پاسخ:
سلام مجدد
دلژین عزیزم، من فکر کردم و دیدم جوابم خیلی
طولانی میشه چون بحث ما مبنایی هست و مقدماتی میطلبه. مبنایِ من در مورد طب و
پزشکی نظام حِکمی هست و مبنای تو علمِ تجربی بشر. برای همین حرف همین دیگه رو قبول نداریم. ولی
اینا رو نوشتم. حالا اگر بازم خواستی ادامه بدیم توی یکی از پست های قدیمی ترم
پیام بده که توی جوابش آی دی تلگرام یا آی گپ یا بله یا ایتا یا سروشم رو بدم. چون
اینطوری سخته. ممنون
مبنای نگاه من و امثال من اینه که بر اساس بینش
توحیدی، خدای ما علاوه بر شان خالقیت و شارع بودن، برای بقیه شئون حیات انسان هم
برنامه فرستاده و سلامتی انسان هم از این قاعده مستثنی نیست.
بر اساسِ نظام حکمی اگر کسی بخواد واره طب بشه و
اصطلاحا حکیم بشه باید اول الهیاتِ اولی یا همان فلسفه رو بخونه. بعد از این باید
ریاضیات بخونه. شامل هندسه و حساب و جبر و موسیقی و هیئت و نجوم. وقتی به قدر
کفایت از اینها خوند تازه میتونه وارد علم طب بشه که جزو طبیعیات هست.
یعنی اول فلسقه اولی بعد فلسفه وسطی و بعد فلسفه
سفلی که طبیعیات باشه و مبنای این تقسیم بندی موضوع علوم هست و تقسیمش هم یک تقسیم
عقلی هست و برای بفهمی درسته یا غلط باید منطق بخونی. و منطق مقدمه علوم هست و داخل در این دایره
نیست. حالا بر گردیم سر اصل بحث
سال های سال قبل از اینکه روشنفکران برای مدرن کردن ایران دست به کار بشن، نظام تعلیم و تربیت و آموزش ما نظام حکمی بود. اطبای قدیم حکیم بودند. مثلا شیخ الرئیس بوعلی سینا یک فیلسوف بوده و در درجه دوم طبیب. البته طبیب بسیار بزرگی هست. و همینطور
ملاصدرا...حالا اگر در این روند بعضی از طبیب های سنتی تخطی میکنند، دلیل نمیشه که
طب سنتی غلطه. چون مبنا داره و پایه و اساس داره. اما مبنای علم پزشکی مدرن، تجربه
بشر بر اساس خرد و عقل اون هست اونم منفک و جدای از علمِ متصل به وحی و خدا.
علمِ
مدرن به ابزار ها اصالت میده و پیشرفت تکنولوژی و همون ابزار رو پیشرفت علم به
حساب میاره. اما در حکمت، این طور نیست. هرچقدر طبیب حاذق تر باشه، درمانش ساده
تره. ابزارش ساده تره. با نگاه به صورت و گرفتن نبض و دیدنِ چشم و نهایتا بول و برازِ
بیمار بیماریش رو تشخیص میده. حتی اگر خودِ بیمار هیچ حرفی نزنه و شرح نده چی شده،
طبیب می فهمه. چون طبِ حکمی یک طبِ قیاسی هست. دو دوتاش همیشه چهارتاست. هیچ وقت
تخلف نمی کنه از قانون. اگر هم دارو جواب نده یعنی این که تشخیص غلط بوده. پس دو
دوتای طبِ حکمی همیشه چهار تاست ولی طب مدرن، چون تجربی هست، هر روز به تجربیاتش
اضافه میشه و همیشه مشغول تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعاتش هست.
یه توضیحی هم بدم. طبِ حکمی همون طبِ اسلامی
ایرانی هست. ایرانی به معنای سنتی و اسلامی به معنای منقول از اهل بیت. وگرنه
تاریخچه طبِ سنتی هم به پیامبران برمیگرده و کاملا منقطع از وحی نیست. فقط طیِ
زمان ها و اعصار تغییرات زیادی کرده.
خب حالا تازه میرسیم به اونجا که شما میگی همه
چیز عارضه داره. طبِ حکمی و قیاسی این رو قبول نداره. اگر این رو قبول کنیم که همه
چیز عارضه داره، پس غذا خوردن عادی هم عارضه داره. چون طبِ قیاسی فرقی چندانی نداره که یه آدمِ سالم تشنه ش باشه و یک زنِ باردار، مایع آمنیوتیکش کم شده باشه.
طبیبِ حکمی به هردو میگه مایعات بخورید. ولی به اون خانم باردار میگه مثلا آب سیب
بخور. ولی طبیب مدرن به اولی میگه آب بخور به دومی میگه باید سرم بزنی.... فرق
قضیه اینجاست. اگر بخوام بیشتر توضیح بدم باید مفهوم مزاج رو بدونیم. در واقع تمام
طبیعت و عالمِ کون و فساد (اصطلاخ فلسفی هست) دارای مزاج هست. این هم بحثش خیلی
طولانی هست و حتما باید فلسفه بدونیم برای فهمش اما بعد از اثباتِ عقلی اون، اگر
بخوام به زبون ساده بگم، باید بگم هر چیزی توی دنیا مزاجی داره و مزاج ها و درجه و
شدت اونها روی یک محورِ مختصات قابل اندازه گیری هست. محور افقی تری و خشکی هست و
محور طولی گرمی و سردی. هر نوع و هر صنف و هر شخصی هم یک مزاجِ اعدل داره که در
بیشترین تعادلِ ممکنه. در واقع هرچقدر از مزاج اعدل منحرف بشیم، به همون نسبت
بیمار میشیم. و برای همین هم از نظر طبِ حکمی همه انسان ها حتی اگر به ظاهر بیمار
نباشند باید سعی کنند به اعتدال مزاج برسند و صرفِ بیمار نبودن برای سلامتی کافی
نیست. بر همین اساس طولِ عمر امام زمان کاملا عقلی و امکان پذیر هست چون ایشون
معتدل ترین انسان روی زمین هست و در واقع دلیل پیر شدن انسان، ضعف مزاج و سرد شدن
بدن هست. بر اساس طبِ حکمی ما هر توع انحراف مزاجی یا همون بیماری ای با استفاده
از مواد و تدابیری که مزاج فرد رو به سمت اعتدال بکشونه، قابل درمان هست. فرقی
نداره که اون بیماری سرماخوردگی باشه یا ایدز. اما یک نکته مهم هم هست که در طبِ
حکمی بر خلاف طب مدرن عجله ای وجود نداره. در این طب بعضی از بیماری ها سریع تر از
طب مدرن درمان میشن و بعضی دیرتر. چون قرار نیست فقط و صرفا تسکین موقت داده بشه.
