chloe and beans و باورِ غلطِ شماره یک در فرزندآوری (قسمت دوم)
باز هم از آقایون محترمی که خواننده این وبلاگ هستند عذرخواهی میکنم و خواهشمندم نه تنها توی نخ مطالب این پست نروند، بلکه حتی نخوانند. از قضا تعداد شما آقایان محترم کم نیست اما چاره چیه. زنان زیادی نیازمند دسترسی به این اطلاعات هستند که اگر پست رو رمزدار کنم، رهگذرانی رو که ممکن هست گذرشون به اینجا بیافته، از خوندنشون محروم میکنم. پیشاپیش عذرخواهم.
توی پست قبلی در مورد این گفتم که با مراقبت غذایی میتونیم سطح موادی بدنمون بهش احتیاج داره رو مرتب تامین کنیم. درشت مغذیها و ریز مغذیها رو مرتب و به صورت روزانه دریافت کنیم. مواد ناسالم رو از رژیم غذاییمون حذف کنیم.
و یک جمله هم گفتم که خیلی بازش نکردم: انگار تنها علتِ پوکیِ استخوانِ مادربزرگهای ما بچه آوردن بوده!!!
حالا بد نیست که در این پست، به بررسی شرایط زندگی و تغذیه و سلامت و میزان آگاهیهای زنانِ نسلهای قبل بپردازیم. بدین منظور ما باید به حافظهی تاریخیمون رجوع کنیم.
زمانی که زنان باردار و دختران مجرد از شدت فقر آهن عادت به خاک خوردن داشتند. ویار خاک داشتند! چیزی که الان برای ما غیرممکن و خنده داره.
اون زمان خبری از چیپس و پفک و شکلات نبود ولی در عین حال، خوردن تنقلات مفید مثل آجیل یا مصرف میوه به صورت روزانه، جز برای خانوادههای سطح بالا مقدور نبود. مردم از میوه و محصولِ زمین و باغشون میخوردند و بقیه ایام سال قناعت میکردند. هر بار که یک گوسفند میکشتند، تا مدتی گوشت داشتند ولی اینطور نبود که فریزری داشته باشند پر از گوشت مرغ و ماهی و بوقلمون و بلدرچین و گوشت گوسفندی و ...
همهی این موارد شد نکته اول.
نکته دوم اینه که اصلا آیا میدونستید که یکی از مسائلی که بدن رو بسیار فرسوده میکنه و بسیاری از اندامهای بدن رو تضعیف میکنه، زیاده روی در امر مراوده جنسی هست؟ ضعف مغز، قلب، کبد، قوا، اعصاب، بینایی، معده، کلیه، مثانه و تپش قلب و درد کمر و باسن و ... و حالا اگر شخصی ضعف مزاج و قوای بدن رو از قبل با خودش به همراه داشته باشه، به راحتی این مساله در سنین میانسالی و پیری براش درد و مشکل ایجاد میکنه.
حالا شما تصور کنید خانمی بارداره یا شیرده هست یا هردو!!! و ۱- مجبوره تمکین کنه و این درحالی هست که بدنش کشش هفتهای یک بار رو هم نداره ۲- مراقبتهای تغذیهای نداره و حتی خودش هم به فکر خودش نیست چه برسه به بقیه ۳- مثل زنانِ قدیمی هزاران کار سخت و سنگین می کنه که فقط یکیش کهنه شستن بوده، اگر وظیفهی دوشیدن گاوها بر عهدهش نبوده و ... ۴- شوهرِ ناسازگار و جاهل و متعصب و سنتیای داره که ذرهای درکش نمیکنه و ...
معلومه که میپوکه!
آیا ماها درگیر تنها یکی از موارد بالا هستیم؟؟؟
جواب نه هست. واقعا نهههههههه!!!
در مورد خانم وافی که در پست قبل در کامنتها مطرح شد: دوستانِ عزیزم! ببینید! ما طبیبِ شخصیِ ایشون نیستیم و نبودیم که بدونیم ایشون چه بیماریای دارند، آیا قبلا بیمار بودند یا زمینه داشتند یا نه. ما توی زندگی ایشون نیستیم که بدونیم چی میخورند و چطور از خودشون مراقبت میکنند. فقط اینو بگم که ذرهای از سختیهایی که ایشون میکشند رو ما خبر نداریم. از زمانی که توی خونههای کوچیک مستاجر بودند تا الان که الحمدلله یک صاحبخانه خوب و مومن دارند، نمیدونیم چه رنجی کشیدند. از زمانهایی شوهرشون برای تبلیغ شهرستان بودند و ایشون در سرما و گرما و با سختی بچههاشون رو دکتر بردند. از زمانهایی که نزدیک زایمانشون بوده و بازهم چون شوهرشون تبلیغ و جهادی رفته بودند، ایشون خودشون مجبور بودند برن بیمارستان و بچه به بغل برگردند.
من گفتم ایشون دارند خودشون رو خرج میکنند و جهاد میکنند چون خودشون با رضایت شوهرشون در این جایگاه ها همراهی میکنند و بدون غر زدن سختیهای زندگیشون رو به دوش میکشند و راضی هستند به رضای خدا.
اینکه من در این پست از یک خانمِ نمونهی خارجی نوشتم برای اینه که زنهای ما در ایران، حتی اگر ده تا کلفت و نوکر داشته باشند، بازهم بچهدار نمیشوند و کسانی که تعداد زیادی فرزند میآورند هم انگیزههای والا و الهی اونها رو مجذوب کرده...
ادامه داره...
منم بچه های زیاد می دوستم*.*