صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

امر به معروف و نهی از منکر

يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۲۳ ب.ظ

خیلی ساده می‌خوام بنویسم. مطلب الان من با یه دغدغه شروع میشه. اینکه جامعه به شدت ملتهب داره میشه و یه عده حزب‌اللهی بی‌توجه به این التهاب، همچنان دارن راه حل خروج از وضعیت موجود رو، امر به معروف و نهی از منکر عنوان می‌کنند ولی اون چیزی که اون‌ها از امر به معروف اراده کردند، اساسا کار رو درست که نمی‌کنه هیچ، خراب‌تر هم می‌کنه.

قبلش چند تا نکته بگم. اول اینکه مخاطب این پست، فراتر از حزب‌اللهی‌های بلاگستان هست و احتمالا با تغییراتی در جای دیگری منتشرش می‌کنم چون اساسا من اینجا بازدید کمی دارم و بیرون از اینجا، گاهی که مطالبم می‌چرخه، بیشتر از هزار نفر بازدید دارم. دوم اینکه شاید از پست‌های من معلوم نشه دقیقا چه‌جوری هستم. من هم خودم رو حزب‌اللهی می‌دونم. افتخارم هم هست اما بلاخره طیف وسیعی از حزب اللهی‌ها وجود دارند. من خیلی مقید به حجاب شرعی هستم و ملاک‌های اصلی حجاب برام خیلی مهمه. در عین حال، خیلی بی‌ادعا هستم تو این قضیه. من حتی با حجابم هم حاضر نیستم به نظر خیلی حزب‌اللهی به نظر بیام. از این قضیه دوری می‌کنم شخصا. به نظرم برای سلامت روانم لازم هست. شاید بعدا در موردش نوشتم. اما وبلاگم هم همینطوریه. اینجا رو که می‌خونید، انگار مطالب خاله زنک طوری از یک زن جوان خانه‌دار می‌خونید که هیچ ابایی نداره از مشکلاتش هم بنویسه. اینم جزو اصول منه. از روتوش بدم میاد و دلیل هم داره این‌جور نوشتم. حالا بعضی‌ها بدشون میاد که من اینقدر بی‌پروا می‌نویسم. مادامی که حدود اخلاقی و دینی رعایت بشه، سلیقه است! اما من هم حزب‌اللهی هستم و این یک نقد درون گفتمانی هست. سوم اینکه فکر نکنید من اهل امر به معروف و نهی از منکر نیستم. الحمدلله هستم. امر به معروف و نهی از منکر در زمینه حجاب هم می‌کنم. در مسائل دیگه هم همینطور. طوری هستیم که الحمدلله وقتی بحث مثلا فرزندآوری میشه، تو اقوام و همسایه و آشنا و حتی دوستان، ما رو مثل می‌زنند. این رو هم عرض کردم که تصور نکنید من با امر به معروف و نهی از منکر مخالفم. نقد من، نقد دقیقی هست. امیدوارم ارتباط میان بندها خوب منتقل بشه.

یک. به گمانم اواخر سال ۱۴۰۰ بود که به یکی از اساتیدم که هیئت علمی دانشگاه تهران هستند و روی بحث حجاب کار کرده بودند، عرض کردم که به نظرم بدحجابی کم کم داره به یک نماد مخالفت با نظام تبدیل میشه. با این حال، نظر من مقبول ایشون نیافتاد. شاید چون من باید از لفظ کشف حجاب به جای بدحجابی استفاده می کردم اما حدود ۶ ماه بعد دیدیم که چی شد. اما پیمایش‌های غیر رسمی تکان‌دهنده است. فقط نیمی از کشف حجاب‌ها بعد از قضیه مهسا امینی اتفاق افتاده! این یعنی نشانه‌ها موجود بوده، اما بهشون بی توجهی شده.

دو. بیایید باور کنیم الان بیشتر از چهل سال هست که داریم امر به معروفِ حجاب می‌کنیم. من یه سری شواهد بر این مطلب توی کانالم در ایتا گذاشته بودم. متاسفانه به خاطر پایان‌نامه رهاش کردم و به نتیجه‌گیری نرسید. اما مطالعات و مشاهدات من نشون میده که ما مذهبی‌ها، متاسفانه کاری کردیم که امر به معروف و نهی از منکر، تقریبا مساوی با امر به معروف و نهی از منکرِ حجاب تلقی بشه. یعنی امر به معروف و نهی از منکر خلاصه بشه در حجاب.

