صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

این بافتنی‌ها درباره مردها

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۲۵ ق.ظ

به مصطفی گفتم بیا فیلم ببینیم تا اذان بیدار بمونیم لااقل.
flipped رو گذاشتم...
آقااا از همون دقایق اول فیلم خواب‌آلود شد.
نیمه فیلم هم خوابش برد :|
شبی هم که رژیم جعلی حمله کرد، شاید نیم ساعت از فیلم جنگجوی درون رو دیده بودیم که خوابش برد.
بعدش هم با اعتماد به نفس میگه فیلمه جذاب نبود!
لعنت بر من اگر دوباره باهاش فیلم ببینم.


مهمونی بودیم و مثل همیشه من و بچه‌ها خودمون رفته بودیم و مصطفی نرسیده بود!
(واقعا با این حجم از طاقت دوری از شوهر و استقلال عملِ من، باید مصطفی نظامی میشد!)
بابام پرسید: نرگس جان، آقامصطفی کجاست؟
وقتی این سوال رو ازم می‌پرسند، خون خونم رو می‌خوره. مگه آخه من اختیاردارش هستم؟ مگه به من میگه که از من می‌پرسید؟
جواب دادم: نمی‌دونم! داماد خودتونه...
بابام هنگ کرد بنده خدا.
مامان گفت: عه! این چه جوابیه صالحه؟
گفتم: چه میدونم... مگه به من میگه کجا میره؟ هربار یه جاست!
بابا گفت: این دومین باری هست که امروز این جمله رو می‌شنوم. صبح تو دادگاه وقتی از قاضی پرسیدم آقای قاضی، آیا این آقا دوباره می‌ره درخواست تجدیدنظر بده و فلان، قاضیه گفت نمی‌دونم، داماد خودتونه!

(چه داماد آشغالی هم هست بدبختانه!)
گفتم: الهی بمیرم. از دوماد هیچی درنمیاد... ایییش! خدا بهم رحم کنه قراره خدا سه تا دوماد به من بده...
مامان: واقعا که صالحه! این چه حرفیه!


مهدی داداش کوچیکه‌ام، بالاخره داره میره سربازی. خوشحالم. خیلی زیاد. قراره مرد بشه. پسر باید بره سربازی. اونم همون ۱۸ سالگی. قبل از اینکه با معافیت‌ها و کسری مختلف از سربازیش هیچی نمونه :/


خداوند انگار مردها رو آفرید که یین و یانگ خلقت تکمیل بشه. یعنی به نظرم از خداوند لطیف و رحیم و رحمان و ... آفرینش زن، بیشتر برمی‌اومد تا مرد. انگار! (خاک بر سرم چه مزخرفاتی نوشتم :)) )
آفرینش مرد، اون وجه جدیدِ خلقتِ خداوند بود. وجهی که برای ملائکه جدید بود و یفسد فیها و یسفک الدماء رو معنا می‌داد. وگرنه چرا آفرینش حوا انقدر واکنش برانگیز نبود؟ (فاجعه مع الصلوات)
ولی به نظرم می‌تونم در مورد این چند جمله خزعبلی که نوشتم یک ساعت سخنرانی ببافم.


چرا این به ذهنم رسید؟ چون وقتی به شهدا فکر می‌کنم، به نظرم میاد اینا جمع اضداد اشداء علی الکفار و رحماء بینهم رو تونستند معنا بدن فلذا شهید شدند. زمختی مردونه‌شون رو یه جهت درست دادند، روح‌شون رو هم لطافت و جهت دادند.
ولی زن‌ها چی؟
به عکس شهدا که نگاه می‌کنم، حس می‌کنم شهادت منِ زن، شبیه اونا نیست.
چون اشداء علی الکفار زن‌ها الان فرزندآوری هست و همینطور تکالیفی که خودشون می‌فهمند تکلیفشون هست. پس خیلی نباید فانتزی شهادت مردونه برای خودم ببافم.

(خدایا چقدر بافتم آخه! منو آدم کن فقططط)


گفتم تکالیفی ‌که خودِ زن‌ها برای خودشون تشخیص میدن...
یه سری از آقایون فعال فرهنگی به بهانه کار فرهنگی، عاشق فعال کردن زن‌ها در ‌کارهای فرهنگی هستند. اونم کدوم کارها؟ همون کارهایی که تشخیص خودِ حضرات فعال فرهنگی هست. زن‌ها برای این جماعت، فقط ابزار هستند. پله هستند. درجه دو هستند. ضعیفه ناقص العقل هستند.
تهوع می‌گیرم. چی می‌فهمید از دنیای زن‌ها؟ 

پ.ن: چند سال دیگه؛ از نوشتن چنین مطالبی از خودم خجالت میکشم...‌مطمئنم. اُف بر من.

