یک تکاور تمام وقت
پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۰۳ ق.ظ
مهران مدیری هر دفعه از مهموناش میپرسید: بازیگری سخته؟؟؟ همه هم طوری توضیح میدادند که انگار هیچوقت تلویزیون رو روشن نمیکنند و دورهمی رو نمیبینند و نمیدونند قراره چه حرفایی بشنوند.
اما آقای مدیری!
باور کنید آقای مدیری! سخت ترین کار بعد از "کار در معدن"، "زن کامل بودن" ه! یعنی هم یک همسر مهربون و فداکار و خوشگِل و خوشهیکل! هم یک مادر دلسوز و همیشه در صحنه! و با احساس! و با احساس! و با احساس! آشپزی میکنه، گاهی خرید میکنه! به خونه رسیدگی میکنه! بچهها رو رتق و فتق میکنه! یه دختر و خواهر خوب هست برای خانوادهاش! یک عضو موثر فامیل که باید مهمونی بره و بده و همیشه هم پیش دوستان و فامیل شاد باشه و به همه روحیه بده! و نیز! و نیز اگر بخواد عقب مونده نباشه یا نشه؛ مشغول درس و بحث و تحصیل! یا اگر بخواد در مسائل مالی به خانواده کمک کنه، یک شاغل پرمشغله!
اما آقای مدیری!
باور کنید آقای مدیری! سخت ترین کار بعد از "کار در معدن"، "زن کامل بودن" ه! یعنی هم یک همسر مهربون و فداکار و خوشگِل و خوشهیکل! هم یک مادر دلسوز و همیشه در صحنه! و با احساس! و با احساس! و با احساس! آشپزی میکنه، گاهی خرید میکنه! به خونه رسیدگی میکنه! بچهها رو رتق و فتق میکنه! یه دختر و خواهر خوب هست برای خانوادهاش! یک عضو موثر فامیل که باید مهمونی بره و بده و همیشه هم پیش دوستان و فامیل شاد باشه و به همه روحیه بده! و نیز! و نیز اگر بخواد عقب مونده نباشه یا نشه؛ مشغول درس و بحث و تحصیل! یا اگر بخواد در مسائل مالی به خانواده کمک کنه، یک شاغل پرمشغله!
نفسم بند اومد... :(
پس لطفا (بعضی از شماها) ما زنان طبقه یارانهبگیرِ ایران را با دوشس انگلستان کبیر که سه تا بچه دارد مقایسه نکنید. فکر نمیکنم او مثل ما همهی کارها را یک تنه انجام دهد!
و نکته آخر: اگر دختران از این مسئولیت سنگین فرار میکنند، دلایلِ زیادی دارد که قطعا به جابهجایی هنجارها و ناهنجارها و ارزشها و ضد ارزشها برمیگردد. بعضی از این موارد از نظر اسلام هنجار "زن خوب" نیست. بله! من هم آرزو دارم که یک پرستار و یک خدمتکار داشته باشم ولی ندارم! اگر مریض بشوم، باز هم ناچارم بلند شوم و به کارهای زندگی رسیدگی کنم... با فداکاری و عشق! پس خیلی از اینها وظایف اخلاقی و انسانی ماست.
هرچه هست، آنچه که نوشتم، نگاهی بود به زندگیِ یک دلاور، یک قهرمان! یک کاماندو! (البته تکاور گویاتر و به زبانِ مادری است). امیدوارم این مقاله رو تو مجله موفقیت چاپ کنند :)
در ادامه مطلب میتوانید یکی از دلایل شکست دختران در زندگی متاهلی را از زبانِ یک دکتر بشنوید! :)
پس لطفا (بعضی از شماها) ما زنان طبقه یارانهبگیرِ ایران را با دوشس انگلستان کبیر که سه تا بچه دارد مقایسه نکنید. فکر نمیکنم او مثل ما همهی کارها را یک تنه انجام دهد!
