صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

ریشه اختلافات مادرشوهر و عروس

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ۱۲:۳۳ ب.ظ

عنوان مطلب خیلی سنگینه و کار من رو سخت می‌کنه. اما موضوعی هست که من از ابتدای ازدواج خیلی بهش فکر کردم.

اولین پاسخی که به ذهنم رسید، این بود که:
حوزه فعالیت و عمل مادرشوهر و عروس شبیه هم هست. یعنی هر دو خانه. یک محیط بسته. فعالیت‌ها مشابه هم. هر کدوم یکی از کارها رو انجام بده، دیگری معاف میشه.
مثلا عروس غذا درست کنه، دیگه لازم نیست مادرشوهر غذا درست کنه. یکی جارو بزنه، دیگری دیگه لازم نیست. قدیم که عروس و مادرشوهر در یک خونه زندگی می‌کردند، الگوی تقسیم وظایف اجرا میشد. ولی الان، مادرشوهر دوست داره پسرش رو ببینه، دعوتش میکنه. خب عروس هم هست. عروس هم دست به سیاه سفید نمی‌زنه. مادرشوهر هم از صبح مشغول کار و خسته است. خب حتی اگر چیزی هم نگه، دلخور میشه از عروسی که می‌تونه ظرف بشوره و نمیشوره. می‌تونه چای بریزه و نمی‌ریزه‌. می‌تونه سفره بندازه و نمی‌اندازه.
از  اون طرف هم سیستم اندرونی بیرونی از بین رفته. عروس ممکنه مجبور باشه همه این کارها رو جلوی برادرشوهر و داماد خانواده انجام بده. عروس هم حق داره انجام نده. یا اینکه مساله عروس چیز دیگری هست. مثلا به شدت خسته است. خودش یکی دوتا سه تا بچه داره و روزهاست که کلافه است و مهمونی مادرشوهر رو یه تنفس کوتاه می‌بینه. یا مثلا غریب هست در اون شهر یا از شوهرش دلگیره و خلاصه یه چیزی مانع این میشه که از جاش بلند شه.
من باشم میگم عیب نداره، پسرا و دخترای خودم کمک بدن. از عروس و داماد خیلی نباید انتظار داشت. ولی هم تعداد فرزندان بسیاری خانواده‌ها کم هست و معمولا نمیشه. نیرو کم میاد و هم اینکه ذهن بسیاری از مادرشوهرها میگه: مردها رو بلند نکنید! خسته‌اند‌. (انگار هنوز در عصر چادرنشینی و ایلاتی هستیم. بله. مردها هم خسته هستند ولی مطلق هم نمیشه گفت کی خسته‌تره.)

خلاصه این از پاسخ اول.
پس وقتی حیطه عمل مادرشوهر و عروس یکی هست، فضای اصطلاک و درگیری زیاد میشه.
دومین پاسخی که به خودم دادم این بود:
خیلی وقت‌ها، مادرشوهرها، زحمات دختر و پسر خودشون رو می‌بینند، از رنج و فشار و مرارت دختر یا پسر خودشون خبر دارند اما از مشکلات عروس و داماد خبر ندارند و از قضا، براشون راحت‌تره که خودشون رو به بی‌خبری بزنند.
همیشه هم فکر می‌کنند، اونی که داره زندگی رو می‌چرخونه؛ دخترِ خودشونه؛ نه داماد. پسرِ خودشونه؛ نه عروس.
یعنی چی؟ مثلا میرن مهمونی خونه پسرشون. سفره رنگین انداخته میشه، می‌بینند عروس کیک درست کرده. ذهن مادرشوهر میگه: پسرم چقدر خرج کرده متریال خریده، پولِ آموزش داده تا عروس این رو درست کنه.
برنج و خورش میارن، میوه میارن، چای میارن، همش فکر می‌کنند دارن اسکناس‌های پسرشون رو میل می‌کنند.
نمیگم این داستانا عمومیت داره. ولی اینا هم هست و نمیشه انکار کرد و اتفاقا زاییده زیست‌جهان مادی‌گرای امروزی هست. (حالا بحث زیاده!... واقعا جا داشت در این مورد ساعت‌ها سخنرانی کنم!)
شاید پاسخ سوم (در راستای توضیحِ خود را به بی‌خبری زدن!):
در عصر حاضر، یه مشکلی که بسیار عمومیت داره و زن و مرد هم نداره اینه که آدم‌ها قدرت شنوایی ندارند. کر نیستند ولی کَراحساس هستند.
نه دردِ بچه‌ی خودشون رو می‌فهمند و نه دردِ بقیه آدم‌ها رو. بلد هم نیستند سکوت کنند و فقط بشنوند. راه حل ندن. نگن: اشکالی نداره! عیب نداره! درست میشه! همه همینجوری هستند! ما همه‌مون از این مشکلات داریم! مشکلات ما از شما بیشتره! و این چرت و پرت‌ها.
این اختلال وقتی میره تو فضای رابطه مادرشوهر و عروس، سم خالص رو تزریق می‌کنه در رابطه‌شون.
متاسفانه هیچ درمونی هم نداره. یعنی درمان داره ولی به درد این نمی‌خوره که عروس بره به مادرشوهرش بگه اینجورس نکن و اینجوری کن. یا حتی پسر بره به ننه‌اش تذکر بده.
من خودم وقتی با آدمِ کر مواجه میشم، معمولا دلم برای بیچارگیش می‌سوزه و سعی می‌کنم خیلی باهاشون صمیمی نشم.
یه چیزی که هست اینه که، آدمِ کر، از مسائل و مشکلات خودش میگه و انتظار شنیده‌شدن و همدردی و همدلی هم داره ولی خودش برای دیگران این کارها رو انجام نمیده.
و اینم باید گفت که چرخه معیوب وحشتناکی میسازه. یعنی یکبار که کسی شنیده نشه، بعدا حاضر نیست خودش برای اون آدم گوش بشه.

