صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

استرس و اعصاب خردی

شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۴ ب.ظ

گاهی وقت ها یک حالتی شبیه به سردرد توی سرم عارض میشه که دلم می خواد دونه دونه تارهای موهام رو بگیرم و بکشم. این بار دوم طی یک ماه گذشته است ولی این بار علتش برام ناشناخته بود. جیغ ها و لجبازی های فاطمه زهرا هم کفرم رو در می اورد طوری که بدم نمی اومد یک فصل کتکش بزنم اما خدایا، تو شاهد باش که ما گوش این بچه رو لمس هم می کنیم گریه می کنه. چه برسه به این که بخواهیم کتکش بزنیم. و من تو این مدت فقط نتونستم صدام رو کنترل کنم که بالا نره. و خدایا تو شاهد باش که امشب هم براش فسنجان مورد علاقه اش که عشقشه رو درست کردم ولی چیزی از حجم لوسیِ چندش آورش کم نشد و خدایا تو شاهد باش!

دلم می خواد یک مدت هیچ گونه استرسی رو تحمل نکنم ولی از ابتدا هم هوش هیجانی کمی داشتم. از کلاس های آکادمیک حضوری رسیدم به غیرحضوری. از غیرحضوری به دوره های میان مدت حضوری. از دوره های میان مدت حضوری به دوره های میان مدت غیرحضوری ولی می دونم بازم نمی تونم استرس هام رو کنترل کنم. هی یه چیزی بهش اضافه می کنم. امروز باشگاه، فردا یه بیزنس کوچیک، پس فردا یه چیز دیگه. چک لیست هم نوشتم برای کارهای روزانه ولی بازم پریشونم. نمی دونم چرا!

خواهش می کنم حرفش رو هم نزنید که من قید این فعالیت ها رو بزنم. امروز که تو باشگاه مربی با دیدن سیبل هام ذوق کرد و چند بار گفت باریکلا، نزدیک بود از شوق اشک تو چشمام جمع بشه. واقعا هیجان مثبت زندگیم همین کارهاست. ولی مثلا ضدحال یعنی اینکه 5 دقیقه زمان لازم داری تا برای همسرت دو صفحه از متن تحقیقت رو که با اشتیاق نوشتی بخونی ولی دخترت چندبار بینش پارازیت بندازه و وقتی بهش میگی الان نوبتش نیست شروع می کنه به تمارض و سردردت بدتر میشه. واقعا نمی فهمم چرا بچه ها گاهی وقت ها اینقدر با روان مادر و پدراشون بازی میکنند. مخصوصا اون مادر بخت برگشته که از صبح جیغ جیغ و مسخره بازی تحمل کرده. واقعا این انصاف نیست. این انصاف نیست...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۰۳
صالحه

نظرات  (۱۰)

پنج تا بچه هم میخوای برای کم نشدن و به خطر نیوفتادن اسلام و مسلمین هم بیاری😂ایشالا خدا بهت اعصاب فولادین بده.خداقوت دلاور

 

+الان تو هم میخوای صد درد صد فعال باشی و کمالگرایی و هم بچه دار بشی و مادر نمونه بشی...صادقانه بهت توصیه میکنم واقع بین باش،فقط خودت زیر این فشار له میشی.

پاسخ:
سلام ناشناس :)
خب الان واضح پیشنهادت چیه؟
بچه‌ داری رو بی‌خیال بشم یا کارهام رو؟
این دوتا بچه رو چیکار کنم همین الان که مغز ترکیده‌م رو در نظر نمی‌گیرن‌. تا آخر عمرم بیخ ریش من هستند. چه دو تا باشند چه چهل تا! لااقل اگر یه ذره بیشتر باشند با هم سرگرم میشن و اینقدر حرف من و پدرشون رو قطع نمی‌کنند.
حالا کارها رو بی‌خیال بشن چی؟ کارهام چه کم چه زیاد فرقی نداره‌. من یه کاری می‌تراسم بلاخره‌. خانه‌دار خشک و خالی هم باشم اونوقت هر روز باید پنجره ها رو دستمال بکشم از فرط کمالگرایی!
اگر کلا بی‌خیال همه چی بشم چی؟ افسردگی نمی‌گیرم؟

ببین نظرمون درباره بچه خیلی متفاوته پس بهتره اصلا هیچی نگم

اما بهتره بجای از این شاخه به اون شاخه پریدن و خودت هم گفتی برا خودت کار میتراشی

بهتره روی یک یا دوتا کار تمرکز کنی...اینجوری نه سرخورده میشی نه کارهات نصفه و بی کیفیت رها میشه.

