دوست صمیمی (دومین جلسه با روانشناس)
مدت مدیدی بود میخواستم ازتون بپرسم:
به نظرتون کسی که دوست صمیمی نداره، مشکل داره؟
البته قبلش باید دوست صمیمی رو تعریف کنیم که میتونید در اینترنت پیدا کنید.
من الان نظرم رو نمیگم که کسی دچار سوگیری نشه.
اما شما به این سوال پاسخ بدید اگر دوست داشتید.
ولی نکته عجیب در جلسه دومم با روانشناس این بود که دکتر علیرغم اینکه من با خانمها راحت ارتباط میگیرم و دوست صمیمی هم دارم، معتقد بود که من با "جنس مونث" نمیتونم ارتباط بگیرم!
دیشب از ۴ نفر از دوستانم پرسیدم که من ارتباطم با شماها چطوره؟
معتقد بودند من رابطهی خاصی با آدمها دارم. یعنی باید از طرف خوشم بیاد که بخوام باهاش وارد ارتباط بشم!
خب میشه گفت همه همینطوری هستند! اینکه دیگه مشکل نیست.
منتهای مطلب، من روحیاتم خاصه، عاملیتم هم بالاست؛ فلذا خودم دست به انتخاب میزنم و اونایی که برای ارتباط میپسندم، گلچین میکنم. ولی اگر هم بخوام و لازم بدونم، با آدمی که گزینه مطلوبم نباشه هم میتونم ارتباط بگیرم.
روحیه خاص هم که میگم یعنی چی؟ یعنی دوست دارم در مورد حرفهها و تخصصها (فرقی نمیکنه چی، حتی آشپزی و آرایشگری)، مسائل فرهنگی و اجتماعی، ایدهها و خلاقیتها و برنامهها، مسائل روحی روانی آدمها و خودمون حرف بزنیم.
حتی اگر هم قراره غیبت کنیم، این کار باید درک جدیدی از جهانها و انسانها حاصل کنه.
راستش اصلا از دکتر توقع نداشتم که بدون توجه به شواهد، اینطوری نتیجه بگیره. باید جلسه بعد این برداشتش رو به چالش بکشم. نمیفهمم چرا دکتر باتجربهای مثل ایشون، اینطوری وقتکشی میکنه.
پ.ن: مطلب قبلی رو هم احتمالا نخوندید :)
شما عاملیتتون بالاست. من توی ارتباطات کلا معمول هستم :)
اصلا عامل بودن رو بلد نیستم و هیچ ایده ای براش ندارم