سه. اینکه ما مذهبی‌ها کاری کردیم که در روایت حجاب و حیا و عفت، حجاب، مساوی با چادر معرفی بشه. میدونم که خیلی از شما که الان این رو می‌خونید با خودتون میگید که نه! ما این رو نمی‌خواستیم. اما واقعیت اینه که چهل ساله که این مسیر رو رفتیم و روشنفکران مسلمانی نظیر شهید بهشتی می‌خواستند با این انحراف مبارزه کنند که دشمن از ما باهوش‌تر بود و نقطه‌زنی کرد. حالا فقط برای تقریب به ذهن و برای اینکه گزاره جناب شاگرد بنا به این قضیه ضریب دادند رو اثبات کنم، از وبلاگ ایشون مثال میزنم. وقتی که ایشون در خصوص حجاب همسرشون در روز عقد، میگن که مانتو شلوار سفید و ساق دست سفید و چادر سفید  و ... تا اونجایی که اگر دوخت جلوی چادر ساده نباشه، حجاب کامل نیست. یا مثلا شرح میدن که من برای دخترم حاضر نبودم عبا بخرم مگر اینکه فقط در خونه بپوشه... حالا اینجا یه پرانتز باز کنید. من بعدا بهش برمیگردم. چون کار ایشون رو مطلقا زیر سوال نمی برم. فقط یک {اما} بهش میخوام اضافه کنم. اما الان ببینید چطور حجاب توسط یک حزب اللهی مساوی با چادر معرفی شد! بازم توی پرانتز بگم که این قضیه خیلی آسیب داره و از شرحش می‌گذرم چون الان بی‌ربط با موضوع هست.

چهار. امر به معروف و نهی از منکر مگه جزو فروع دینه آخه؟ امر به معروف و نهی از منکر خودِ دینِ اسلامه! امام حسین علیه السلام فرمودند: "من فقط و فقط برای اصلاح امت جدم به پا خواستم، می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم." حالا امر به معروف و نهی از منکر رو ما خلاصه کردیم در امر به معروف و نهی از منکرِ حجاب و حجاب رو خلاصه کردیم در چادر. فاجعه اندر فاجعه.

پنج. باور کنیم این امر مدل به معروف و نهی از منکری که ما در دستورِ کار قرار دادیم، یک پروژه شکست خورده است. حالا ما مذهبی‌ها انقدر روی این پروژه شکست خورده مانور میدیم که احتمالا تمام فرصت‌های آینده رو هم می‌سوزونیم.

شش. توجه کنیم، وقتی بعد از ماجرای مهسا امینی، حجاب و روسری رسماً تبدیل به نماد مخالفت با نظام مقدس جمهوری اسلامی شد، یعنی اینکه دفاع از کیان جمهوری اسلامی باید بشه حضرات! نه اینکه بازم امر به معروفِ حجاب کنیم. دیگه اینکه وقتی روسری نماد مخالفت با نظام شد، نظام باید تدبیر سیاسی، امنیتی و قضایی کنه. لایحه و قانون و ... لازم داره. نه اینکه هی شروع کنیم به کارهای سلیقه‌ای در فضای امر به معروف و نهی از منکر. یعنی دشمن شناسی و شناخت صحنه و ... صفر!

هفت. حالا بازم بیایید بگید خانم‌ها، آقایون، بیایید امر به معروف و نهی از منکرِ حجاب کنیم. خب کی باید امر به معروف و نهی از منکر کنه؟ مردم. کی رو باید امر به معروف و نهی از منکر کنه؟ مردم رو. این یعنی آرایش جنگی مردم علیه مردم در زمینی که دشمن مهیا کرده و مساله هم اصل نظام هست اما اون دسته‌ای که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و میشن، توهم دارند که دعوا سرِ حجابه. البته که خیلی از مکشوفه‌ها، خیلی خوب میدونند که قضیه حجاب نیست. قضیه اصلِ نظام هست و بدبختانه از اون جماعت احساس‌تکلیف‌کننده و مذهبی ای که میرن امر به معروف می‌کنند، کمتر کسی بلده نقطه‌زنی کنه و یه جوری مواجهه داشته باشه که اثر مثبت بگیره. طرف میره امر به معروف میکنه، کتک می‌خوره و فیلمش وایرال میشه و بدتر احساس ناامنی توی جامعه پمپاژ میشه. فقط اخیرا ببینید چند تا ماجرای درگیری زنِ آمر به معروف و ناهی از منکر و هتک حرمت و دعوا و درگیری وایرال شده. این یعنی همون چیزی که دشمن می‌خواد. حالا شما بیایید بحث کنید و استدلال کنید که بلاخره امر به معروف و نهی از منکر اثر داره یا نداره!

هشت. سوال اینجاست که حالا الان اگر بخواهیم امر به معروف کنیم و یک بچه مثبت شبیه خودمون از مخاطبمون بسازیم، باید چیکار کنیم؟ جواب اینه: باید بکوبیم از نو بسازیم. باید ماهواره و اینستا و تلگرام رو ازش بگیریم. بهش بگیم من بعد باید پیش خیاط بری تا برات لباس بدوزه و دیگه از بوتیک های فلان جا خرید نکنی. برای اینکه وسوسه نشی دیگه نباید بری توی اون آرایشگاهِ سمّیِ محله‌تون، باید عادت کنی جوراب بپوشی حتی تو گرما. باید بلد بشی روسری ببندی و باید ارتباطاتت با فلان رفیقات رو کم و قطع کنی. باید کتاب‌های دیگه‌ای بخونی، فیلم های دیگه‌ای ببینی، باید دکور خونتون رو تغییر بدی. باید بچه ات رو فلان کلاس‌ها بفرستی و اون کلاس‌ها نفرستی و باید دیگه فلان‌جا مسافرت نری و اون‌جا بری و ... این فهرست طولانی یعنی چی؟ یعنی باید بکوبیم و از نو بسازیم. چرا؟ چون قضیه جنگ سبک زندگی هاست و تنها و تنها امر به معروف در همین زمین هست که به موفقیت واقعی منتهی میشه.