مثلا ارشد تو میخواستی بخونی،کلاس زبان هم یادمه میرفتی،کلاس تیراندازی هم که میرفتی

یسری کلاس های مذهبی طور هم میرفتی یادمه که شکایت داشتی مهدکودکش تعطیل هست

خب ببین این همه کار حالا درکنار نقش همسری و مادری و فرزندی که درقبال خانواده ات داری

معلومه صد در صد نمیشه به اون قله مد نظرت برسی

آهسته آهسته از همین دامنه کوه زندگیت بالا برو 

اینجوری هم کمتر اذیت میشی از جانب بچه ها هم حس خوب بیشتری داری تا خودت رو زیر کلی فشار له کنی که نمیخوای یک زن عامِ خانه دار باشی.

درضمن درسته باید همسر رو همراهی کنی اما بنظرم بد نیست بعضی مواقع این اقایون ایرانی هم بفهمن بچه داری چقدر سخته...گاهی هرطور شده مسئولیت بچه ها رو بهش بده و خودت فلنگ رو ببند😊😉


+تو الان سخت ترین و حساس ترین و باارزش ترین کارِ تمام وقت دنیا رو داری...مادری پر از مسئولیت هست.تو مسئول شکل گرفتنِ روح و روان و شخصیت یک ادم هستی...ادمی که میتونه تاثیر داشته باشه توی دنیا و نسل های اینده ات!

پس فکر نکن کم کاری هست و باااید درکنارش کولاک کنی تا یک زن عامی نباشی!

تو که مذهبی هستی ببین همین شهدا در دامن یک مادر تربیت شدند و انسان والایی شدند...البته که نمیخوام کلیشه ای حرف بزنم تو باید خودت رو هم در نظر بگیری اما از این مسابقه ای که در ذهنت شکل گرفته انصراف بده!کمی به خودت اسون بگیر

پاسخ:
اولا هیچ از این شاخه به اون شاخه پریدنی وجود نداره. قرار نیست کاریکاتوری رشد کنم که خودم رو محدود کنم. بگم فقط درس، پس ورزش رو بیخیال. بگم فقط فلسفه، پس مطالعات جانبی در حوزه‌های دیگه ممنوع!
این از این.
۴ ماه اخیر فقط یک کلاس پنج شنبه داشتم که فشار بهم وارد می‌کرد ولی اسسسسترس نداااشت! تیراندازی هم که کلا ریلیزه! اصلا مقاومتم رو بالا برده.
قید ارشد رو هم فکر کنم قبل از دی‌ماه زدم. حالا نمی‌دونم اینجا نوشتم یا نه.
تازه همسرم در حد توانش خیلی بیشتر از مردهای دیگه همراهه. حالا نمی‌دونم شما مجردی یا متاهل. بچه‌داری یا نه. هرچی هست خدا خوبش رو قسمتت کنه ولی واقعیات زندگی رو نمیشه ندیده گرفت. در فضای ایده‌آلیستی که زندگی نمی‌کنیم که من بگم شوهرم هر وقت لازمش داشتم باید در کنارم باشه. گاهی نمیشه. چون نیست. وقتی نیست هم به خاطر خانواده نیست. هر وقت هم باشه من دوست دارم با هم باشیم. فلنگ رو ببندم کجا برم تنهایی؟ اصلا بهم خوش نمی‌گذره! 
همین مادر‌هایی هم که مثال زدی تمام مدت داشتن تو زندگیشون تلاش می‌کردن. کتاب می‌خوندن. جلسه مذهبی می‌رفتن. مسجد می‌رفتن. فعالیت سیاسی می‌کردن. فعالیت اقتصادی در کنار خانه‌داری‌شون می‌کردن.‌ 
بازم میگم خدا نصیبت کنه بهترین‌ها رو ولی تصوراتت اصلا واقعی نیست از مادری کردن! 
ولی ممنون که نظرت رو گفتی.
اما خودم یه سری ریشه یابی‌های دیگه ای در خصوص علت اعصاب خردی‌هام دارم.

ببین، هر کار به نیت افزایش قدرت اسلام و مسلمین میتونی انجام بدی (حالا بچه دار شدنه یا هر چی) باید انجام بدی. اون که سر جاش.... 