پ.ن ۲: اینا همش واسه اینه که هی دارم بافتنی می‌بافم. روی مغزم اثر گذاشته. عارفه یه بار بهم عتاب کرد: اَی صالحه! اون آشششغالو بذار کنار!

متاسفانه آبجیم همیشه در وجوهِ اجتماعی از من داناتر بوده و هست.

موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۴/۰۴/۲۶
نـــرگــــس

نظرات  (۱۲)

این اولین باره که اسم صالحه را می‌شنوم

سلام

یکی از رفقای ما کارش یه مدت جستجو در مورد مجموعه های خواهران بود

جمع بندیش این شد که تقریبا کشور از این لحاظ کویره

شما الان تقریبا توی هر چند تا مسجد یه مجموعه برادران می تونید پیدا کنید... به کم و کیفش کار ندارم ولی به هر حال هست اما خانم ها؟! 

پاسخ:
سلام :)
می‌دونید قضیه چیه؟ دوست شما کارش جستجوی مجموعه‌های خواهران بوده ولی قطعا هیچ تخصصی در این کار نداشته!

من از آقایی که در بنیاد ملی خانواده (احتمالا نمی‌دونید که بنیاد، ماموریت خودش رو مستقیم از حضرت آقا گرفته در حیطه خانواده)، یک مسئولیت اجرایی داره پرسیدم... گفت که در سراسرِ کشور، ۶۰_۷۰ درصد مجموعه‌های فعال در حوزه خانواده (فرزندآوری، ازدواج و واسطه‌گری و ...) مسئولینش خانم هستند! کادر اصلی خانم هستند...
دوستتون چطوری بررسی کرده که اینا رو ندیده؟
فقط یکی از مجموعه‌های بزرگ فعال در بحث خانواده و همینطور فرزندآوری و امر به معروف و کارآفرینی و ... در بروجرد، مالِ دخترداییِ مامانم هست... با تمامِ تشکیلات و دک و پوزش. 
البته ایشون یه پسرِ بزرگ بیشتر نداره. یعنی خدا بهش نداده...
ضمنا دقت کنید که گفتم فقط یکی از مجموعه‌ها! انقدر زیادند که... :)
یا مثلا مدرسه پارسال و پیرارسال دخترای من، مدیرش خانمی بود که خودش اون مدرسه رو بالا اورده بود. (البته که نقش بسیار مردانه‌ای داشت و نمی‌تونست عملکرد قابل قبولی بگیره. خدا بهش یه بچه جدید داده بود و متاسفانه بچه‌اش همه‌اش بغل این و اون بود. انتقادات بسسسیاری هم به مدرسه وارد بود. اما هرچی بود، بازم انتخاب خیلی‌ها بود. انتخاب خیلی از مذهبی‌ها و اون مدرسه، مدرسه خوبی بود. اون مدرسه و تشکیلاتش، حاصل تلاش های یک زن بود)

دور و برِ من پر از مجموعه زنانه است.
استادِ اخلاقی که مامانم می‌ره پیشش الان سالهاست کلاس داره... و چه تشکیلاتی دارند بیا و ببین.

دوستِ من، یک خانه‌بازی منحصر به فرد در خیابون ایران راه انداخت که علاوه بر نوآوری در فرم، الان یه خانواده سه هزار نفره داره و کارهای فرهنگی و معرفتی و تبیینی می‌کنند اونجا :)

یادتون نره، پایگاه بسیج و عمده تشکیلات‌های مرتبط با آن، حتی ساختار مدارس از لحاظ فرم، با مغز مردانه ساخته شدند.
مغز مردانه یعنی با اقتضائات یک نیروی مرد همخوانی و مطابقت دارند.
با یک زنِ خانواده و بچه‌داری و شوهرداریش و ... تناسبی ندارند به صورت کلی.


می‌دونستید تنها نهاد زنانه در ایران که منحصر به فرد و بسیار کوانتومی عمل کرده چیه؟ 
روضه‌های زنانه.
بعیده روضه زنانه رفته باشید :)
کارکردهای نهادیِ روضه زنانه، منحصر به این نهاد هستند از جهات مختلف. این شبکه‌های روضه زنانه، مثل هوا در فرهنگ کشور هستند. دیده نمیشن ولی بسیار موثر هستند‌. اگر نباشند حس خفگی به آدم دست میده. حتی به مردها.

حالا خودتون در مورد مجموعه‌های مردانه می‌نویسید به کم و کیفش کار ندارم. اما به مجموعه‌های زنانه که میرسید، در کم‌ّش اگر نتونید ان قلت بیارید، در کیفش مدام چون و چرا می‌کنید.
"اما خانم‌ها؟!"
حق بدید نه تنها ناراحت بشم، بلکه از این نگاه جزمی و متعصب مردانه...