نه. گند زدیم توی این پروژه امر به معروف و نهی از منکرِ حجاب. یه طوری که اونی که تا قبل از سال ۱۴۰۱ هم بدحجاب بود، الان حاضر نیست به یه زنِ چادری نزدیک بشه. می‌ترسه خرّش رو بگیره که چرا حجابت اِله و بِلِه. حتی از نگاه کردن توی چشمای یه مذهبی هم امتناع می‌کنه. یه چشمه از این خراب‌کاری، اردیبهشت امسال، در ایام نمایشگاه کتاب بود و اتوبوس‌هایی که پر از خانم‌های چادری بودند که برن توی نمایشگاه پرسه بزنند و امر به معروف کنند. اینا انقدر تابلو بودند که قضیه رو خراب‌تر کرد و من به شخصه دیدم که یک خانمی، خانم دیگری رو امر به معروف کرد و اون زن چقدر با تشنج داد و بیداد کرد. یعنی داریم به جایی می‌رسیم که اگر اون زن مذهبی نخواد به اون زن بدحجاب گیر بده و فقط بخواد زندگی خودش رو روایت کنه، اون زن بدحجاب انگشتاش رو می‌کنه توی گوشش تا نشنوه. اینجاست که گسل اجتماعی فعال میشه و جامعه به سمت فروپاشی اجتماعی میره. جایی که دیگه حاضر نیستیم همدیگه رو بشنویم. حالا اینجا جای همون {اما} است که گفتم. کار زیبای وبلاگ شاگردبنّا روایت زندگی یک مذهبی هست. اما مشکل اینجاست که بعضاً خیلی آرمانی و دور از دسترس به نظر میاد و گاهی هم جلوه قشنگی نداره. یعنی متن روایت افراد رو از خودش طرد میکنه و می‌تارونه. خصوصیت روایت خوب اینه که یه شباهت‌ها و قرابت‌هایی باهاش احساس کنیم که همذات پنداری مون فعال بشه.

ده. اینکه گفته شده کربلا در کربلا میماند اگر زینب سلام‌ الله علیها نبود، یعنی امر به معروف و نهی از منکر، قائم به روایت هست. و شما ببینید چقدر زیباست قرابت هایی که هر انسانی می تونه با داستان کربلا در زندگی خودش پیدا کنه... یه مادر که به بچه اش شیر میده، می‌تونه یه ذره به داستان علی اصغر نزدیک بشه. یه کسی که دختر کوچیک و شیرین زبون داره، می‌تونه به داستان رقیه نزدیک بشه. یه کسی که خواهر داره، برادر داره، زن داره، پسر داره، شوهر داره! واااای...

یازده. الان توپخانه دشمن به شدت آتشش رو گرفته روی خانواده. با تنگنای اقتصادی، اونی که ازدواج کرده رو یه جور آزار میده، اونی که ازدواج نکرده رو یه جور دیگه. با مواد مخدر، با فیلم های خانمان برانداز و با ترویج سبک زندگی سگ و گربه و حتی بازی های کامپیوتری و ... همه اینا خانواده رو داره نابود میکنه. گوشی‌های موبایل و اینستاگرامی که آدم‌ها رو فردگراتر از قبل میکنه و قدرت انتخاب و مسئولیت پذیری رو ازشون میگیره. باید در همه این زمینه‌ها امر به معروف کنیم. خطای راهبردی ما تشخیص موضوع هست و به همین خاطر هم نمی‌تونیم روایت‌های خوبی رو روانه جامعه کنیم. یکی از دغدغه‌های من برای ورود به فضای داستان و نویسندگی همین بوده. ما روایت حرفه‌ای و درست می‌خواهیم. بدون روتوش ولی تمیز.

موافقین ۹ مخالفین ۷ ۰۲/۰۵/۱۵
صالحه

نظرات  (۱۲)

سلام

یه چیزی بگم؟ 

«کی باید امر به معروف و نهی از منکر کنه؟ مردم. کی رو باید امر به معروف و نهی از منکر کنه؟ مردم رو. این یعنی آرایش جنگی مردم علیه مردم» 

این آرایش جنگی مردم علیه مردم من رو یاد عبارت حجاب اجباری انداخت. یه عبارت هدفمند سوگیرانه. قصدم توهین یا خدایی نکرده زیر سوال بردن شما نیست، فقط با این تیکه از متن کار دارم 

کی گفته امر به معروف یعنی جنگ؟؟؟؟؟؟؟ امر به معروف ریشه‌اش محبته! عشقیه که انسان‌ها بهم دارن و نمیخوان نابودی و گمراهی هم رو ببینن. قصد دست گرفته! راه و رسمش هم محبته! 