به نظرم اجازه هم نده کسی تو وبلاگت علیه این مسائل حرفی بزنه.....

 

اما راجع به بجه، من اصصصصلاً نمیخوام توصیه کنم، چون هم تجربه ندارم و هم اگه نظرم رو بگم، شاید بدآموزی داشته باشه....

مسلما که نباید بچه رو بزنی!!!  این کار که خیییلی بده. اما این همه روش تربیتی هست برای لوس نشدن بچه، اونا رو از منابع مختلف یاد بگیر....

پاسخ:
سلام G :)
راستش میگن اقتضای سن‌شونه. میگذره تموم میشه!
حالا داشتم به همین راه حل ها فکر می‌کردم. یه سری فایل صوتی دارم. یه پیشنهاداتی میده اون خانوم کارشناس. باید ببینم چقدر می‌تونم عملیاتیش کنم.
ممنون از توجهت.

انگار بد متوجه شدی 

بله مادران شهدا هم فعال بودن اما فعالیت اون ها نه حضور و غیاب داشت و نه پی نمره و مدرک بودن اون زمان ها...دلی کار میکردند و انرژی میزاشتن،منم نمیگم شما خودت رو ایزوله کنی و بچسبی به یکی دو تا کار که تک بعدی بشی،شما میتونی کیک و دسر انلاین یادبگیری و انجام بدی وهزارتا کار دیگه...کارهای مهم که خیلی هزینه میخواد حالا چه هزینه مالی چه روحی،کارهایی که خیلی نتیجه محور هست رو کمتر انجام بده که توی فشار نباشی.همین.

 درضمن برا شوهرتون هم در سه ماه یکبار به مدت دوساعت با بچه ها باشه و شما هم برو پی کاری که داری،خرید تنهایی،کتابخونه یا هرجا...

بدی قشر شما گارد داشتن هست 

مثل همون نظر اون یکی خانوم 

قبلش من شوخی کردم حالا خود شما میدونی چجور جواب بدی

کلا شماها همش توی توهم توطئه و جواب کوبنده هستید

شل کن بابا...ریلکس...

پاسخ:
نه عزیزم. من متوجه شدم منظورت رو. عصبانی نشووووو
فقط مدل من و شما با هم فرق داره. من اساسا بازخورد گرفتن رو دوست دارم. دلی کار کردن (به قول شما) اصلا تو کار من نیست. این مساله به خصیصه‌های ذاتی هر فردی برمی‌گرده. بعضی از متولدین ماه‌ها در این خصوصیت‌ها با هم مشترکند. من دیدم معمولا دی‌ماهی ها اینطورند. بد نیست. خوب نیست. فقط بستگی به جهت‌دهی به این گرایش داره که خوب و بدش می‌کنه. البته من قبلا طبق توصیه‌های یک روانشناس همین کاری که شما می‌گی رو کردم. (چند سال پیش) اما الان پشیمونم. واقعا اون روزا شاید خوش می‌گذشت ولی من بعدا کلی تلاش کردم تا عقب‌موندگی‌های اون دوران رو جبران کنم که هموووون خیلی فشار بهم آورد.
بعدم من الان به شما جواب کوبنده ندادم. واقعا!!!
 شما فکت ارائه دادی. من می‌گم نه. این فکت‌ها الان نیست... درست نیستند. دمت هم گرم وبلاگم رو می‌خونی که اینقدر یادت می‌مونه که بهم میگی. 
ممنون.

نه بابا جواب کوبنده و اینا رو به اون خانوم جی گفتم که گفتش اجازه نده توی وبلاگت کسی علیه این مسائل حرف بزنه.

وگرنه که ته ته حرف اعتقادی و سبک زندگی و سیاسی که هزار هزار بار فرق داریم

اخرش تو برام همون صالحه ای هستی که دوساله میخونمت و با بعضی مطالبت با خودت ناراحت شدم و ذوق کردم و...

اخر همه این حرفا ما ادم هایی هستیم که یک قسمتی از زندگیمون رو باهم زندگی میکنیم

 

پاسخ:
ممنون رفیق :)

سلام

این خانم ناشناس رو که من نمیشناسم و ایشون هم انگار منو اشتباه گرفته.... :))
بگذریم..


