صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

من نمیتونم به عدالت تو کافر باشم

دوشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۵۰ ب.ظ

سووشون سیمین دانشور رو که تموم کردم، احساس کردم هیچ‌وقت نیازی نیست من یک رمان بنویسم. آخه همه حرفا رو سیمین زده و تازه شاید هیچ‌وقت نتونم! چون مثل سیمین قوت قلم ندارم!

اما پی‌رنگ داستان سووشون و سیر تحول شخصیت سووشون، حتی از قوت قلم سیمین برام بیشتر حاکی از نبوغش بود. دو مکان، زندان و دارالمجانین، اینها مدام به صورت زری سیلی واقعیت می‌نواختند. طفلک اصلا نمی‌تونست مثل زن‌های بقیه متمولین چشم و گوش بسته باشه.

من همیشه انقدر ساده بودم که فکر می‌کردم تحول شخصیت با یک واقعه اتفاق می‌افته. ولی زری باید عروسی دختر حاکم رو می‌دید، ماجرای گوشواره‌هاش، ماجرای سحر، ماجرای قاچاق اسلحه عزت‌‌الدوله و رفتارش با فردوس و مرگ پدر کلو و هزار و یک چیز دیگه رو می‌دید و می‌شنید تا یه دور دیگه دنیاش رو معنا ببخشه.

من هر بار که با همسرم یا مامانم چالش داشتم و اینجا نوشتم، هیچ‌وقت عینکم رو عوض نمی‌کردم. من همیشه یه دختر 18 ساله بودم که مامانم به زور منو شوهر داده بود.

و همیشه فکر می‌کردم انتخاب‌های محدودی رو خودم کردم. اما بخت خوشم این بود که مهم‌ترین انتخاب‌هام رو خودم کرده بودم: خودم خواستم درس بخونم و خودم خواستم بچه‌دار بشم با این کیفیت. برای همین، سرِ این دو تا هیچ‌وقت غر نزدم و شکایت نکردم. البته که تا دلتون بخواد از همراهی نکردن بقیه شاکی بودم. ولی هیچ‌وقت اصلِ انتخابم رو زیر سوال نمی‌بردم.

ولی الان که 12 سال از زندگی مشترک می‌گذره و چهل روز الی دو ماهِ اخیر، به معنای دقیق کلمه، کمرم خم شده زیر بار مسئولیت‌های زندگی، دارم می‌نویسم، انتخاب‌های اخیرم من رو خیلی عوض کرد.

وقتی اون نرگس که به «جور استاد به ز مهر پدر» ایمان داشت، انتخاب کرد دکتری بخونه، با خشونت دو سه تا از استادهاش رو به رو شد و کلام تلخ ازشون شنید و مجبور شد دندون رو جگر بذاره.

وقتی اون نرگس که انتخاب کرد بچه بیاره با فاصله کم، می‌بینه هر روز صبح انتخابش و درست‌ترین کار اینه که برای دختراش صبح‌ها لقمه درست کنه، میوه بذاره، شب زود بخوابوندشون، حتی اگر بچه‌ها پدرشون رو نبینند.

وقتی نرگس انتخاب کرد برای بسط ید پیدا کردن در مدرسه هیئت امنایی دختراش، عضو انجمن بشه، و بعد فهمید چه خبطی کرده چون خیلی بهش فشار میاد ولی باز هم پای تصمیمش می‌ایسته که اتفاق‌های خوبی بیافته.

وقتی نرگس دید که 12 سال از زندگیش گذشته و مشکلات اقتصادی و تبعاتش به خاطر یه سری از بی‌تدبیری‌های خودش و همسرش هنوزم دامن‌گیرشون هست.

اینا همه‌اش نرگس رو به این نقطه رسوند: اینکه «به انتخاب خودت ازدواج نکردی» تموم شد. سال‌ها گذشته و هرچی به دست آوردی از انتخاب‌های خودت در تمام این سال‌هاست. نه صرفا اینکه مادرت تو رو انداخت داخل یه ازدواج. تازه همون موقع هم خودت هم می‌تونستی بگی نه! نمی‌خوام. تمام شد. همه‌چیز حاصلِ اختیار خودته. با همه‌ی جبرهایی که برای همه یه جور دیگه‌اش بوده تو زندگی‌هاشون.

شما رو نمی‌دونم ولی من حتی به عدل خدا در دنیای مادی اعتقاد دارم. واگذارش نمی‌کنم به اون دنیا. خدای من عادله. چه در این دنیا و چون اون دنیا.

ولی بخش قشنگ ماجرا اینه که با وجود خستگی زیاد و عمیقم، وقتی شب که ساعت 11 الی 12 میخوام بخوابم و شوهرم هم هنوز نرسیده خونه، توی رخت خواب، قبل از اینکه پلکام سنگین بشه، به این فکر می کنم که چه آینده قشنگ و درخشانی در انتظارمه. 

و یه روزی میاد که با خودم میگم یادته؟ یادته چه صبری کردی؟ چه داستانهایی داشتی؟ 

و اون موقع صبوری هام به خاطر چیزهای دیگه است.

و قاعده اینه هرچقدر الان خوشحال باشم، همون موقع هم اندازه الان خوشحالم. 

جالبه، نه؟ :)

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴/۰۸/۰۶
نـــرگــــس

نظرات  (۵)

خوش به حالت من هرگز نمیزارم به این حد از خستگی برسم 

اف بر من

سلام نرگس جان

دیشب خواب می‌دیدم رفتم پیش یه آقای سید که خیلی هم آدم درسته

گفتم می‌خوام دکتری بخونم و نمی‌دونم چیکار کنم و اینا

گفت آیه آخر سوره انفال رو بخون!

خیلیی جالب بود برام!

ولی نکته خاصی از آیه درنیاوردم متاسفانه😅

اکلیل :`)

۰۷ آبان ۰۴ ، ۱۹:۰۷ .. ــاوقــ ـــاتـــ ..

همه چیزی در گرو انتخاب ماست و نوع نگاه ما از انتخابی که کردیم

۰۸ آبان ۰۴ ، ۰۳:۲۶ پلڪــــ شیشـہ اے

چه خوب که بهش رسیدی دمت گرم.💖🌺🥹🫂🩷🥰

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">