سلوک
شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ ب.ظ
آیت الله قاضی: همه چیز را داشته باش، هم زن، هم خانه، هم منزل، هم لباس تمیز ... همه چیز را داشته باش و سلوک با اینها منافات ندارد.
استاد: ما قرار نیست از اسباب زندگی خودمان بزنیم تا به خدا برسیم، خیر، بلکه همین زندگی عینی و ظاهری وسیلهای است تا به خدا برسیم. شوهر و زن و فرزند و تحصیل و کار و شغل و... اسباب سلوکی ما میباشند.قرار هم نیست خیلی سریع به مطلوب برسیم. بلکه آهسته آهسته در راه سلوک قدم برمیداریم. این درست نیست که مثلا بگوییم: اووو ما کجا و استاد قاضی کجا و... خیر، هیچ عجله ای نیست، وظیفهی ما این است که در حد توان خودمان سلوک کنیم.
استاد: مسائل حوزوی و دینی اثرش در زن ها و دخترها بیش از مردهاست برای اینکه اینها رقیق ترند. بسیاری از مردها در جبهه های جنگ، علیهِ اسلام شمشیر می زدند ولی همسران اینها مخفیانه اسلام آورده بودند این اثر دین در زن هاست. چون دین با مناجات و دعا پیش رفت و این پذیرش در زن ها بیشتر است، دین با جهاد پیشرفت نکرد. با جهاد، دفاع کرد و دین با مناجات و دعا پیش رفت.
آن کاری که از سلاح دعای کمیل برمی آید از سلاح آهن برنمی آید. آن سلاحی که «و سلاحه البکاء»، اثر این سلاح در زن ها خیلی بیشتر است. چون در جهاد اکبر این کارساز است، این سلاح اکبر است که آه می خواهد.
این نعمت نیایش و دعا بدون زن در جامعه کم است. به همان دلیل که جهاد اکبر را آه اداره می کند، به همان دلیل قسمت مهمّ تربیت هم به عهده زن است. سعی شما بلیغ باشد اینها را که تربیت می کنید چیزهایی یادشان بدهید که گریه های اینها گریه های عاطفی و زنانه نباشد، مردانه گریه کنند مثل زینب کبری(س)، این آه، یک نعمت و سرمایه است.
زن های جامعه اگر اصلاح شوند، مردان هم اصلاح می شوند، آن وقت جمال و کمالش در این نیست که بخواهد برود خودنمایی کند. یک مادر خوب می تواند فرزندداری کند و همسر و جامعه را اداره کند، ذات اقدس الهی این را مظهر رحمت قرار داد.
کمالی نیست که مرد بتواند پیشرفت کند و زن نتواند.
یکی از دوستان، در پستهای قبلی یک نظر ناشناس دادند و قابلیت پاسخ هم برای من وجود نداشت. این پست رو تقدیم میکنم به اون عزیز. کامنتشون رو هم اینجا میذارم و در پاسخ باید بگم: من اسمم صالحه است چون وقتی به دنیا اومدم، مادرم این اسم رو برام انتخاب کرد. هیچ وقت نگفتم از مادرشوهرم متنفرم. من، مشکلِ خاصی با ایشون ندارم جز اینکه حرف مشترکی با هم نداریم. ولی با مادرم اختلاف نظر اساسی دارم اما باهاش دعوا نمیکنم. صرفا به طور مسالمت آمیز، بیانِ مخالفت میکنم. اون پستها چیزی جز گزارش نویسی نبود و من هرجا نظر خودم رو ابراز میکردم، کاملا شکلِ حدیثِ نفس پیدا میکرد. فلذا عواطفم رو بیریخت و آشفته ننوشتم. وضعیت رو گزارش دادم. اگر اون پستها الان رمز دارند فقط به خاطرِ اینه که مخاطبِ واقعی ندارند. ضمنا من هیچوقت نگفتم بنده هوایِ نفسم نیستم! و این درست نیست که "من از دین برای توجیه اعمالم مایه میذارم"... مسیری وجود داره و در انتهای این مسیر، هدفی. نگاه کردن به هدف، عیب نیست و گفتن از دشواریهای مسیر، نقص نیست. سختی و رنج هست. با انکارِ اونها کمکی به خودمون نمیکنیم. حالا هم که برمیگردم و نگاه میکنم میبینم سفرِ سختی بود که با عنایت امامحسین علیه السلام سختیهاش کم شد... ولی شیرینیهاش زیاده. خیلی زیاد :)
۹۷/۰۸/۱۲