صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

ازدواج مجدد من و تو

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۹:۰۷ ق.ظ

یک ساعت داشتم با پدربزرگ شوهرم تلفنی صحبت میکردم که لازم نیست این همه آدم دولتمرد و سرشناس رو برای عروسی‌مون دعوت کنیم. زیر دویست نفر خوبه. یه مراسم کوچیک و جمع و جور کافیه...

شوهرم رو دیدم. ساعتِ ست عروسی خریده بودیم. مدلش خیلی لوکس و عجیب غریب بود و یک سنگ آبی جذاب مثل نگین توش به کار رفته بود. بهش گفتم نمی‌خوای ساعتت رو عوض کنی؟ آخه باهاش راحتی؟ گفت آره، همین خوبه. قشنگه.

بعدش راه افتادم برم پیش مهری خانم، آرایشگر عزیز خودم. سالن لوکسش در طبقه اول یک برج ۷۰ طبقه بود! توی آسانسورش، فقط ورودی چند طبقه انتهایی و بالای برج و طبقه اول باز بود.‌

این خوابِ من، یک بَدمن هم داشت و اون "فردوست"نامی بود که احتمالا از کتابِ تاریخی که دیروز داشتم می‌خوندم؛ در خوابم پریده بود و مالک بخشی از اون برج بود اما فردوستِ خوابِ من، آدم بدی نبود چون مهری‌خانم تاییدش می‌کرد.

بعدش هم مشغول تعیین مدل مو و این چیزا شدم و داشتم به الناز میگفتم من مدل موی آدری هپبورنی دوست دارم و از این جفنگیات...

چشم‌هام رو باز کردم. 


خواب به غایت دلچسب و خوشایندی بود. 


دیشب بابا گفته بود، ساعت ۷ میام سراغتون بریم سمت وزارت‌خارجه برای این برنامه اردو.

مصطفی جان هم دیشب ساعت ۱۲ رفت قم.

خودم باید صبح بیدار میشدم و تنهایی بچه‌ها و وسایل رو آماده می‌کردم.

۴۰ دقیقه قبل از آلارم خودم بیدار شدم، در حالی که صحنه‌هایی که در خواب دیده بودم، برام کاملا شفاف بود. این خواب انقدر حالم رو خوب کرد که تونست تمام احساسات منفی‌م از وزارت خارجه رو بشوره ببره.

موافقین ۷ مخالفین ۱ ۰۴/۰۲/۱۸
نـــرگــــس

نظرات  (۱۳)

:)

پاسخ:
خیلی بامزه بود حال و هواش :)

ازدواج مجددتون مبارک

من تو کوک ساعت شوهرت رفتم . معنی دقیقی باید داشته باشه. ربهش فکر کن

پاسخ:
خخخ
جالبی ساعته این بود که خیلی پست مدرن بود. اصلا شکلش قرینه نبود!

میدونی بستگی جان چرا این خواب اینقدر بهم چسبید؟

چون اصلا خاطرات ازدواجم رو دوست ندارم.
احساس میکنم در اوج خامی ازدواج کردم 
ولی در این خواب، در اوج پختگی خودم؛ با همین عقل الانم بودم و خیلی عاملیت داشتم...
خیلی خواب دلچسبی بود :)

وقتی با یه خواب میشه حال آدم خوب بشه چرا این همه خرج و ریخت و پاش اصن؟ 

تا نوبت زندادن پسرام بشه حتما تکنولوژیش اومده 

میدم خواب عروسی رو ببنن عروسام

پاسخ:
خب خودت چی؟ نمی‌خوای عروسی‌شون رو ببینی؟ 🤣
فقط سرویس طلا رو می‌خوای برای عروسات بخری؟
۱۸ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۶:۲۶ پلڪــــ شیشـہ اے

😅😁💪🏻 عالی بود. 

پاسخ:
زهرا یعنی حالم تا چند ساعت خوب بودااا :))
نمیشه امشبم همین خواب رو ببینم؟ :')

خواب سرویس طلا رو میخرم برای اونا

خواب عروسی پسرا رو برای خودم

پاسخ:
خخخ 🤣
معامله برد_ برد 

دانلود همچین خوابی :`)

پاسخ:
وای! کاش میشد... :))

زهی مراتب خوابی که به ز بیداری‌ست...