شما نمی‌دونید و اطلاع ندارید و بااطمینان، فعالیت‌های زن‌ها رو می‌برید در مغز مردانه‌تون آنالیز می‌کنید. 
بعد زن‌ها از چشم‌تون می‌افتند :)
به خودتون رحم کنید :)

@سرباز

شوخی می‌کنید دیگه؟؟؟؟؟ 

چرا من صد در صد برعکسش رو دیدم؟؟؟؟

البته در مدیریت رو قبول دارم. تو همه مجموعه‌های باهاشون برخورد داشتم مدیر و رئیس آقا بوده. طراحی کلان با آقا بود. ساز و کارش به قول صالحه خانم با مغز مردانه بوده. ولی همچنان ۹۰درصد اعضا و تیم اجرایی و شورای اندیشه ورزی و... خانم بودن. یعنی آقایون حتی تو تشکیلاتی که متناسب خودشون شکل میدن هم حاضر نیستن فعالیت کنن. البته به عنوان فرماندهی که بشینه و دستور بفرماید چرا، خیلی فعالن ماشالله. ولی بدو بدو کردن‌ها و ایده دادن‌ها و... همه از خانم‌ها نباشه کارشون کاملا لنگ میمونه‌. آخرش هم قشر هدفشون هم فقط خانوماست. چرا؟ چون خانم ها در بدترین برنامه ها هم همیشه حاضر در صحنه و صندلی پرکن‌های خوبی هستن. نیاز به جذب زیادی ندارن و خودشون میان. من نمیدونم کی برای آقایون کار فرهنگی میخواد انجام بده...

به هر حال

نتیجه این مدل تشکیلات‌هایی که ساز و کار مردانه است و تناسبی با روحیات زنانه نداره اما پر از خانومه و آقایون دل به کار کردن درش نمیدن چی شده؟

۱. بازدهی به شدت پایین

۲. تغییرات سریع هسته اصلی چون قبلیا سر دو سال خسته میشن و نمی‌تونن طاقت بیارن و میبینن که آقای رئیس رو هم نمیتونن قانع کنن، پس خودشون میرن

۳. ضد خانواده شدن تشکیلات. به طوری که زن متاهل بچه‌دار دیگه نمیتونه تشکیلاتی بمونه. تشکیلات در نقطه مقابل هویت مادرانه قرار میگیره. آقایون این چیزها رو نمی‌فهمن متاسفانه

مامانِ فائقه جانشین خواهر بنیاد مهدویت بود و چندجای دیگه هم مسئولیت داشت، شب‌ها تا دیر وقت دنبال مراسمات و جلسات و... بعد مثلا من رو تو جلسات می‌دید می‌گفت به فائقه فلان موضوع رو بگو :) می‌گفتم خب شما مادرشید خودتون بگید که بهتره! می‌گفت من آخه نمی‌بینمش که بخوام باهاشون حرف بزنم. یا اون دانشگاهه یا من جلسه. یا مثلا فائقه رو بعد نامزدی‌اش دیدم. پرسیدم متاهلی خوش می‌گذره؟ با ذووووق فراوان گفت عالیهههه خیلی حس خوبیه وقتی مریض میشی یه نفر ببرتت دکتر، یه نفر دارو ب‌یره بده دستت، مجبور نباشی تنهایی بری بیمارستان و درمانگاه. همون موقع نامزدش زنگ زد حالش رو پرسید. با چشم‌های قلبی به ما می‌گفت بچها حتما ازدواج کنید، نمی‌دونید چه حس خوبیه یه نفر حالت رو بپرسه! یه نفر زنگ بزنه بگه کجایی! یه نفر ازت خبر داشته باشه! 

یا سارا دوست نزدیکم... خیلی خیلی روح ازدواجی شدیدی داشت. و سر این زیادی ازدواجی بودن هی وارد رابطه های سمی میشد. نصیحتش میکردم که بالام جان یکم صبر داشته باش آدم درست بیاد جلو‌. می‌گفت خسته شدم از اینکه همه‌ی عمر تو خونه تنها بودم (تک فرزنده. باباش همش سرکاره،  مامانش همش دنبال برنامه‌های فرهنگی تشکیلاتی) خسته شدم از اینکه یه نفر نیست باهاش درد و دل کنم‌. خسته شدم از اینکه هیچکس من رو نمی‌بینه و نمی‌شنوه. دلم میخواد یه خانواده داشته باشم برای خودم...