ببین صالحه جان خیلی حرفا هست اگه من بخوام واقعاً برای تمام پست های وبلاگ تو پیام بدم، اما پیام نمیدم چون مسلما خییییلی از طرز فکرهای تو با من (و فکر کنم با خیلی های دیگه) فرق داره و البته حتماً به خیلی های دیگه شبیه خودت نزدیکه. اما طرز فکر همه محترمه و هر کس مسیر خودش رو داره. مسلما مسیر من و این خانم ناشناس با شما فرق داره. پس انتظار نظرات مختلف رو داشته باش (شایدم برای همین کامنت ها رو یه مدت بستی...)

من فقط گفتم حتی به شوخی یا ....، اسم اسلام و مسلمین و.... رو نذار بیارن و از امکانات وبلاگ استفاده کن و حذف کن این قسمت ها رو از نظرات و باقیش رو فقط نمایش بده.... بالاخره وبلاگ خودته و باید مدیریتش کنی..

وگرنه بچه نیستند! مسیرشون با تو فرق داره. چه بسا (و به احتمال خیلی زیاد) کسانی که اینجا نظر میدن، از تو خیلی بزرگترن... و چه بسا خیلی ها مؤمنند، اما طرز فکرشون با تو فرق داره..
 

منم خیلی حرفای تو رو قبول ندارم، اما بعضی وقتا میخونم اینجا رو چون به هر حال مسیرت هر چی که هست، دین برات مهمه، و بالاخره انسان ها مختلفند و مسیرها مختلف.... 
 

پاسخ:
سلام :)
ممنون که بیشتر توضیح دادی. احتمالا نظرت برای اون دوست ناشناس‌مون هم جالب خواهد بود.
با این وجود تصمیم جدیدم اینه که نظرات رو حتی‌الامکان سانسور نکنم. عادت بدیه که من و امثال من دوست ندارند صدای مخالف رو بشنوند. برای همین ناشناس رو فعال کردم. 
تا جایی که یادم میاد از ابتدای وبلاگ نویسیم این گزینه رو فعال نمی‌کردم.

ضمن اینکه من تو قضیه انگیزه‌م از فرزندآوری نخواستم دوباره وارد بشم. خیلی‌ها در شرایط ایده‌آل‌تر از من حاضر نیستند بچه‌ بیارند اما بلاخره زندگیمون هر جوری باشه، ممکنه تو ۶۰ سالگی به خودمون بگیم چرا بیشتر بچه نیاوردم وقتی می‌تونستم چندتا بچه دیگه رو هم خوب تربیت کنم.
و اینکه این مساله به دین محدود نمیشه. به آینده کشور هم گره خورده.
و اینکه زندگی بهم ثابت کرده که از خیلی از لحاظ اوضاع ما رو به بهبوده. الان اوقاتی که من با فاطمه‌زهرا و زینبِ ۸ ماهه تنها هستم، قابل مقایسه با زمانی که فاطمه زهرا ۸ ماهه بود نیست. وقتی فقط فاطمه‌زهرا بود خیلی سخت تر بود. الان فاطمه‌زهرا توی چیزای ساده کمکم می‌کنه. مثلا یه دستمال کاغذی آوردن یا یک لحظه سرگرم کردن زینب‌.. خیلی تاثیر داره...

و به این فکر می‌کنم که حالا چرا باید همش از روزهای خوب بنویسم؟ یه روز متهم میشم به اینکه مگه میشه یه کسی در طول زندگیش همش در حال خوش‌گذرانی بوده باشه؟
 روزهایی که آدم ناراحته هم هستند. گاهی باید ثبت بشن.

و اینکه خیلی برام کامنت‌ها ارزشمنده. کامنت‌ شما هم همینطور. ممنون که وقت و انرژی میذارید :)

منم همینجوریام. دوست دارم همه کار بکنم و برنامه هامو پیش ببرم وقتی خیلی رو سرم کار میریزم استرسم زیاد میشه و همش فکرم مشغوله که کی کدومو انجام بدم... بعضی وقتا نمیشه کارا رو کم کرد و به نظر خودم ادم وقتی کمترین وقت و داره بیشترین و بهترین کارارو انجام میده

بعدم خوبه که بچه ها ببینن و یاد بگیرن فک نکنن زن بودن فقط به قورمه سبزی درست کردن و بچه داری و گردگیریه

آماااااااا D:

اگر به مراقبه اعتقاد داری یه زمانی رو براش اختصاص بده به نظرم. مثلا همون اول صبح که بیدار میشی نمیدونم کی بیدار میشی من خودماز 5 بیدارم تا به همه کارام برسم

