در نقد عصر جدید
يكشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۸، ۰۹:۰۳ ب.ظ
در نقد عصر جدید، این بند از مقدمهی کتاب "عقل و ادبِ ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ" تالیف استاد طاهرزاده رو کاملترین و موجز ترین نقد دیدم:
در انقلاب اسلامی و با رهنمودهای آن یار سفر کرده، به خوبی به این نتیجه رسیده ایم که ارزشهای قدسی را تنها مردم میتوانند پاسداری کنند و اگر عهد قلبی در درون انسانها نسبت به آن ارزشها نباشد، حکومتها چگونه از عهدهی حفظ آن برآیند؟
از طرفی آنچه جهان تکنیکی را شکل داده، علمی است که التزام به دین و اخلاق در آن معنی ندارد؛ حال اگر برای رشد زندگیِ تکنیکی، جای آن علم را فراخ نماییم، مجبوریم به لیبرالیسم فرهنگی تن دهیم. اینجاست که باید متوجه بود اگر یکسره و بیچون و چرا تابع تکنیک باشیم و گمان کنیم میتوانیم آزادانه انقلاب اسلامی را ادامه دهیم، عملا با این غفلت، زندگیِ خود را به مخاطرات افزونتری بردهایم. این نگاه، به قدرتِ تکنیک و عقلِ تکنیکی آسیبی نمیرساند ولی ارزشهای قدسی را تابع علمی میکند که التزامی به دین و اخلاق ندارد.
آیا با توجه به امر فوق، جریانهای وفادار به انقلاب نباید در این فکر باشند که اگر شیفتهی تکنیک شدند باید لوازم علمی را که منجر به تکنیک میشود نیز بپذیرند؟
در آن صورت اگر پس از مدتی با جامعهای روبرو شدند که آن جامعه، جامعه مطلوب آنها نبود، چه کسی جز خود را باید ملامت کنند؟
۹۸/۰۷/۰۷
خوب پس باید چکار کنند?
خودشون علم تولید کنند? علم رو بی لوازمش دویافت کنن? بخوان این کار رو یکنن باز هم باید از غربی ها تقلید کنند اون موقعی که دانش مسلمونها رو (که اونها هم از خارجیها گرفته بودن) رو به خودشون منتقل کردن اما اسلام رو نه.