 

هم بابای سارا و هم بابای فائقه اصلا شغلی ندارن که ساعت کار زیادی بطلبه! یعنی اصلا نیازی نداشتن که تا نصف شب و گاها چند روز در میون خونه نیان‌‌‌. با توجه به شناخت نسبی که دارم میگم جفتشون از بس خانم خونه تو خونه نبوده انگیزه واسه خونه اومدن پیدا نکردن و به مرور بهش عادت کردن

 

اصلا چی شد که اینا رو گفتم؟

پاسخ:
خیلی حرفای درستی زدی میخک جون

بعضی‌ها که تشکیلات تشکیلات و مجموعه مجموعه از دهن‌شون نمی‌افته، متوجه نیستند که تشکیلات فقط اون چارچوب متصلبی که خودشون تنظیم کردند نیست. اینا همونایی هستند که اگر تشکیلات حزب‌الله رو باهاش آشنا بشن، ممکنه بگن این که اصلا تشکیلات نیست :)

خانم شریعتمدار چند سال پیش این رو نقل کردند.
به گمانم مادرِ شهید عماد مغنیه، (یکی از فرماندهان بزرگ حزب الله) وقتی پسرش در آستانه نوجوانی بوده، پسرش و دوستاش رو دعوت می‌کرده خونه‌شون. خوراکی و اسباب تفریح و ... برای اینا فراهم می‌کرده و ریز ریز اینا رو با معارف آشنا می‌کرده و اونا در سال‌های بعد، همه‌شون آدم‌های تاثرگذاری میشن.
رحمت و نور به مزار اون بانوی بزرگوار که مادرِ تشکیلات محسوب میشه. اگر ایشون و امثالِ ایشون نبود اصلا نیروی انسانی‌ای برای حزب الله تربیت نمیشد.

آقای ن..ا در آخرین مطلب‌شون "کمبود معنا" در جواب کامنت من نوشتند که از همکلاسی‌هاشون هیچ‌کس آدم‌حسابی نشد و ایشون هم هیچ‌وقت باهاشون مراوده نمی‌کرد در همون سن...
شما اثرِ تربیتِ جمعی رو اینجا می‌تونید فهم کنید.
اگر یک نفر بزرگتر بچه‌ها رو زیر بال و پر خودش می‌گرفت، شاید اینطور نمیشد.
اون بزرگتر هم که غالبا مرد نیست. یعنی در توان مردها نیست. در توانِ زن‌هاست.
(برعکسِ اون‌چیزی که در فیلم‌هامون نمایش میدن غالبا! سریالی مثل سریالِ ارزشیِ فراری!!!)

تربیت جمعی در همین جمع‌های زنانه روضه خانگی اتفاق می‌افته.
تربیت جمعی در همین رفت و آمد من با دوستانم و بچه‌هاشون در روضه‌های هفتگی‌مون اتفاق می‌افته.

من دیشب برای هیئت یه عالمه حلوای هویج درست کردم. بعدش هم توی هیئت داشتم بافتنی می‌بافتم، از دختر و پسربچه‌های هیئت‌مون براشون این کار جذاب بود. فعال بودن، مولد بودن رو زن‌ها با فرهنگِ نادیدنی‌شون و با حضورشون به بچه‌ها انتقال میدن.
ولی مادری که نیست، حتی اگر توی تشکیلات باشه، واقعا چه تربیتی برای بچه‌اش رقم می‌زنه؟
من به این مامانا میگم مامانای دَدَری. :/

سلام مجدد

هم شما هم خانم میخک

 

قبل از همه توی کامنت قبلیم مردد بودم بنویسم «مجموعه تربیتی» و یا نه؟! متاسفانه اشتباه بزرگی بود که ننوشتم. همین هم باعث شد که برداشت شما از کامنت من این بشه که خانم ها توی جامعه علاف می چرخن! نه راستش... من از همین تریبون از همه خانم های پرستار، دکتر، نیروهای نظامی، اساتید دانشگاه، خدماتی دانشگاه، تکثرات دانشگاه، بچه های فرهنگی نهاد رهبری دانشگاه و از خانم های ته جلسه بابت حضورشون تشکر میکنم!!! حله؟! حالا حرفم رو بزنم؟! :)

 

من مسئله ام روی مجموعه تربیتی بود. نه مجموعه فرهنگی. نه شخص تربیتی. دقیقا و مشخصا یه مجموعه تربیتی با مختصات خودش. اینکه توی یه مدرسه یه نفر داره زحمت می کشه، معلم پرورشیه یا مدیر یا هرچی، خدا خیرش بده :) اینکه ده نفر دارن توی فلان نهاد زحمت کارهای فرهنگی رو می کشن باز هم ممنونم. من اصلا با این بندگان خدا کاری نداشتم! منکر زحماتشون نیستم. ولی مجموعه تربیتی مختصاتی داره. ابعادی داره. حتی با مدرسه هم متفاوته. شما توی مدرسه، اگه پیوست برای کار تعریف نکنی، یه کار موقت داری انجام میدی :) سه سال، 6 سال، هر چند سال که دانش آموز در اختیار شماست، باز هم موقته... وقت کمی نیست! اصلا! ولی موقته. مثل دانشگاه. مجموعه تربیتی، کارش موقت نیست. نمی تونه موقت باشه. دنبال کار دائمه. با مختصات امروزه و زنانه. تاکید میکنم که یکی جلسه اخلاق داره، خدا خیرش بده واقعا. داره کار تربیتی می کنه روی اهالی مسجدش باز هم الحمدلله. ولی این فرق داره با مجموعه تربیتی. 