و نکته آخر: اگر دختران از این مسئولیت سنگین فرار میکنند، دلایلِ زیادی دارد که قطعا به جابهجایی هنجارها و ناهنجارها و ارزشها و ضد ارزشها برمیگردد. بعضی از این موارد از نظر اسلام هنجار "زن خوب" نیست. بله! من هم آرزو دارم که یک پرستار و یک خدمتکار داشته باشم ولی ندارم! اگر مریض بشوم، باز هم ناچارم بلند شوم و به کارهای زندگی رسیدگی کنم... با فداکاری و عشق! پس خیلی از اینها وظایف اخلاقی و انسانی ماست.
هرچه هست، آنچه که نوشتم، نگاهی بود به زندگیِ یک دلاور، یک قهرمان! یک کاماندو! (البته تکاور گویاتر و به زبانِ مادری است). امیدوارم این مقاله رو تو مجله موفقیت چاپ کنند :)
در ادامه مطلب میتوانید یکی از دلایل شکست دختران در زندگی متاهلی را از زبانِ یک دکتر بشنوید! :)
#سندرم_سیندرلا: خطای شناختی عاشقان ازدواج ...
سندرم سیندرلا در خاورمیانه و در خرده فرهنگ های خاصی بیشتر دیده می شود.
دختر ها را پرورش می دهیم. زمانی که دختر 3 ساله در عروسی با لباس سفید می رقصد می گوییم: «انشاا... عروس شوی!» زمانی که 15 ساله شد گفته می شود: «کی می شود که خوشبختی تو را ببینم دخترم؟!» زمانی که 25 ساله شد در عروسی گفته می شود: «انشاا... که بخت تو هم باز شود!» یعنی چه؟ یعنی این که در طی این دوران بخت تو بسته بود و یک رویدادی رخ می دهد و ناگهان درهای سعادت باز می شود و تو از فردای روز ازدواج خوشبخت می شوی!
سندرم سندرلا یعنی همین، یعنی این که سواری با اسب های سفید و کالسکه طلایی به دنبال دختر می آید و خوشبختش می کند.با این تفکر سیندرلایی پس من از فردای عقد نیازی به تلاش ندارم و همه چیز مهیاست و نیاز های من براورده خواهد شد!
یعنی آموزشی داده نشده که از فردای ازدواج، زندگی مانند موتور هندلی خواهد بود که به مدت 50 سال شما بایستی این هندل را صبح اول وقت و در هوایی زمستانی که اتفاقا موتور یخ زده بایستی با زور و بدبختی روشن کنید و تا شب بچرخانید تا صبح فردا که دوباره این فرایند تکرار خواهد شد...
زندگی به این صورت نیست که همینطوری چرخ آن بچرخد!
دکتر سلیمی، روانپزشک
سندرم سیندرلا در خاورمیانه و در خرده فرهنگ های خاصی بیشتر دیده می شود.
دختر ها را پرورش می دهیم. زمانی که دختر 3 ساله در عروسی با لباس سفید می رقصد می گوییم: «انشاا... عروس شوی!» زمانی که 15 ساله شد گفته می شود: «کی می شود که خوشبختی تو را ببینم دخترم؟!» زمانی که 25 ساله شد در عروسی گفته می شود: «انشاا... که بخت تو هم باز شود!» یعنی چه؟ یعنی این که در طی این دوران بخت تو بسته بود و یک رویدادی رخ می دهد و ناگهان درهای سعادت باز می شود و تو از فردای روز ازدواج خوشبخت می شوی!
سندرم سندرلا یعنی همین، یعنی این که سواری با اسب های سفید و کالسکه طلایی به دنبال دختر می آید و خوشبختش می کند.با این تفکر سیندرلایی پس من از فردای عقد نیازی به تلاش ندارم و همه چیز مهیاست و نیاز های من براورده خواهد شد!
یعنی آموزشی داده نشده که از فردای ازدواج، زندگی مانند موتور هندلی خواهد بود که به مدت 50 سال شما بایستی این هندل را صبح اول وقت و در هوایی زمستانی که اتفاقا موتور یخ زده بایستی با زور و بدبختی روشن کنید و تا شب بچرخانید تا صبح فردا که دوباره این فرایند تکرار خواهد شد...
زندگی به این صورت نیست که همینطوری چرخ آن بچرخد!
دکتر سلیمی، روانپزشک
۹۷/۰۲/۰۶