حرفزدگی: بحرانی زاییدهی بیفکری
قبلا که اینترنت نبود، بازار روزنامه و اخبار TV و مجله و هفتهنامه مثل چای داغ و لبسوز بود.
وقتی اینترنت اومد یه ذره از دهن سوزی این بالایی ها کم شد ولی همچنان داغ بودند.
وقتی که شبکههای مجازی مثل تلگرام و اینستاگرام بین مردم خیلی مستقبل شد (یعنی استقبال شد ازشون) دیگه اساسا بعضی از اینها دارند کارکرد خودشون رو از دست میدن. مثل اخبار شبکه یک که روز به روز بیمزه تر و یختر میشه.
این روزها همه اخبار رو به سرعت نور جابهجا میکنند. و به سرعت صوت اون رو نقد و تحلیل و بررسی میکنند.
این روزها "خیلیها" که بلد بودند بنویسند یا حرف بزنند ولی از یک تریبون درست و درمان محروم بودهاند؛ حالا میتوانند حرفشان را به گوش چندk آدم برسانند. لااقل از هیچی بهتر است. حتی میبینیم بعضی از این "خیلیها" از قضاوت شدن و فحش خوردن نالان اند؛ اما باز هم مینویسند. چون اگر از این شنیده شدن ناراضی بودند، بساطشان را تا الان صد بار جمع کرده بودند.
در بازار داغ خبر هم، چه خبر مذکور سیاسی باشد چه اجتماعی چه اقتصادی و چه فرهنگی و هنری و چه مذهبی، همه چیز به یک مساله برگردانده می شود. توجه کنید: برگردانده میشود: سیاست.
و این همان سیاست زدگی است.
اما ننوشتم که نقد سیاست زدگی بکنم. فی الواقع کمی طفره رفتم. نوشتم که نقد حرفزدگی بکنم. (الان میتوان انتقاد کرد که تو همین الان هم دچار حرفزدگی هستی).
آره. من حس میکنم حالا با پدیدهی جدیدی روبرو شدهایم: حرفزدگی
کشف جدید من در پی خواندن و شنیدن های بسیار درمورد سید مرتضی آوینی اتفاق افتاد.
در اینستاگرام و تلگرام و تلویزیون و روزنامه و مجله؛ افراد بسیاری صفحات خود را پر کردند از حرف و حرف و حرف درمورد وی اما دریغ از درک واقعیت. چه از طرف گوینده چه شنونده.
مگر چند جمله از سخنان سید مرتضی آوینی را بازنشر کردید که اینقدر ادعای شناساندن آوینی را به ملت دارید؟
ما دو سه خط میخوانیم و دو جمله میشنویم و سپس چندرغاز دریافتیمان را با تصورات دیگرمان قاطی پاتی میکنیم و یک چیز وهم آلودی تولید میکنیم و زندگیمان را با همین وهمیّات ادامه میدهیم. بدتر اینکه وهم زده هستیم و نمیدانیم و وهمیّات یک عده وهمزده دیگر را هم چشمبسته و ذیل این پندار غلط: "نظر هرکسی محترم است" قبول میکنیم.
حرفزدگی یعنی دلمان میخواهد حرف بزنیم. بیربط و باربط.
حرفزدگی یعنی سکوت هیچ معنایی ندارد و هیچ جایگاهی ندارد و هیچ فایدهای برای انسان ندارد.
حرفزدگی یعنی خالی کردن حرفها از فکر.
+در مهمانی زیارت قبولی پدربزرگ و مادربزرگم، همهی بزرگان فامیل نشسته بودند. گوش کردم دیدم مرد گندهی سی ساله دارد درمورد کور بودن خفاش سخنرانی میکند.
آخه ضرورت داره؟