 

کار زنانه هم متفاوته قطعا. من منکر این نیستم. چی شد که فکر کردید انقدر در جریان نیستم؟! مسئله ام دقیقا یه مجموعه زنانه بود. که پونزده سال بعد یه خروجی تحویل بده. چی کار دارم با اینکه فلانی فیلم می سازه یا نمی سازه و یا اینکه دختراش کتاب می خونن یا نمی خونن و بچه هایی که دو سال باهاش بودن می تونن خوب چادر سر کنن یا نه؟! من اصلا به اینا کار ندارم! من دقیقا از پونزده سال بعد صحبت می کنم. از هر رده سنی که شروع کنیم! چه هفت ساله چه بیست و هفت ساله. پونزده سال رفت و آمد، به هر نحو و اندازه ای، چی از این آدم می سازه؟! من اینو کار دارم. وقتی میگم کویره، این ها رو دارم میگم. و صرفا جهت اطلاع، من تقریبا اطرافمون کمتر مدرسه ای رو سراغ دارم که یه تیم از مجموعه های تربیتی وارد مدرسه نشده باشن و کار نکنن! یعنی مدرسه پیوست پیدا کرده. نه یه جلسه بریم بیرون اردو! نه یه جلسه قرآن بذاریم! نه... دقیقا کار تربیتی. یعنی این آدم، پونزده سال بعدش رو هم الان داری می بینی. چند تا سراغ دارید اطرافتون دقیقا؟! و مجدد تاکید می کنم، فرد نه! خانم فلانی و بهمانی ذوق دارن خدا خیرشون بده! من دارم از مجموعه صحبت می کنم. از چند نفر آدم که ریشه دارن در کنار هم. سال های سال. و دانش آموز رو دارن به این ریشه متصل می کنن... چند تا مدرسه دخترونه این مدلی سراغ دارید؟! اصلا چند تا مجموعه هستن که توانایی ورود به مدارس دخترانه رو هم پیدا بکنن؟! نگید این هم ذهینت مردونه است که باید یه سری پیدا بشن که بتونن وارد مدارس دخترانه بشن! نه :) من این رو نمیگم اصلا! هر مختصاتی که شما برای کار روی مخاطب دارید در نظر میگیرید. هر مختصاتی. فقط بشه کار ریشه ای و دوام دار و ذوابعاد. من آمپول زن نمیخوام تحویل بگیرم! من عکاس نمیخوام تحویل بگیرم! آشپز نمیخوام تحویل بگیرم! من آدم میخوام تحویل بگیرم... حالا این آدم گاهی عکاسه و گاهی آشپز و گاهی قلاب بافی بلده... این رو چطور تحویل میدید؟! کجا روی این داره کار میکنه؟! 

 

امیدوارم تونسته باشم برسونم. 

وقتی میگم کویر، منظورم کویر از این جهته و البته که واقعا کویره. هنوز هم روی این حرف هستم. خانم های ما خیلی از آقایون بی سرپرست ترن :) خیلی! خودشون هم باید دنبال کار خودشون باشن... و الا آقایون تهش کاری که می کنن همین ایراداتی که بهش وارد می کنید، وارد خواهد شد... 

 

منظورم از کویر هم واضحه یا توضیح بدم این رو هم؟! کویر یعنی نه اینکه دار و درخت نداره. داره. هر شهر، به تناسب جمعیتش کم و بیش ممکنه داشته باشه. گاهی بعضی شهرها بیشتر و گاهی کمتر. ولی در کل نسبت به جمعیت واقعی خانم ها هیچی نیست... اصلا هیچی نیست!

پاسخ:
سلام. چه جالب!
آخه من در جواب میخک جان با تمرکز بر مجموعه تربیتی این رو گفتم.
به جز این، در جوابِ شما که چند تا مجموعه تربیتی میشناسید، باید بگم خییییلی!
فقط یه هیئت زوارالزهرا هست در تهران که بخش خواهرانش بسیار عریض و طویل هست و دقیقا هم مختصات مد نظر شما رو داره. دوستم اونجا مربی چند دانش‌آموز نوجوان بوده. سال به سال، با بچه‌هاش میره جلو. همون بچه‌ها...