اون پست اگه امر به معروف مردم برای مردم بود خودمم معترضش میشدم. اما اینجا مردمی نیست! اون مسئوله! اون پول بیت المال رو میگیره در قبالش رسما، حدود شرعی به کنار، به قوانین جمهوری اسلامی که حقوقش رو میده دهن کجی می‌کنه! 

 

شما قطعا تجربه اتون از من بیشتر و تو جامعه مذهبی‌تری از من بودید. من اطراف خودم تا قبل ورود به دانشگاه امر به معروف ندیدم! خییییلیییی کم اگه دیده باشم! همیشه کار دیگران به خودشون ربط داشته و فضولی بقیه به ما چه! حتی برای فامیل! داری می‌بینی فامیل نزدیکت که اتفاقا مومن هم هست داره یه شخص بی‌دین و ایمون رو برای ازدواج انتخاب می‌کنه که نه خدا رو قبول داره نه امام‌ها رو. هییییچکس حق نداره کوچکترین اظهار نظری بکنه که عزیزم مطمئنی کفیت اعتقادی دارید؟ چون زندگی شخصی خودشه و پس فردا طوری بشه یقه ما رو خواهند گرفت. تو هر محیطی که بودم فقط اه اه و پیف پیف درمورد پیرزن های فضولی که بینی‌اشون رو از چادر بیرون میدن و دنبال خراشیدن روح و روان مردمن بود. من خودم از این موردها دیدم؟ خیلی کم! ولی تو مدرسه و آموزشگاه و همه جا فقط و فقط صحبت درمورد همین امر به معروف های بی‌تدبیرانه و طلبکارانه و بدون محبت و زننده بود که اتفاقا خیلی از دخترهای هم‌سن من خودشون ندیده بودن و تجربه نسل قبل رو شنیده بودن! پس این چیزی که شما میگید جواب نداده. من ندیدم عمل بشه که بخواد نتیجه بده یا نده. ولی تموم عمرم حرف از نتیجه ندادنش شنیدم 

پاسخ:
سلام میخک جان.
بندها رو در ارتباط با هم بخون. بندِ هفت در ارتباطش با بند شش باید فهم بشه.

نکته دیگه: عزیزم پست من ناظر به پست کس دیگری نیست. من کلا دارم تقویت گفتمانِ امر به معروف و نهی از منکر حجاب رو نقد می‌کنم نه اصلِ امر به معروف و نهی از منکر رو.
یعنی واضح نبوده؟

با نوجوون ها چند سالیه در ارتباطم

 

لاک زده، لباس و شلوار پوشیده، با یک شال نیم دار

میگفت ما دهه هشتادیا بلدیم چطور به اعقاید هم احترام بذاریم!

و شاهد مثالش هم چند تا از دوستان چادری ش بودن که خیلی هم باهم صمیمی و رفیقن

بیرون هم زیاد میرن

اونا تیپ خودشون، در برابر نامحرم هم سربه زیرن! اینا هم مدل خودشون و با آزادی هایی که بهش اعتقاد دارن... 

 

پاسخ:
سلام. ببینید الان مطلب من ارتباطی با مساله رواداری و tolerance در کانتکست لیبرالی نداره. من طرفدار رواداری نیستم. بند شش رو برای چی نوشتم پس؟

بله خوندم 

و خوشحالم که موضوع تا این حد تخصصی شده 

حالا یه نفر که اصلا درک نمیکنه بیاد مسخره کنه که ببین گیر اینا چیه! بله گیر تو جزئیاته و یعنی تا حد خیلی خیلی زیادی تفاهم داریم :) خیلی خوبه که :) 

 

میشه اون قسمت ارجاع به پست دیگری رو حذف کنید پس از کامنتم. یه مثال از برخورد بود فقط. تمام حرفم هم این بود که امر به معروف و نهی از منکر در باقی مسائل که اصلا و حتی حجاب رو هم اونقدر شدید که میگید و میگن که بوده ندیدم هیچوقت. شاید محیط من اینطور بوده و قابل تامیم نیست؟ ولی نظرم اینه که بزرگ نمایی این موضوع زیاد انجام شده. 

