صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

باز هم از آقایون محترمی که خواننده این وبلاگ هستند عذرخواهی می‌کنم و خواهشمندم نه تنها توی نخ مطالب این پست نروند، بلکه حتی نخوانند. از قضا تعداد شما آقایان محترم کم نیست اما چاره چیه. زنان زیادی نیازمند دسترسی به این اطلاعات هستند که اگر پست رو رمز‌دار کنم، رهگذرانی رو که ممکن هست گذرشون به اینجا بیافته، از خوندنشون محروم می‌کنم. پیشاپیش عذرخواهم.
توی پست قبلی در مورد این گفتم که با مراقبت غذایی می‌تونیم سطح موادی بدن‌مون بهش احتیاج داره رو مرتب تامین کنیم. درشت مغذی‌ها و ریز مغذی‌ها رو مرتب و به صورت روزانه دریافت کنیم. مواد ناسالم رو از رژیم غذایی‌مون حذف کنیم.
و یک جمله هم گفتم که خیلی بازش نکردم: انگار تنها علتِ پوکیِ استخوانِ مادربزرگ‌های ما بچه آوردن بوده!!!
حالا بد نیست که در این پست، به بررسی شرایط زندگی و تغذیه و سلامت و میزان آگاهی‌های زنانِ نسل‌های قبل بپردازیم. بدین منظور ما باید به حافظه‌ی تاریخی‌مون رجوع کنیم.
زمانی که زنان باردار و دختران مجرد از شدت فقر آهن عادت به خاک خوردن داشتند. ویار خاک داشتند! چیزی که الان برای ما غیرممکن و خنده داره.
اون زمان خبری از چیپس و پفک و شکلات نبود ولی در عین حال، خوردن تنقلات مفید مثل آجیل یا مصرف میوه به صورت روزانه، جز برای خانواده‌های سطح بالا مقدور نبود. مردم از میوه و محصولِ زمین و باغ‌شون می‌خوردند و بقیه ایام سال قناعت می‌کردند. هر بار که یک گوسفند می‌کشتند، تا مدتی گوشت داشتند ولی اینطور نبود که فریزری داشته باشند پر از گوشت مرغ و ماهی و بوقلمون و بلدرچین و گوشت گوسفندی و ...
همه‌ی این موارد شد نکته اول.
نکته دوم اینه که اصلا آیا می‌دونستید که یکی از مسائلی که بدن رو بسیار فرسوده می‌کنه و بسیاری از اندام‌های بدن رو تضعیف می‌کنه، زیاده روی در امر مراوده جنسی هست؟ ضعف مغز، قلب، کبد، قوا، اعصاب، بینایی، معده، کلیه، مثانه و تپش قلب و درد کمر و باسن و ... و حالا اگر شخصی ضعف مزاج و قوای بدن رو از قبل با خودش به همراه داشته باشه، به راحتی این مساله در سنین میانسالی و پیری براش درد و مشکل ایجاد می‌کنه.

حالا شما تصور کنید خانمی بارداره یا شیرده هست یا هردو!!! و ۱- مجبوره تمکین کنه و این درحالی هست که بدنش کشش هفته‌ای یک بار رو هم نداره ۲- مراقبت‌های تغذیه‌ای نداره و حتی خودش هم به فکر خودش نیست چه برسه به بقیه ۳- مثل زنانِ قدیمی هزاران کار سخت و سنگین می کنه که فقط یکیش کهنه شستن بوده، اگر وظیفه‌ی دوشیدن گاوها بر عهده‌ش نبوده و ... ۴- شوهرِ ناسازگار و جاهل و متعصب و سنتی‌ای داره که ذره‌ای درکش نمی‌کنه و ...
معلومه که می‌پوکه!
آیا ماها درگیر تنها یکی از موارد بالا هستیم؟؟؟
جواب نه هست. واقعا نهههههههه!!!