:)
ولی چرا فکر می‌کنید یک مجموعه تربیتی باید بتونه خروجی‌های ۱۰۰ درصدی بده بیرون. یعنی بگه این آدم‌ها، خروجیِ دوازده سال زحمتِ خالص ما هستند؟
به نظرم اصلا چنین چیزی هم یه تصویرِ  کاریکاتوری هست و هم آدم‌های کاریکاتور میده بیرون. 

خودِ من تا الان از یه عالمه آدم یاد گرفتم، رفتم تو مجموعه‌های مختلف سیاحت کردم. لانه جاسوسی می‌رفتم در یه برهه‌ای کلاس‌های معرفتی، مسجد ال؛ مسجدِ بل، دارالقرآن، کانون پرورش فکری کودکان نوجوانان، هیئت فلان‌جا، هیئت بهمان جا، کلاس‌های خودجوشِ مادر پدرهای دوستانمون در دوران نوجوانی، حوزه‌های علمیه مختلف و دانشگاه با استادهای مختلف و هزارجای دیگه.
همه‌ی اینا هم داشتن کار تربیتی می‌کردن.... کمابیش، یه جا بیشتر، یه جا کمتر.
تربیت چیه اصلا به جز همه‌ی اینا؟
من خروجی و برآیند همه‌ی اینام.

یه جوری میگید انگار دنبالِ یک مجموعه توتالیتر هستید :)

بهتره از بنیاد خانواده بپرسید کشور در بحث مجموعه فرهنگی تربیتی کویر هست یا نه؟ 
و ضمنا وقتی روضه خانگی‌ها رو ندید بگیرید، یا در حد خار و خاشاک بیارید پایین، بله، درسته، کشور کویرِ برهوت میشه.

آقای سرباز کامنتتون رو صد در شد توهین برداشت کردم و حقیقتا بهم برخورد 

خدانگهدار 

پاسخ:
حق داری عزیزم
ولی لطفا به اینجا سر بزن :)

آخه یه جور میگن انگار من بلد نیستم کار تشکیلاتی یا مجموعه فرهنگی تربیتی یعنی چی!!! حالا من به جهنم انگار کل خانم‌ها معنی مجموعه‌ و تشکیلات رد بلد نیستن فقط ایشون بلدن!!! این همه نگاه بالا بع پایین! حقیقتا که مردن :/

 

نه بابا من قهر بلد نیستم کلا،  بخوام هم نمیتونم:دی

 

@اقای سرباز

تشکیلا‌ت‌هایی که گفتم تا حالا از نزدیک دیدم:

قرارگاه فاطمه الزهرا و ۲۰ کارگروه زیر مجموعه‌اش / بسیج دانشجویی و محلات و دانش آموزی / نهاد رهبری / هیات هم سه‌تا، راستش باقی هیات‌های شهرمون اون معنی واقعی هیات رو ندارن، حتی این سه تا هم ضعف زیاد دارن ولی بازهم ساز و کارش تشکیلات‌طوره و بدک نیست / پلاک هشتی ها/ لیگ جتی‌ها که نوپاست تازه میخوان این جمعی که هستن از صرفا دور هم بودن و چندتا مسابقه و برنامه ارتقا پیدا بکنن و بشن تشکیلات/ موکب دختران ریحانه/ پیشگامان تحول

فعلا اینا یادم میاد

 

بجز موکب دختران ریحانه همه‌اشون مدیر آقاست. اونی که برنامه‌های کلان و خط راهبری مجموعه رو مشخص میکنه آقاست. و تمامشون نود درصد اعضا خانم‌ها هستن. الان باورم می‌کنید یا میگید بازهم منظورم یه شخص تنهایی برای خودش خانم جلسه‌ای شدنه؟

 

:)

خدا دوستتون رو حفظ کنه... من غریبه نیستم با زوارالزهرا. با یه سری مجموعه های دیگه :) من حرفم این بود که زوارالزهرای نازی آباد و امثالهم، تهش مگه چقدرن؟! :) واقعا میشن لنگه کفش در بیابان :) بیشتر نیست :) 

 

من اینجوری نگفتم :)

 

و به هیچ جا هم متعلق نیستید :) بله اگه سیلی بشه، زلزله ای بشه، نمیدونم کار مقطعی پیش بیاد شما هستید ولی دائم؟! نیستید. کاری به درست و غلطش ندارم اصلا! نمیخوام توبیخ کنم یا تشویق! دارم میگم کار مجموعه ای اقتضائاتی داره. خصوصا توی شهرهای کوچیک. حسن مرادی نیرو رو سگ هم حساب نمیکنه :)) بد برداشت نکنید ولی واقعا همینه! خیلی راحت می گفت نیرو رو می فرستم میره! خب مال اونه! حوزه زیر دستشه! توی تهرانه! اینجا یکی بذاره بره تو می مونی و حوضت!!! کجا اینجوریه که وفور نیرو باشه؟! کار پیش نمیره! میخوای کار جمعی کنی، آدم احتیاج داری، ولی کسی رو نداری! صالحه خانم درگیره! فلانی نیست! اون یکی چه میدونم... کاری که با ده نفر باید پیش بره، وقتی بشه یه نفر چی میشه؟! احسنت! ذبح! این یعنی صالحه خانم آدم بدیه؟! نه به خدا! این یعنی تشکیلاتی این سمت وجود نداره چون کسی نیست پاش! همین... 