پاسخ:
خب الحمدلله
الان خوب شد؟ درست حذف کردم؟


میخک جان ببین قضیه من صرف امر به معروف و نهی از منکر نیست. بحث من امر به معروف و نهی از منکر با جهت‌گیری فعلی و در فضای ملتهب فعلی هست. الان که یه امر به معروف می‌تونه خیلی راحت و سریع؛ یه دعوای تمام عیار بشه و بعدش تو شبکه‌های مجازی فیلمش پخش بشه و وایرال بشه. اخبار رو دنبال نمی‌کنی؟ حادثه نارنجستان شیراز و هتک حرمت دو خانواده شهید دیگه و چندین و چند ویدئو از آزار دختران و زنان آمر به معروف و ناهی از منکر و حتی آدم‌های عادی که هیچ ربطی به این ماجرا نداشتند.
روز به روز داره بیشتر میشه... و فضای مجازی با حقیقی فرق داره اما قابلیت این رو داره که احساس ناامنی رو به طرز غیر واقعی در جامعه پمپاژ کنه! بعد مردم به صرفِ ظاهرِ همدیگه، از هم بدشون بیاد! 
این دقیقا نقطه مقابل هدف از امر به معروف دلسوزانه و عاشقانه است. فضایی ضد اهدافِ وجودیِ امر به معروف و نهی از منکر تولید میشه.

منظور خودتون تو ذهن خودتون پاک کنید وگرنه مهم نیست نمایش داده بشه یا نشه 😅🌷 

 

و خب وقتی میگم امر به معروف رو مشابه جنگ دونستن یه عبارت هدفمند سوگیرانه است،  واسه همینه! چون اساسا امر به معروف ملتهب کننده‌ی اوضاع نیست. 

من این فیلمها رو که می‌بینم که خانم آمر به معروف فحش می‌شنوه و کتک میخوره و... واقعا راستش شک دارم چه واکنشی نشون بدم. چون مدل امر به معروفش رو ندیدم. چون مطمئن نیستم نرفته باشه فحش داده باشه طرف رو و خودش داد و بی داد راه نینداخته باشه. بعضیا امر به معروف از سر محبت رو نمیفهمن، هدفشون اینه که فقط عامل نامطلوب از جلوی چشمشون حذف شه. فقط این وجود نداشته باشه. خب خیلی فرق می‌کنه دیگه. هرچند اگه با زبون درست و ادبیات درست بگن و واکنش تند بگیرن... من خودم باشم میگم کتک خوردنش هم ارزش داره :) چون من هیچ فعل متشنج کننده و التهاب آوری انجام ندادم! فقط محبت کردم :) 

هرچند فقط حرف میزنم :/ عملا نتونستم واقعا انجامش بدم. اصلا نمیدونم درمورد زن‌های دریده چی کار میشه کرد. و صالحه خانم اینجور زن‌ها واقعا دردشون سیاسی اقتصادی اجتماعی نیست! یعنی از اینجور بهونه‌ها دارنا ولی درواقعیت اصلا به کتفشون هم نیست! فقط بهونه پیدا کردن هوس‌ و هوس بازی‌هاشون رو بیارن بیرون! و کم هم نیستن! طرف تمام اندام‌هاش رو ریخته بیرون! نبش میدون داره جفت گیری می‌کنه! حتما خودتون هم مواجهه داشتید دیگه...  

 

این قسمت فقط درد و دل بود :/ 

 

می‌دونم چی میگید...

 

راهیان نور بودنی یه دختری به احترام منطقه طلائیه کفش‌هاش رو در آورده بود تا پا برهنه وارد یادمان بشه. مشکل اینجا بود که جوراب پاش نبود و شلوارش هم کوتاه طور بود. هزارتا حرف تو ذهنم سرهم کردم که زن چقدر برای شهدا ارزش داشته و چه جایگاه والایی داره و به خدا راضی نیستن تو الان کفشت رو در بیاری و نگاه آدمهای کثیف دنبالت بیفته و تو والاتر از این حرفهایی و چندتا حدیث و... رفتم جلو یکم حال احوال کردم باهاش و بعدش اولین جمله رو نگفته پرید وسط حرفم که باشه فهمیدم بس کنید آه اون یکی‌اتون هم همینو گفت نفهم نیستم که. 

من هنوز هیچ حرفی نزده بودم واقعا. هزار بار ازش عذرخواهی کردم هم بعدش 🤦🏻‍♀️ 

ولی فکر میکنم. اصل کار من واقعا برمبنای محبت بود. فکر میکنم کاش عذرخواهی نمی‌کردم. 

من ستایش میکنم کسی که شجاعت و اعتماد به نفس اینو داره که بره محبتش رو به یه غریبه ابراز کنه و دست دوستی بهش بده. اونی که میره تو مجلس امام حسین و به هیاتی‌های کشف حجاب کرده یا شل حجاب صحبت می‌کنه و امر به معروف می‌کنه رو ستایش میکنم. درسته تو خیابون هنوز هم برام گنگ باقی مونده موضوع اما... بعضی جاها دیگه مشخصا فرق داره 