در مورد خانم وافی که در پست قبل در کامنت‌ها مطرح شد: دوستانِ عزیزم! ببینید! ما طبیبِ شخصیِ ایشون نیستیم و نبودیم که بدونیم ایشون چه بیماری‌ای دارند، آیا قبلا بیمار بودند یا زمینه داشتند یا نه. ما توی زندگی ایشون نیستیم ‌که بدونیم چی می‌خورند و چطور از خودشون مراقبت می‌کنند. فقط اینو بگم که ذره‌ای از سختی‌هایی که ایشون میکشند رو ما خبر نداریم. از زمانی که توی خونه‌های کوچیک مستاجر بودند تا الان که الحمدلله یک صاحبخانه خوب و مومن دارند، نمی‌دونیم چه رنجی کشیدند. از زمان‌هایی شوهرشون برای تبلیغ شهرستان بودند و ایشون در سرما و گرما و با سختی بچه‌هاشون رو دکتر بردند. از زمان‌هایی که نزدیک زایمان‌شون بوده و بازهم چون شوهرشون تبلیغ و جهادی رفته بودند، ایشون خودشون مجبور بودند برن بیمارستان و بچه به بغل برگردند.
من گفتم ایشون دارند خودشون رو خرج می‌کنند و جهاد می‌کنند چون خودشون با رضایت شوهرشون در این جایگاه ها همراهی می‌کنند و بدون غر زدن سختی‌های زندگی‌شون رو به دوش می‌کشند و راضی هستند به رضای خدا.
این‌که من در این پست از یک خانمِ نمونه‌ی خارجی نوشتم برای اینه که زن‌های ما در ایران، حتی اگر ده تا کلفت و نوکر داشته باشند، بازهم بچه‌دار نمی‌شوند و کسانی که تعداد زیادی فرزند می‌آورند هم انگیزه‌های والا و الهی اون‌ها رو مجذوب کرده...
ادامه داره...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۱۲
نـــرگــــس

نظرات  (۱۱)

عالی بود صالحه جون^_^
منم بچه های زیاد می دوستم*.*
پاسخ:
نصیبت بشه الهی :) :*

یه مساله خیلی مهم فکر میکنم این بوده ک زنان قدیم خیلیم کار میکردن و کمتر استراحت! بدناشون قویتر بوده ولی حالاییا تو سلامت کامل ک هیچ فعالیتی ندارن زمان بارداری هم استراحت مطلق میدن به خودشونو دائم خوابن! حتی ظرف نمیشورن! طبیعیه که عضلات عادت میکنن و یک سری از عضلات بخصوص ناحیه کمر و لگن اف میشن و ضعیف میشن و ضعف و کم کم به سایر نقاط انتقال میدن

جالبه که قدیمیها معتقد بودن با زایمان تمام درد و مرضها از بدن خارج میشه و تو واقعیت هم کمتر دچار بیماریهای خاص مثل نسل ما میشدن حالا بعضی بیماریهای الان ک اصلا وجود هم نداشته

پاسخ:
بعله سپیده جان. واقعا همینطوره. عضلات هرچقدر بهشون استراحت بدیم ضعیف تر میشن.
و واقعا من احساس کردم و بسیاری از زنان هم اذعان کردند که با زایمان، بیماری های قبلی شون از بین رفته و حتی این اتفاق با زایمان های بعدی به شکلی بهتر و کامل تر می افته. امیدوارم دیدگاه های غلطمون یه روزی اصلاح بشه.

صالحه جان! 

این مطلبت من رو یاد سبک زندگی زنان عراقی انداخت که تو اربعین باش آشنا شدم؛ فرزندان زیاد، فعالیت جسمانی زیاد، کارهای فراوان خونه تو خونه هایی با جمعیت زیاد، ولی ماشاءالله خیلی قوی تر و سالم تر و سرحال تر از ما... انگار هرچی بیشتر از این جسم کار بکشی قوی‌تر میشه!

یادمه یه پست هم نوشتم بعد از اولین سفر اربعین... تو وبلاگ بلاگفاییم... 

آخ اربعین... اربعین... اربعین.. 

یعنی قسمتمون میشه امسال؟؟؟

پاسخ:
نمی دونم صباجان. نمی دونم... هنوزم نمی دونم هرچقدر از بدن کار بکشی قوی تر میشه یا نه. ولی احتمالا همینطوره.
ای کاش ایمانمون اینقدر قوی بشه که بهمون بگن توی این جهاد فرزندآوری بدنتون قراره خمپاره بخوره و تیکه تیکه بشه ولی با شجاعت بریم جلو و یک ذره هم غبار شک و تردید به جونمون نشینه.
یعنی میشه؟

اول خیالتون رو راحت کنم که آقا نیستم اما جسارتا برخلاف تأکید شما، به نظرم خوندن این پست‌ها برای آقایونی که در موقعیتش هستند و به نوعی با این مسئله درگیر، ضروریه. چرا که نبود آگاهی متقابل و توجه و درک شدن، نهایتا به همون باورهای غلط دامن می‌زنه.

پاسخ:
ولی میشه که خانم ها خودشون به همسرانشون این مباحث رو منتقل کنند. هرچی نیازه خودشون بگن. این ایده آل تره.
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۷:۲۷ وصله ی چادرِ مادر

سلام

من خیلی این سری پست هاتون رو دوست دارم و با علاقه میخونم. یه جورایی منتظر قسمت بعدیشم هر دفعه مث یه سریال جذاب :)

منم با این دوست ناشناسمون موافقم ک اتفاقا خیلی خوبه آقایون این مطالب رو بخونن ک در جریان باشن........