 

:)

 

خار و خاشاک؟! :) دستتون درد نکنه... 

پاسخ:
کار دائم یا مقطعی... من نیستم! چون شوهرم هست.
خاطرات ایام سیل و زلزله‌ها هنوز توی این وبلاگ هست.
فامیل پدری من پلدختر هستند. یک روز قبل از سیل من اونجا بودم و شوهرم گلستان آق قلا بود. بعد رفتم قم چون یه بچه سه ساله و یه بار شیشه داشتم. می‌موندم اونجا که چی بشه؟
بعد همه‌‌ی مردهای دور و اطراف ما رفتن پلدختر. چرا؟ خب اونا مرد هستند.
تنها زنی که رفت، یکی از دوستام بود که بچه دار نمیشدند.

وقتی میگیم کار برای زن اقتضائاتی داره، یعنی این.
اصلا نمیشه ازش توقع همیشگی و دائمی بودن داشت.
مدل کار زن، سیال و بی‌قاعده و چریکی هست. ولی پویاست. می‌تونه دائم در حال جهاد باشه حتی اگر در حال خوابیدن باشه...
ولی این یعنی کار تربیتی نمی‌کنند؟ خیر
آیا اصل محتواست یا فرم؟ 
اینجا قطعا اصالت با محتوا است. محتوا کار تربیتی هست.
اینکه تشکیلات به شکلی که شما میگید باشه یا نباشه، فرع قضیه است.

آهان بنیاد مهدویت هم

 مجموعه ای هم بود اسمش یادم نیست. خط مطهر؟ کلا حول شخصیت شهید مطهری تشکیل شده بود و برای آثار ایشون کلاس و دوره های متنوع می‌ذاشتن و مربی تربیت می‌کردن و روش های جدید برای معرفی شهید مطهری طراحی می‌کردن. مثلا کتابچه مینوشتن عکس نوشته و... خلاصه تولید محتوا می‌کردن. 

کارشون باحال بود زیاد جزئیاتش یادم نیست

الان اونجا آقای مسئول تک و تنهاست دیگه کار نمیکنه :)) هیچکس هم حاضر نمیشه بره با ایشون کار کنه دیگه ...

 

با بی‌نهایتی ها ارتباط نداشتم نمیشناسم اصلا. فقط شنیدم اونا هم جلسات و هیات‌های ثابت دادن

خانم میخک

 

اینکه شما ناراحت بشید خب طبیعیه. ممکنه سوء برداشت پیش بیاد. ولی من قصدم ناراحت کردن نبود. نه شما و نه صالحه خانم. صالحه خانم گفتن ذهن مردونه و منم از ته جلسه تشکر کردم! خب تشکر نمیکنم! والا! اون ته جلسه ای ها برید خونه تون! ^_^

از اینکه صالحه خانم هم گفتن حق دارید و بعدش از من دفاع نکردن هم شاکی ام! حق اعتراض رو هم برای خودم باقی میدونم! به وقتش ان شاءالله داماداشون جبران کنن -_- 

 

من حرفم این نبود که بالا هستم! چه میدونم پایینم یا هر چی :) 

من حرفم این بود که اولا خیلی جاها کار فردی انجام میشه و یا کار فرهنگی و ثانیا اونایی هم که کار جمعی میکنن واقعا کمن. شما این سمت رو نبینید که ما سرمون رو راحت روی بالشت می ذاریم و آخر شب از خدا تشکر می کنیم که اجازه داد امروز توی روضه باشیم یا هرچی! اون سمت رو ببینید که هزاران نفر سرشون رو می ذارن روی بالشت و هیشکی نیست کنارشون! هیشکیِ تربیتی... 