 

پاسخ:
چقدر زیبا فرمودید...

ممنونم.

زیبایی‌ش از جناب حافظه...

پاسخ:
خوش به حالتون انقدر شعر بلدید...

انس‌تون با ادبیات چطوریه... به ما هم یاد بدید لطفا

سلام، پیام امروز کانال مادران شریف شمایید؟! :) 

پاسخ:
سلام. بله. همون خاطرات سریالی قدیمی هست البته :)
۱۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۰:۱۲ سارا سماواتی منفرد

عجب خوابی که نشان از مشغولیت های زیاد ذهن است . ذهن هم خیلی هنرمنده که همه این ها را بصورت یک فیلم در هم می آمیزد.

من هم خواب های عجیب که حتی تو رویاهام هم تصورش را نمی توانم بکنم زیاد می بینم و زمان هایی که استرسم بیشتر هست تشدید هم  میشه .

وای چه سلیقه‌ای مدل آدری هپبورنی 🤩🤩🤩😍😍😍🥰🥰

پاسخ:
ولی جدی جدی سارا جان خوابم تعبیر داشت! و تازه به غیر از "فردوست" بقیه‌اش چیزهایی بود که مدت‌ها بود به مخیله‌ام خطور نکرده بود‌.

من شب قبل از خواب؛ سجاده‌ام رو کنار رختخواب لیلا پهن کردم که روش بخوابم و بعد سریع بیدار شم و برم سر جای خودم. اما لیلا خوابش خیلی سب‌ک بود. برای همین یکی دو بار که پا شدم، فهمید و بیدار شد و گریه کرد.
همین شد که تشک رو انداختم روی همون سجاده و قبل از خواب هم صلوات برای سلامتی و فرج آقا امام زمان میفرستادم تا خوابم برد.

می دونم که تعبیرش هم چیه...

آرهههه... من هم سبک لباس‌های آدری رو دوست دارم و هم مدل مو و هم آرایش‌هاش در اکثر فیلم‌هاش (به جز آرایشش در صبحانه در تیفانی)
بعد دخترخاله‌ام معتقده من تم صورتم شبیه آدری هپبورنه :)))
۱۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۱:۲۸ سارا سماواتی منفرد

ان شا الله که خیره عزیزم ... آخه چرا من اینقدر تنبلم تو این کار ها مخصوصا قبل خواب ، حسودیم شد 😘😘😘

آدری واقعاً خیلی خاصه و من عاشق اون فیلم تعطیلات رومی اش هستم مخصوصاً سادگی و سنگینی خاصی که تو آنجا دارد .♥️♥️♥️

 

پاسخ:
این کارهای قشنگ رو همیشه انجام نمیدم عزیزم :))


تعطیلات رمی رو نگو...
اصلا دلم می‌خواد در موردش یک مطلب بنویسم.
بنویسم؟
۱۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۲:۴۸ سارا سماواتی منفرد

بی صبرانه منتظر خواندنش هستم 🤩🤩🤩😍😍

اصلا من می خواهم یکبار دیگه ببینمش البته بعد از خواندن مطلبت 🙏🙏🙏

پاسخ:
سارا جان نوشتمش اما به خاطر میلاد آقا امام رضا علیه السلام گفتم بذارم با یکی دو روز فاصله منتشرش کنم!

خیلی لطف داری. شاید چیز خاصی هم نباشه اما برای خودم این دریافتم از فیلم تازگی داشت چون بار اولی که دیدمش مثل الان فکر نمی‌کردم :)

چقدر خوب وبلاگ می‌نویسین، از خوندن پستتون لذت بردم. 

 

اینکه خواب رو به این خوبی تبدیل به داستانی خوندنی کردین لذت بردم.

 

چقدر هم انگار با وزارت خارجه زاویه داشتین 🤭

پاسخ:
ممنونم :)
جدی خوب وبلاگ می‌نویسم یا فقط این مطلب خوب بود؟ 
آخه برای نوشتن سیر این مطلب قشنگ فکر کردم :))
لطف دارید.

ولی با وزارت خارجه زاویه خاصی ندارم. یه سری چیزای دیگه است که بازش نکردم اینجا :)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">