پاسخ:
میخک خدایی من ازت توقع بیشتری داشتم. بند هشت رو دوباره بخونی، خیلی از این حرفا رو به من نمیزنی خدایی‌. مخصوصا اینکه هنوز فکر می‌کنی دعوا در سطح امر به معروف و نهی از منکر حجاب هست! (در بند آخر کامنتت) 
 شاید الان به نظر بیاد من گفتم آرایش جنگی مردم علیه مردم، دیگر شور تعبیر رو در آوردم. اینکه گفتم آرایش جنگی صرفِ وایرال شدن چهارتا ویدئو نیست‌. فراتر از ایناست. من حس می‌کنم ناملموس داره این اتفاق می‌افته و یقین دارم بیست سال دیگه اوضاع خیلی افتضاح‌تر و پیچیده‌تر از الان شده. یه قشر جدیدی از جامعه رو بیست سال آینده خواهیم داشت که نه ازدواج کردند و نه امید به ازدواج یا فرزنددار شدن دارند. اونقدر فردگرا هستند که آب‌شون با هیچ‌کس توی یک جوب نمیره. از بیست سال پیش مشتری سالن‌های زیبایی بودند و الان اصلا ظاهر نرمالی ندارند و خلاصه سبک زندگی داغون، آدم‌های شکست خورده و ... 

بازم بند هشت رو دوباره بخون. ماجرای تقابل دو زیست جهان (lifeworld) با هم هست. من همیشه اون آخر بیانیه گام دوم که آقا بحث سبک زندگی رو خیلی اجمالی مطرح می‌کنند برام مثل معما بود. ولی اگه توش دقیق بشی تازه می‌فهمی چرا نمی‌تونی اون دختره توی طلائیه رو امر به معروف کنی. تو یک درکی از طلائیه داری و اون یک درک دیگری. 
بی‌خودی انقدر ریز نشو در تک تک این ماجراها.
این سناریوها تکراری هست و باز هم تکرار خواهد شد.
یادمه دهه هشتاد، بحث ماهواره انقدر داغ بود که اگر کسی ماهواره داشت تکفیر میشد و مذهبی‌ها خیلی روی این قضیه حساس بودند و همه جا حرف از این موضوع شد و حاکمیت هم یه بگیر ببندی راه انداخت یه مدت. انقدر موضوع داغ بود که فیلم ساختن در موردش: دایره زنگی.
ماجراهای الان هم همون سناریو هست و فیلمش رو هم ساختن: چپ راست.
حالا خوبه باهوش باشیم و به جای اینکه هی واویلا مارپیچ سکوت مارپیچ سکوت علم کنیم، روایت های هنرمندانه و متعهدانه از فضای فعلی رو در دستور کار قرار بدیم. 

من به تمام این متنی که نوشتید ، تیکه تیکه فکر کرده بودم اما نمی‌تونستم جمع‌بندی خوبی تو ذهنم داشته باشم 

با هر بند تو دلم گفتم : دقیقا ! 

البته هنوزم جای فکر و بررسی تو این موضوع زیاده.. یعنی هم از دید اعتقادی ، هم سیاسی هم جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی و... خیلی جزئی‌تر هم میشه در موردش فکر و پژوهش کرد. 

موضوع مهمی هم هست واقعا . جا داره براش وقت بذارم شخصا

پاسخ:
ممنونم از نظری که گذاشتی برام:)
درسته...
ببین کلا این مدل بحث و بررسی هنوز تو فضای آکادمیک هم جای خودش رو پیدا نکرده. یعنی قطع به یقین یکی دو تا مقاله و بلکه بیشتر میشه در مورد این موضوع نوشت. من خودم یک ارتباط جالبی بین امر به معروف با پایان‌نامه‌ام پیدا کردم...
میشد ننویسم و اینقدر حرف‌های بی‌ربط هم نشنوم اما در همین حد هم به گوش کسی بخوره خوبه. الحمدلله.
۱۶ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۳۴ دُردانه ‌‌

آدرس وبلاگ شاگرد بنا رو می‌دی لطفاً؟

پاسخ:
بفرمایید 
Shagerdbanna.blog.ir 

سلام مجدد 

دیشب همه اطلاعات بی‌ربط و گسسته ذهنم رو ریختم اینجا 

هنوز هم نمی‌دونم چطور جمع‌بندی کنم 

 

صالحه خانم 

 

در کل من دارم مورد دو پنج رو دارم زیرسوال میبرم. که نه این اتفاق تاکید چهل ساله برحجاب به معنای واقعی کلمه افتاده، و نه میتونیم بگیم شکست خورده‌. یه زمانی به شکل بدی اجرا شده و مدتهاست رها شده این پروژه. 

 

استاد خاکی می‌گفت، مردم اومدن یه معامله کردن. گفتن آقای جمهوری اسلامی اوکی شما حکومت عادلانه تشکیل بده، ماهم در عوض حجاب میکنیم سرمون. وگرنه همه‌ی همه که باحجاب نبودن موقع انقلاب. منافعشون در این معامله رو دست نیافته دیدن، برای همین زدن زیر میز و میگن چون به حقوقمون نرسیدیم به وظایفمون هم عمل نمی‌کنیم. بگپس بله میفهمم روسری داشتن یا نداشتن یه مسئله صرفا فرهنگی نیست. اما عفت داشتن. دریده نبودن. اصلا یه خط قرمز اخلاقی تو زندگی داشتن... اینا فرق داره...