 

فکر کنم صریح بگم از همه چی بهتر باشه :)

توی همین محیط بیان حساب کنید چند نفر از خانم ها و آقایون درگیر این مسائل هستن که میگیم :) باز هم تاکید میکنم که اصلا نمیخوام کسی رو توبیخ کنم یا تشویق! این مهمه! من نمیخوام بگم دم خانم میخک گرم و صالحه خانم توبیخ بشه! نه... دارم میگم ببینیم اوضاع چطوریه :) همین

ته این ماجرا برای من این نیست که برام ثابت بشه خانم ها کار می کنن یا نمی کنن! می خوام چی کنم؟! واقعا می گم! مگه بچه سه ساله ام که دنبال این باشم بگم خانم ها شیرن مثل شمشیرن (!) و بعد بگم پس پسرا دمشون گرم!!! نیستم :/ حداقل سن شناسنامه ایم این رو میگه! دنبال این نیستم... یه اتفاق جدیدی توی واقعیت باید رقم بخوره... قدم اولیه اش هم ادراک ضرورت کار و کمبود آدمه

اون کامنت اولی که نوشتم توی همین راستا بود

دیدید یکی ذهنش درگیر یه مسئله است و مدام هر جا میشینه میگه؟! 

همون بود... 

اینکه فکر می کنید خاطراتتون رو نخوندم و یهو میام مثال سیل میزنم... خب این یعنی من نتونستم برسونم که حتی یادمه دیوار خونه اطراف قمتون ریخت و چند تا مرغ و جوجه زیرش موندن! و این برای من خوب نیست... 

 

من گیری به اقتضائات ندارم...

پاسخ:
برق‌مون رفته بود... نت قطع شد. متاسفانه ادامه اون پاسخ موند.

ولی من فکر کردم به حرف‌هاتون. یه مقدار متوجه شدم روی چه نقطه‌ای ایستادید.
به قولِ بچه‌های مناظره: نقطه استاز رو پیدا کردم.
شما می‌خواهید بگید از میان زنان، تشکیلات به معنی دقیق کلمه، یعنی اون دم و دستگاهی که قائم به شخص نباشه بر نمیاد. جوری که بشه افراد رو جایگزین افرادِ دیگر کرد. تشکیلاتی که توش کار تربیتی کنند و انقدر محکم و استوار باشه که سال‌ها دوام بیاره و در نهایت خروجی بده...
چنین چیزی محقق نمیشه در فضای زنانه. درسته؟
اگر اشتباه فهمیدم بگید

دم و دستگاه غیر قائم به شخص رو که حرف دارم سرش!حالا عجالتا تقریبا همین که گفتید

بله تقریبا همین منظورمه منتهی من نگفتم از خانم ها محقق نمیشه! گفتم کمه. کویره

یعنی احتیاجه مجموعه هایی با متخصات خود خانم ها برای خانم ها، بیشتر از اینی که هست ایجاد بشه. 

تاکید می کنم روی مختصات خانم ها! نگید این فهم، فهم مردونه است! من مشکل رو دارم مطرح می کنم. راه حل رو هم کار تشکیلاتی می بینم. مشکل تعداد خانم های بدون متولی تربیتیه! راه حل هم کار تشکیلاتیه توسط خود خانم ها. مختصات خانم ها این وسط باید لحاظ بشه. این مدل خیلی کمه... به اندازه کافی نیست. و باید به سمتش رفت

۲۷ تیر ۰۴ ، ۰۰:۱۲ هیپنو تیک

به آقای سرباز 


گاهی من اینقدر در جاهای دور و نزدیک مجموعه های زنانه فرهنگی و تربیتی می بینم که بخشی از دغدغه ام پسران نوجوانه که کی برای اون ها قراره کار فرهنگی کنه؟....

گاهی توی دانشگاه اینقدر کم تعداد می شن برادران فعال فرهنگی که من خودم وقتی برادر مستعدی در کلاس یا جای دیگه دانشگاه می بینم با واسطه لینک می کنم با یکی از برادران مجموعه

 

+ فرمودید خانم ها نمی تونن پای ثابت کار تشکیلاتی باشن و نیازه که یه نفر باشه. البته ما که با لطف خدا پای ثابت هستیم ولی چوب محکم کنار نهال چقدر حاضره اینجا هم پای ثابت بشه؟ و اینکه فعالیت ها قراره چطور تعریف بشن که پای ثابت بودن چطور تعریف بشه؟


++ یه مسئله ، عیب یا حسنی که کار فرهنگی داره هم اینه که معمولا درآمد نداره و به همین خاطر کمتر آقایون سراغش می رن با اگه هم برن پاره وقت در موردش زمان می گذارن

 

خانم ها هم البته مثل آقایون به درآمد نیاز دارن اما ظاهرا درآمد نداشتن رو بیشتر می تونن تحمل کنن

 

با وجود این مسئله فقط یه فعال فرهنگی می تونه بفهمه که اگه خدا به زندگیت برکت بده می تونی پول نداشته باشی ولی هیچوقت هم لنگ نمونی‌.... :] 

پاسخ:
تا قبل از پاراگراف آخر، هزاران‌بار آفرین.
برای پاراگراف آخر سکوت می‌کنم.

ممنونم عزیزم :)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">