صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

دومین جلسه با روانشناس

شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۲:۴۷ ب.ظ

هر جلسه، باید خودم به آقای دکتر بگم که جلسه قبل چی گفتند و چه کارهایی باید می‌کردم.

این جلسه؛ لپ‌تاپم رو برده بودم. بعد از روی نوشته‌های تایپ شده‌ام، صحبت‌های جلسه قبلش رو مو به مو ارائه‌ دادم و تمرین‌هام رو براش گفتم؛ آخرش هم تصمیم جدیدم رو به دکتر گفتم...

دکتر که با دقت گوش می‌داد، لبخندی زد و گفت: یه جمله بگم؟ 

هم هوشتون بالاست و هم تغییرتون سهل‌تر از بعضی افراده و هم دارید خوب می‌شید.

گفتم: آرههه... معلومه؟ خودمم می‌فهمم. 

و خندیدم.

اما جلسه اینطوری پیش نرفت. دکتر یه چارچوب نظری از صحبت‌های من ساخت و ازم خواست که با تکنیک قالب‌گیری مجدد برای حل مسائلم قدم بردارم.

من سریع فهمیدم دکتر منظورش چیه و گفتم نه! یه تکنیک دیگه بگید. شما روان‌شناس‌ها یه عالمه تکنیک بلدید. این نه!

چرا؟ چون استفاده از این تکنیک یعنی اساسا همه‌ی مشکلاتم رو خودم با پا‌ک‌کن پاک کنم و به جاش هرچیزی که پاک کردم رو به زیباترین شکل ممکن خودم تنهایی نقاشی کنم و تمام. خب اگر می‌تونستم که پیش روانشناس نمی‌رفتم :/

اما دکتر پافشاری کرد روی همین روش و جلسه کم کم تموم شد.

بعد از جلسه؛ در حالی که خیلی توی ذوقم خورده بود؛ تا عصر بهش فکر کردم.

فهمیدم دکتر از همون اول متوجه شده که روانِ من، سریع قابلیت تطبیق پیدا می‌کنه و با اندک بهبودی ممکنه تصور درمان کامل بکنه. از اون طرف ریلکسی و خوشحالی من رو دید که انگار نه انگار کلی زخم و مشکل دارم که باید همه رو درمان کنم. بنابراین، از عمد، یه تکنیکی رو به صورت زودهنگام بهم گفت که به شدت در مقابلش مقاومت کنم و ذهنم تا جلسه بعد درگیرش بشه و اینطوری پروسه درمان رو پیگیری کنم :)

انقدر از این حرفه‌ای‌های باهوش بدم میاد :))

فکر می‌کنند من نمی‌فهمم :))

خودِ دکتر هم گفت که می‌خواد روانِ من رو شاسی‌کشی کنه :/ چون کلا حال‌های بدِ من ۵ درصده، ولی قراره همین ۵ درصد رو برطرف کنیم :)

در نتیجه دکتر خواست تا جلسه بعد مغز من در حال انفجار باقی بمونه. اما من یه عالمه کار و بار دارم و نمی‌تونم اینجوری چند هفته‌ام رو تلف کنم. در نتیجه در اسرع وقت محتویات ذهنم رو خالی می‌کنم :)

البته این جلسه، چارچوبی که دکتر از صحبت‌هام ساخت رو کامل قبول نکردم. یعنی بعد از ظهرش فهمیدم یه جاهایی‌ش رو قبول ندارم. 

مثلا باید اول مشخص بشه که مشکل یا اختلالی که دکتر در مورد من تشخیص داده، دقیقا چه ارتباطی با فردگرایی داره.

شاید من اختلال ندارم. شاید من فقط فردگرا هستم :)

ضمن اینکه برآورد دکتر از ارتباطات من با خانم‌ها اشتباه بود. من کلی دوست صمیمی دارم. همه‌ جا دوست پیدا می‌کنم. سریع ارتباطات مفید می‌گیرم :)

ولی در کل معتقدم باید همه چیز رو راحت بگیرم و آروم باشم. مخصوصا در مورد گذشته‌ها.

همینم یعنی قاب گیری مجدد.

اصلا هم سخت نیست. چقدر الکی مقاومت به خرج دادم :)

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴/۰۲/۱۴
نـــرگــــس

نظرات  (۴)

۱۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۷:۵۹ مهدی فعله‌ گری

نمیدونم چرا نمیتونم با مشاور و تراپیست و از این قبیل فرقه در عوالمِ شخصیِ دیگران، کنار بیام

پاسخ:
خود من هم مثل شما هستم.
یعنی نه پیش روانشناس رفتن و تراپی رفتن ملت رو می تونم هضم کنم
و نه حتی پیش روانشناس رفتنِ خودم رو می‌فهمم!

فقط این دکتر، دکترِ دوستم بوده. و چون دوستم ازش نتیجه گرفته و منم ازش خوشم اومده، دارم میرم.
الانم این جلسه احساس می‌کنم دکتر کار خاصی نکرد :/
نمی‌فهمم چرا اینقدر دارم پول میدم برای هر جلسه...
و نمی‌فهمم چرا کم کم دارم خوب میشم!

امکانش هست اسم دکترتون رو بفرمایین؟

من خیلی وقته در جستجوی یک روان‌شناس خوبم.

پاسخ:
سلام. یه نفر دیگه هم در مطلب اولین جلسه با روانشناس همین سوال رو پرسیده بود. ببینید چطور راهنمایی‌شون کردم. فقط اونطور کمکی از من برمیاد.

مطمئنی انگلیسی بلدی؟ سر کارت نذاشته اونی که بهت گفته انگلیسی بلدی؟

ببین متخصص، «لپ»تاپ درسته، اونی که شما گفتی اصولا وجود خارجی نداره!

پاسخ:
🤣 
حالا نکته‌ات که درست بود و ممنونم. درستش کردم.ولی در تلفظ خیلی فرقی نداره. ب و پ انقدر در تلفظ شبیه همند که واسه همینم من این بارم با وجود اینکه قبل از نوشتنش فکر کردم ولی همینجوری ب رو انتخاب کردم 🤣

ضمنا خودم که به خودم نمی‌گم زبان دان! من در حد نمره زبان آزمون زبان دانشگاه بلدم و زبانم از سطح متوسط بالاتره حتی اگر همچین چیز ساده‌ای رو غلط نوشته باشم.

من یه مدت می رفتم ولی کنار گذاشتم. مشکلاتم بیشتر شد

مدام سرشو تکون میداد. حرفهای خودمو به خودم برمیگردوند. یه چیزهایی هم می گفت که منو بهم می ریخت 

دوست ندارم برم هیچ وقت

پاسخ:
واقعا روانشناس کار درست نباشه، آدم خیلی آسیب می‌بینه.
الان همین مطلب آخر من رو ببین... کار روانشناسی واقعا کار سختیه.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">