هرچند یه فرهنگ سازی که شاگردبنا می‌کنه و من دوست دارم، دقیقا مطالبه گری قانونی و رسمیه. در افتادن با مسئولینه. بله این رو ما کمتر داریم بین خودمون. 

 

نه) شما گند زدن می‌بینید. من یه عالم پیشرفت و کار مثبت :)

ترکیبش کنم با عبارت‌های قبلی‌اتون اینکه کمال گرایانه به نظرم میاد صالحه خانم. کمتر کسی نقطه زنی بلده پس همه رها کنن تا فقط اون نقطه زن با روایت درجه یک و هنرمندی تمام عیار کار کنه و یه اثر فرهنگی هنری بیست بسازه. وقتی دغدغه عمومی یه چیزی شد، از توش نقطه‌زن هم در میاد. هنرمند هم درمیاد. وقتی یه موضوع برای مردم مهم شد میرن درمورد روشش درمورد چگونه انجام دادنش هم تحقیق میکنن و خودشون رو ارتقا میدن. همه؟ نه. ولی تو این بستره که شکوفایی بیشتر میشه نه تو بستر بی‌خیالی. 

عبارت کوبیدن از نو ساختن رو دوست ندارم. من باشم میگم بتی که اون آدم برای خودش ساخته رو بشکنی مثلا. این بت میشه با روایتهای حرفه‌ای درست تر تمیز بشکنه و تحول اتفاق بیفته. می‌تونه با ذره ذره تانکرهای اطرافیان آروم آروم ترک برداره. هردو رو ممکن می‌بینم 

 

برای جلوگیری از این التهاب هم که نکته درستی بود که فرمودین. فلسفه امر به معروف رو به آمرین به معروف جا بندازیم :) واقعا دیدم این روزها خیلیا به دید حذف کردن فرد بی‌حجاب نگاهش میکنن. به دید اینکه تو وجود نداشته باش تا امام زمان ظهور کنه و من خوشبخت بشم نگاهش میکنن. امر به معروف پر از غیض بله می‌تونه فضا رو ملتهب کنه. اما بیشتر واکنشه به حجم بالای دریدگی‌ها. واکنش بی‌اعتمادی جامعه مذهبی به دولت و حکومته. که اگه فلسفه‌اش جا بیفته دیگه این واکنش‌های ناخودآگاه رو میشه کنترل کرد

پاسخ:
میخک جان، در مورد گزاره ۵. ببین من گفتم این مدل امر به معروفِ حجاب کردن! یک پروژه شکست خورده است. نه اصلِ امر به معروف و نه اصل حجاب منظورم بود.
منظورم اینه که تصور ما مبنی بر درست شدن وضعیت حجاب با امر به معروف و نهی ار منکر در شرایط فعلی و زماننا هذا غلط هست. چهل سال این فضا رو تست زدیم. دیگه نباید تمام تخم مرغ‌هامون رو توی این بچینیم. البته که جمهوری اسلامی این کار رو نکرده اما یک جماعتی از حزب اللهی‌ها هنوز چنان در کانال‌هاشون تبلیغ این مدل کار رو می‌کنند که انگار راه حل خروج از وضع موجوده. بیشتر به نظر میاد یک جور کاسبی هست حتی و ابزاری برای مشهور شدن. از دغدغه مومنین اینطوری استفاده می‌کنند. :(

اون حرف استادی که نامشون رو بردی هم اصلا نمی‌فهمم. به نظرم قابل اثبات نیست.

نکته دیگه اینکه این رو من نمیگم الان. کسی مثل ابوالفضل اقبالی که دیگه مدافع گشت ارشاد هست میگه: ما پیوست رسانه‌ای می‌خواهیم. 
تو الان روی شیوه و روش امر به معروف داری بحث میکنی، امثال شاگرد بنا و شنگول العلما و خیلی های دیگه هم همینطور. اوکی ولی ما بهترین شیوه هم امر به معروف کنیم ممکنه قافیه رو به دشمن در زمین رسانه ببازیم. کما اینکه تقریبا باختیم.... پس جایگاه پیوست رسانه‌ای کجاست؟ خانم‌هایی که کتک می‌خورن و ضاربینشون محاکمه نمیشن؛ میدونی این یعنی چی؟ یا محاکمه میشن و خبرش رسانه‌ای نمیشه؟ یعنی از دست دادن میدان رسانه به نفع دشمن.

نکته دیگه اینکه من تا به حال در زمینه فلسفه امر به معروف و فضای تئوریکش مطلب خوب نخوندم جز کتاب‌های آقای عابدینی. اون نگاه باید ترویج بشه و اگر ترویج بشه، همون چیزی میشه که من تو بندِ هشت گفتم.

بعد مدتها یه صحبت تمیز دراین موضوع خوندم.