کار دیگه اینه که هر موقع فرصت کردی یکم فکر نویسی کن تا ذهنت خالی بشه من خودم اینکارو خیلی وقتا میکنم. حتی از خودم سوال میپرسم ک چرا فلان کارو میکنی؟ و.... بعدم جواب میدم همونجا یهو میبینی 10 صفحه ریز ریز نوشتم.. برگه هارو میتونی پاره کنی بریزی دور.. ار معجزات قلم

موفق باشی مادر فعال

پاسخ:
ممنون سپیده جان
الحمدلله دیگه راهم رو پیدا کردم

منم همینجوریام. دوست دارم همه کار بکنم و برنامه هامو پیش ببرم وقتی خیلی رو سرم کار میریزم استرسم زیاد میشه و همش فکرم مشغوله که کی کدومو انجام بدم... بعضی وقتا نمیشه کارا رو کم کرد و به نظر خودم ادم وقتی کمترین وقت و داره بیشترین و بهترین کارارو انجام میده

بعدم خوبه که بچه ها ببینن و یاد بگیرن فک نکنن زن بودن فقط به قورمه سبزی درست کردن و بچه داری و گردگیریه

آماااااااا D:

اگر به مراقبه اعتقاد داری یه زمانی رو براش اختصاص بده به نظرم. مثلا همون اول صبح که بیدار میشی نمیدونم کی بیدار میشی من خودماز 5 بیدارم تا به همه کارام برسم

کار دیگه اینه که هر موقع فرصت کردی یکم فکر نویسی کن تا ذهنت خالی بشه من خودم اینکارو خیلی وقتا میکنم. حتی از خودم سوال میپرسم ک چرا فلان کارو میکنی؟ و.... بعدم جواب میدم همونجا یهو میبینی 10 صفحه ریز ریز نوشتم.. برگه هارو میتونی پاره کنی بریزی دور.. ار معجزات قلم

موفق باشی مادر فعال

پاسخ:
سپیدار نمی‌دونی، کارهایی که الان دارم انجام میدم رو تو تمام عمرم آرزو داشتم. اوضاع خیلی خوبه ولی فقط این تحقیق نوشتنه رو دوست ندارم. خیلی به نظرم سخت اومده چون از اول اشتباه شروعش کردم. هرچند کم کم دارم درستش می‌کنم و اکی میشه ولی واقعا سخته.
مثلا امروز صبح ساعت ۴ و بیست دقیقه بیدار شدم و همون مراقبه ای که میگی رو انجام دادم ولی وقتی بعد از نماز صبح بچه شیر می‌خواد نمیشه ادامه داد.
باید بری شیرش بدی. آخرشم خوابت می‌گیره. ولی اگر این کار لازم نبود پا میشدم ورزش روزانه می‌کردم و بعدشم پای تحقیقم می‌نشستم.
واقعیت اینه که با بچه تحقیق نوشتن خیلی سخته. این یکی از چیزایی هست که معمولا مغزم رو منفجر می‌کنه.
ولی چقدر خوب که تجربه‌ت رو نوشتی. معلومه آینده‌ت درخشان میشه چون بین الطلوعین ها رو بیداری :)
۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۳۸ وصله ی چادرِ مادر

سلام

چقد باهاتون همذات پنداری کردم

میشه بیشتر در مورد اون توصیه ی روان شناس ک بهتون گفته بود حرف بزنید و بگید؟

من راستش میخوام همین کاری ک این خانم ناشناس گفتن انجام بدم چون دیگه خسته شدم از این چند شاخگی اما بازم هر چی دغدغه هامو میچلونم یه جا جمع نمیشه 

تازه من هنوز بچه ندارم اما درون خودم دلم میخواد وقتی بچه دار شدم دربست وقف اون باشم. دلم نمیخواد لحظه ای بودن باهاش رو از دست بدم‌ ... یعنی همه کارایی هم ک میکنم با اینکه برام مهمن اما اندازه ی بچه نه

راستش همین الان هم دلم میخواست یه ادم صرفا خونه دار باشم.... درسم پاره وقت باشه به جای تمام وقت، انقد کار واسه خودم نتراشم! اما نمیدونم اینا از راحت طلبیه یا آسایش طلبی ، از کمال طلبیم تو خونه داری و همسر داریه یا ‌‌.

