ایده‌آل‌تر شد، نسبت به سابق شما با رنگ و عطر و ویژگی های منحصر به فرد خودت زندگیمون رو غنی کردی...

خب من چطور گلی هستم؟ خب آدم می‌تونه هر مدل گلی باشه. ولی من از اونا هستم که خیلی حساس هستند! به قول همسر، شرایط ایده‌آل خیلی برام مهمه. بعضی گل‌ها جا به جا بشن برگ‌هاشون می‌ریزه! شرایط محیطی خوب نباشه، گل نمیدن! ولی اگر گل بدن، گل‌های خیره‌کننده‌ای میدن. ولی مثلا گلبرگ‌هاشون با یه کوچولو بی‌مهری یا بداخلاقی پژمرده میشه... خیلی حساس! یعنی مثلا مطمئنم شمعدونی نیستم، من یکی از اون گل‌های ناشناسی هستم که برای بوییدنش باید چه سفرها که نرفت :))


ببخشید پیام‌هاتون بی‌جواب مونده. بخش پیام‌ها رو بستم که شرمندگیم زیاد نشه و البته بعضا پیام‌هایی میاد که برای پاسخ بهشون باید کلی فسفر بسوزونم. کلا این روزها حتی همسرم هم بعضا پیامک میده و من جواب نمیدم. یا یادم میره. یا تمرکز ندارم. و ضمنا با کیبورد جدید گوشیم اصلا راحت نیستم :(

دارم به یه تکنیک جدید می‌رسم برای حفظ و افزایش کارآمدی فکری و عملکرد روزانه. احتمالا در موردش بنویسم. در مورد دیدار آقا هم می‌خواستم مفصل بنویسم... امیدوارم بشه.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴/۰۹/۱۸
نـــرگــــس