البته هستند مادرشوهر و عروس‌هایی که خیلی با هم اوکی هستند. حالا یا در یک فضای سالم با هم اوکی هستند یا در فضای سمی و تاکسیک.
من یه نشونه بگم از سالم بودن روابط؟
وقتی آدم‌ها به چشم‌های همدیگه خیره میشن، لبخند می‌زنند و احساس می‌کنند طرفِ مقابل رو دوست دارند.
اگر این حال رو نداشته باشند، یعنی حتی اگر فکر می‌کنند رابطه‌شون با خدا خیلی نزدیکه، اون رابطه چیزی جز سراب نیست.
فعلا همین.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴/۰۷/۱۱
نـــرگــــس

نظرات  (۳)

از جملات آخر یادداشت تون این برداشتو کردم ک وقتی رابطه عروس و مادرشوهر شکرابه یعنی عروس در رابطه ش با خدای خودش هم مشکل داره؟ 

درست متوجه شدم ینی؟ 

چرا باید چنین چیزی باشه؟

ریشه دیگری هم وجود داره که بنده بعد از هشت سال زندگی مشترک متوجهش شدم. برخلاف گفته شما خیلی از عروسا هم هستن انواع و اقسام لطف هارو کردن حتی یک طرفه مثل بنده. هیچ بدی ای نکردن. هیچ بی احترامی ای نکردن. اما داستان اینه که خیلی از مادرشوهر ها حسود هستن. و این اصلا قابل انکار نیست. و عروس رو رقیب خودشون می‌دونن. مادری که اون عشق و انجام خدمات رو به جای گرفتن از شوهر از پسر گرفته حالا عروس و خانواده عروس براش یه رقیبن. همیشه دوست داره پسرش خوشبخت باشه با زنش در آرامش باشه! ولی نه به این قیمت که پسرش زنش و خانواده زنش رو از اونا بیشتر دوست داشته باشه. و هرجا حس کنه بقیه دارن محبت بیشتری میکنن مهربونی بیشتری میکنن و پسر به اون سمت کشیده میشه؛ به جای اینکه در این عرصه ی رقابتی که برای خودشون متصور شدن؛ مهربونی و محبتشون رو بیشتر کنن؛ برعکس گزینه دیگری رو انتخاب میکنن و اون بدگویی و حرف درآوردن و پر کردن پسرشونه. 

علل زیادی می‌تونه باشه، ولی بارزترین علتی که برای رفتارهای عجیب و غریب مادرشوهرها وجود داره (طبق گفته انواع مشاورها و البته تجربه خودم تو زندگی‌های مختلفی که دیدم) ارتباط غلط و ناسالمِ پدرشوهر با مادرشوهر هست! ما معمولا نقش مردها رو تو ایجاد اختلافات بین خانم‌ها نادیده می‌گیریم. ولی تمام کمبودها از سمت یک مرد برای خانمش (بی‌توجهی/بی‌محبتی/عدم حمایت و..) منتقل میشه به رابطه مادر و فرزند و بعد اون مادر تموم چیزهایی که دریافت نکرده رو از پسر خودش می‌خواد و اگه عروسی این وسط باشه قطعا میشه رقیبش. حالا اون رقابت می‌تونه خودشو در قالب حسادت، کینه، غرور، سنگ‌اندازی، دخالت و ده‌ مدل رفتار سمی دیگه بروز بده. به نظرم رفتار مردها حلقهٔ گمشده‌ای تو ریشهٔ این درگیری‌هاست که خیییلی مغفول مونده.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">