 

یه مقدار هم فشار اجتماعی روم هست

 

گاهی دلم میخواست زمانی به دنیا میومدم ک زن ها فقط باید بچه دار میشدن و امور خونه رو رتق و فتق میکردن! یا اقلا ارزو میکردم الان این حق انتخاب رو داشتم ک فقط خانه دار باشم. اما ندارم بخاطر فشارای اجتماعی و اینکه به تنبلی متهم میشم. به اینکه همه لیسانس دارن تو حتی لیسانسم نمیخوای بگیری؟... و خیلی چیزای دیگه ک نمیتونم بیخیالش بشم

 

اخرشم فک کنم خسرالدنیا و الاخره میشم با این نیتای درب و داغونم

 

سر درد دلم باز شدا :)

پاسخ:
اون روانشناس خانم ضرابیها بود. الان شبکه قرآن برنامه خوش‌بخت میاد. خواستی برنامه‌شونو ببین. ایشون واقعا عالی هستند.
واسه برنامه ریزی هم صوت‌های نظم خانم پرتو اعلم عالیه و می‌تونی از کتاب اثرمرکب هم استفاده کنی.
مساله مهم اینه که از هر بخشی یه چیزی توی برنامه‌ات داشته باشی و اونو مداوم انجام بدی.
مداومت مداومت مداومت.
ممکنه فکر کنیم الان داریم کاری رو مداوم انجام میدیم ولی وقتی برای روزهای ماه مون چک لیست می‌نویسیم متوجه میشیم که ۷ روز در ماه هم اونو انجام نمی‌دیم.
ممکنه فکر کنیم اگر تمام تمرکزمون رو بذاریم مثلا روی ورزش، یا مثلا روی درس خوندن یا مثلا فقط خانه‌داری، احساس لذت بیشتری خواهیم کرد و موفق تر میشیم ولی واقعیت اینه که در دراز مدت احساس ضرر خواهیم کرد. 
در مورد نیت هم خوبه که در موردش دغدغه داری. رجب اومده و می‌تونی حسابی از خدا بخوای که نیتت رو خالص کنی. برای منم دعا کن بانو :)
۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۴۲ وصله ی چادرِ مادر

تازه از طرفی با دغدغه هام چیکار کنم؟ اینکه اقا میگن اگر توانش رو دارید فقط به مادری اکتفا نکنید؟ تو جامعه باشید، درس بخونید، روشنگری و کار و ...

اما وقتی زندگی ایده آلم رو متصور میشم اینه ک صبح ها ک همسرم میره سر کار ، یه دستی به سر و گوش خونه بکشم، بعد بشینم کتاب بخونم و نکته برداری کنم، بعد یکم سخنرانی گوش کنم، گاهی فیلم ببینم، آشپزی کنم، کیک و دسر درست کنم، کارای هنری انجام بدم، کلاسای متفرقه برم و فن و مهارت یاد بگیرم.... خونه مرتب و تمیز باشه، غذاهای متنوع درست کنم و ....

نمیخوام ناشکری کنم درس خوندن هم لذت خاص خودش رو داره اما سرعت و حجمش کلافه م کرده! همینطورم پراکندگی و در عین حال موثر نبودن کارای متفرقه م!!!!

 

از شما چ پنهون! دلم میخواد بچه دار شم و بشینم ور دل بچه م تا دیگه کسی هم بهم خرده نگیره ک تنبلی ک درس نمیخونی و فلان. بگم بخاطر بچه م نمیکنم 🤨😑

پاسخ:
احساس می‌کنم چون برای برنامه‌هات هدف تعیین نمی‌کنی احساسِ بیهودگی بهت دست میده.
هدف بذار.
مثلا این ماه ۵ تا دسر جدید درست کنم.
این ماه ۵ تا کتاب رو نکته برداری کنم یا مثلا فلان سیر مطالعاتی رو تو این بازه زمانی تموم کنم. امروز اینقدر، فردا فلان قدر... این هفته کلا فلان قدر.
اجل تعیین کن که درجا نزنی.
اگر هدفت از بچه دار شدن این باشه بعد از یه مدت ازش دلزده میشی. بچه داری شیرینی و سختی خودش رو داره. اگر انگیزه‌ت کافی نباشه روی سختی‌ها زوم میکنی و اگر انگیزه زیادی داشته باشی مثبت ها رو میبینی.
پس خودت رو برای اون زمانی که خدا برات مقدر کرده که مادر بشی آماده کن. عجله هم نکن :)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">