خیلی جای تامل داشت

 

پاسخ:
ممنونم عزیزم  :)
۱۸ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۵۹ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

درود

نتیجه‌گیری کلی که خودم درک کردم از نوشته شما اینه که امریه معروف شخصی دیگه نباید انجام بشه و بسنده کرد به لایحه و طرح و قانون و.....

با اینکه لایحه و طرح و قانون باشه کاملا موافقم.(البته اینکه مجری این طرح‌ها خودش رطب نخورده باشه خیلی تاثیر داره).

مخالفم که امریه معروف شخصی (به شرط رعایت ضوابطش) کنار گذاشته بشه. اگه به قول شما حجاب نداشتن نماد مبارزه سیاسی باشه، باید بدونن این فقط حکومت نیست که مخالف بی حجابی هست بلکه میان مردم هم هستن کسایی نه فقط به دلایل سیاسی، مخالف بی حجابی هستن.

نوشته شما کامل پوشش نمی‌ده و ناقص هست.

پاسخ:
سلام.
پس بندِ هشت چی میگه؟
مگه من اولش ننوشتم خودم هم امر به معروف می‌کنم!؟
چی میشه که اینطوری متن رو می‌خونید و اینطوری اینقدر ساده...
۲۳ مرداد ۰۲ ، ۰۹:۱۹ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

بند ۸ برای کسی هست که مثلا دوستمونه ما را رو می‌شناسه حرف زدن با این اشخاص آسونه به شرطی که خودمون عمل کنیم، ولی الان فرض کنیم یه غریبه کشف حجاب کرده یا مثلا داره تو جمع کاری رو می‌کنه که خلاف عفت عمومی هست  این متن شما چیزی ندیدم اشاره کرده باشه باید چه کار کنیم؟

در ضمن ترک یه عمل شرعی ولو مستحب باشه نیاز به حکم مرجع داره.

پاسخ:
همین که گفتم خودم هم امر به معروف میکنم یعنی ترک این فریضه رو درست نمیدونم
متن من ناظر به فضای تئوریک و راهبردی مساله امر به معروف و نهی از منکر هست. یک ورود متفاوتی به بحث داره و با رویکردهای سابق متفاوته.
۲۳ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۰۱ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

درک می‌کنم منظور شما چیه، به هر روی اگر در رابطه با مساله‌ای که اشاره کردم هم بندی اضافه می نمودید، کامل‌تر می‌شد. الان خواننده این متن نمی‌دونه که مثلا چه کار کنه در مواجه با مواردی که در کامنت قبلی گفتم.

لطفاً صریح بفرمایید، چون بیشتر درگیری‌ها و سو تفاهم ‌ها در این دسته جا می‌شه.

لطفاً مخاطب رو هم به سطحی نگری متهم نکنید. :)

پاسخ:
متوجهم اما این چیزی که الان شما منتظرید من صریح در موردش موضع گیری کنم یک پست خیلی طولانی می‌طلبه و حتی تصمیم دارم در موردش یک مقاله بنویسم. امیدوارم اینکه میگم در موردش میشه مقاله نوشت رو تلقی نگاه از بالا به پایین و این چیزی که شما میگید سطحی‌نگری نکنید. من میگم ورود متفاوت، چون یک ادبیات و طرح بحثی وجود داره که شما هم اگر مخاطب بحث‌های پیرامون امر به معروف اگر بوده باشید، با همون ذهنیت با این متن مواجه میشید. این نشانه سطحی نگری مخاطب نیست.
ذهنیت رایج، دنبال یک پاسخ‌هایی است و ذهنیت من، یک چیز دیگه است و مسیر بحث چیز دیگر است و پاسخ چیز دیگر.
۲۸ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۳۱ سارا سماواتی منفرد

استنباط خودم این هست که تو همه چیز این گندکاری دیده میشه وقتی طرف فساد عیان را می بینه و دزدی ها و اختلاس ها را می بیند که چجوری لوث شده و سوژه خنده و جک شده و متاسفانه باهاشون بخاطر وابستگی های مختلف که وجود دارد برخورد نمی شود همه چیز آسیب می بیند. بجای سعی در لاپوشانی و زدن خرابی ها زیر فرش که روزی بیرون خواهند آمد باید آنها را آشکار کرد و با افرادی که دارند ارزشهای اخلاقی و دینیمون را از بین می برند برخورد کرد آنموقع هست که همه چیز معنا و مفهوم خودش را دوباره پیدا می کند.

پاسخ:
ببین سارا جان نمیشه از بین بردن یک فساد رو متوقف بر از بین بردن فساد دیگری کرد.
به طور کلی، جامعه ما باید با هر چیزی معقول برخورد کنه و قوز رو به شقیقه ربط نده. یکی از چیزایی که باعث میشه آدم‌ها احساس کنن چیزهایی مثل عدالت و آزادی بی‌معنا هستند در جمهوری اسلامی، همین قاطی کردن همه چیز با همه چیزه. 

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">