 

و خانم صبا چقدر قشنگ گفتن راجع به خانم های عراقی..... واقعا چ بلاهایی ک سر فرهنگ ما نیاوردن :/

پاسخ:
سلام عزیزم. ممنون که پیگیر هستی
هرچند میبینی که فعلا زمینگیر شدم. باید دوباره یه یا علی بگم.

حالا ک راجع به باورهای غلط مینویسید میشه اگر شد به این هم بپردازید ک واقعا لزوم چکاپ های پزشکی قبل بارداری چقدره؟ اصلا کیا باید این آزمایش ها رو بدن؟

در مورد دندون و .... دندون پزشکی و ‌.....

اینا واقعا خیلی ترسناکن وقتی ادم به بچه دار شدن فکر میکنه

حس میکنه تموم میشه :/ فکر میکنه ۹ ماه حیلی ترسناک رو پیشرو داره فقط کافیه یه سرچ تو گوگل بکنه ادم

پاسخ:
دندان که به نظر من چند عامل در خراب شدنش در دوران بارداری دخیل هست
یکی ریزه خواری مادران هست که همیشه یه چیزی در دهانشون هست و شب ها هم مسواک نمی زنند
یکی مشکلات گوارش  است که ممکنه بزاق دهان بیش از حد اسیدی بشه
اما اساسا این که بچه کلسیم از دندان مادر میکشه واقعا چیز دور از ذهن و حتی توهمی ای هست.

منم قبلا یک مطلب در مورد ترس هام نوشته بودم: قمار برای یک حدود سه سال و اندی دیگر
اما الان واقعا نظرم عوض شده... یعنی آگاهی هام بیشتر شده.

سلام

راستش من واقعا از حاملگی ترس گرفتم!

 

حاملگی بخوایم نخوایم اذیت شدن نداره؟ من تجربه نداشتم. ولی اطرافیانم واقعا اذیت شدن ...از ویار حاملگی گرفته تا مشکلات معده و گوارش و بی اشتهایی و غیره و ذالک...

 

من خودم همین جوری نزده بله. اوضاع معده درست درمونی ندارمو و کلی دنبال طب جدید و قدیم رفتم دنبالش... 

 

وقتی به حالت تهوعش فکر میکنم وقتی به مشکلات گوارشیش فکر میکنم...وای راستش می ترسم...

 

به جنین آسیبی نمی رسه چون مواد موردنیازش رو از بدن مادر میگیره ...ولی مادر اگه به خاطر همین مشکلات نتونه نغذیه خوبی داشته باشه مسلما بدنش آسیب می بینه...

 

 

آخه با حالت تهوع چطور آدم میل به غدا داشته باشه؟؟؟

 

با کمردردهای ماه های آخر چطور مادر حال خوبی داشته باشه...

 

 

البته که این مشکلات برای همه رخ نمیده.

پاسخ:
از همین الان میشه به اینا به چشم یک چالش نگاه کرد
زیباییش به اینه که تا جایی که می تونید باید براش تلاش کنید اما اگر هم احیانا به ایده آل نرسیدید مطمئن باشید و قلبتون آرام که ان الله لا یضیع اجر من احسن عملا

بعضی نوشته ها رو نمی شود نخوانیم.


بهانه ای بود برای تأیید و تصدیق.

پاسخ:
ای کاش می شد برگردم و یک دور دیگه این مطالب رو بنویسم. به نظرتون چیکار کنم؟

بحمدالله شما نوشته هاتون هر روز بهتر از دیروز است :)

صدباره هم که بنویسید می ارزه. اینو واقعاً میگم.

 

بنظرم بنویسید برای اشتراک گذاری در سایت های معروف و پربازدید..

پاسخ:
این که واقعا نظر لطف شماست. راستش یه مقدار باید تزکیه نفس بیشتری کنم و بیشتر مطالعه کنم. تا هرچقدر که میدونم به تکلیفم عمل کنم ان شاءالله خدا خودش راه رو بهم نشون بده. من یک شمع دستمه... شمع این وبلاگ. فعلا با همین جلو برم... مواظب باشم دستم نسوزه، جایی رو آتیش نزنم. احساس می کنم فعلا تقوای همین رو به زور دارم.

طیب الله انفاسکم.

و آفرین به این همه تواضع... انصافاً نمره تون بیسته

پاسخ:
ما بیست هستیم، بقیه چند از صد؟ :)
دوستانم می‌دونند من کلا خیلی خجالت میکشم که کسی ازم تعریف کنه. لطفا بیشتر از این خجالتم ندید.

حقا که صالحه اید :)

و حقا که این نام برازندهٔ شماست،

 

وفقک الله...

پاسخ:
متشکرم. دعاکنید.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">