بلکه قراره درمان از جنس شفا باشه. قراره اون انسان واقعا خوب بشه.... بدون عارضه.
نکته مهم دیگه اینه که چون در طب حکمی، همه ی
عالم طبیعت و ماده، دارای مزاج هست، ورودی های انسان و یا همون غذاهاش و نیز خروجی
هاش محدود به خوردنی ها و آشامیدنی ها نمیشه. بلکه در طب حکمی ما چندین نوع غذا
داریم که فقط نام میبرم و توضیحش مفصله. 1. هوا 2. آب و غذا 3. استفراغ و احتباس
4. خواب و بیداری 5. حرکت و سکون 6. حالات روحی که به این ها میگن سته ضروریه
درواقع عارضه نتیجه نفهمیدن مزاجِ شخص و بیماریش
با توجه به تمام جنبه های زندگی اون که سته ضروریه باشه، هست. چون داروی کاملا
مناسب، داروی بی کم و کاست تجویز نمیشه، برای همین اون موادِ اضافیِ داروهای
شیمیایی، شخص رو دوباره بیمار میکنه.
حالا یه توضیحاتی هم بدم راجع به کلیت این بحث.
راستش نمیدونم چقدر تونستم منتقل کنم. در واقع یادگیری مبانی طب حکمی خودش سال ها
طول میکشه. خود من بعد از خوندن منطق و ادبیات عرب، تازه دارم وارد فلسفه میشم.
سالها باید فلسفه بخونم. بعدش یه مدت کوتاه ریاضیات و بعد تخصصی وارد طب میشم. طب
هم تا سالها اجازه طبابت نمیدن به کسی که داره یاد میگیره. باید حداقل ده سال خوب
بخونه. چون باید همه ی شاخه هاش رو باهم یاد بگیره. هم تشخیص و هم داروسازی و هم
تدابیر غیر دارویی. این اطلاعات من هم به خاطر اینه که هر کسی باید به اندازه حفظ
الصحه بدونه. شاید من نتونم درمان کنم اما یه مقیاس و خط کش دارم که باهاش میتونم
بفهمم که چی مناسب مزاجم هست و چی نیست. چی باعث سلامتیم میشه و چی باعث بیماریم.
حالا همونطور که دیدی در بحث طب اصیل و طب حکما،
چقدر عالمِ واقعی کم هست و چقدر مدعی زیاد! درمورد اینکه حکومت جمهوری اسلامی دست
آخوندهاست هم همینه. ما واقعا به تعداد انگشت های دست هم عالم و روحانیِ حقیقی
نداریم توی این حکومت. یه رهبر هست که اونم تک و تنهاست. از دست اونم تنهایی مگه
چقدر کار برمیاد. ایشون پاسدارِ اصلِ انقلابی هست که باید به حکومت حضرت مهدی
منتهی بشه ولی دیگه تک و تنها نمی تونه عدالت و معیشت و ... مردم رو تامین کنه.
چرا! اگه منظورت اینه که آخوندها زیادن... بله زیادن ولی در تراز انقلاب اسلامی و
حتی در تراز اسلام نیستند. همین مطلب آخر لوسی می "ما غلط کردیم و جنگ
انگاشتیم" رو بخون. خیلی از آقایون روحانی با لباس پیغمبر اصلا اعتقادی به
انقلاب ندارند. انقلاب هم که میگم صرفِ یک براندازی نیست. انقلاب کردیم که تمامِ
شئون زندگیمون رو از زیر یوغ استکبار و تفکراتِ منقطع از خدا و پیغمبر بیرون
بکشیم. انقلاب کردیم که مستقل باشیم و مستقل فکر کنیم ولی الان اوضاع چیه؟ خیلی ها
هنوز کعبه آمالشون غربه و تا کعبه شون کعبه ی توحیدی نشه، این مردم در جمهوری
اسلامی روی خوش رو نمی بینند.
فلذا فرقی بین صالحه با ظاهر دینی نیست اگر
اختلاس کنه و اگر دلژین با ظاهر غیر مذهبی اختلاس کنه. چرا؟ چون در این صورت
میفهمیم که اسلامِ صالحه، اسلامِ آمریکایی هست و هیچ فرقی با دیگران نداره جز
اینکه ریاکار بوده و یه مار خوش خط و خال. پس اصلا صالحه ربطی به اسلام نداشته.
هیچ صنمی با اسلام نداشته... پس هرچی عبادت کرده عین عبادت شیطان بوده.... پس اصلا
مسلمان نبوده. تو قرآن داریم که یوم ندعوا
کل اناس بامامهم. روزی که هر کسی رو با امامش برای محاسبه فرا میخوانیم.
این صالحه امامش، امامِ همونی بوده که بی دین بوده....