صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۲ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

مشاوره ازدواج به سبک صالحه :)

دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۴:۴۶ ب.ظ

دیروز با یک دختر خانمی ملاقات کردم که قرار بود فرداش براش خواستگار بیاد.
همون اول گفت: من خیلی حالم بده... اصلا آمادگیش رو ندارم... هنوز از فکر خواستگار قبلیم در نیومدم و دلم پیشش گیر کرده.
گفتم: فکر کردی تو اولین دختری هستی که چنین اتفاقی براش افتاده؟ خیلی پیش میاد!!
تعجب کرد و گفت: واقعا راست میگی؟
گفتم: آره!
و براش توضیح دادم که خیلی مهمه که ما در تصمیم‌گیری‌هامون بر اساس واقعیت‌ها بتونیم تصمیم بگیریم. اما غالبا ما چنین موقعیت‌های خاص و مهمی رو به خاطر گیر کردن در خیالات و توهماتمون از دست میدیم.
گفت: آخه اون آدم همه چیزش خوب بود و فقط اگر ما توی این خونه‌مون و تو این شرایط اقتصادی نبودیم، اون آدم ...
براش توضیح دادم که اینکه فکر می‌کنی همه‌چیزش خوب بود، برای اینه که خودت تو ذهنت دلت می‌خواد که نقاط مثبت اون آدم رو پررنگ کنی و نقاط منفیش رو کمرنگ کنی و الان داری با این توهم همه چیز رو می‌سنجی‌ اما در واقعیت، ای‌بسا اصلا طاقت تحمل بعضی از چیزا رو در تعامل با اون خانواده نداشته باشی‌...

گفت: خودم می‌دونم. اتفاقا همون موقع هم یه چیزایی دیدم که خوشم نیومد مثل همین اهمیت زیادی که به وضعیت اقتصادی ما دادند و می‌دونم که اصلا شاید دلیل نه گفتنشون وضعیت مالی‌مون نبوده، مثلا از ظاهرم خوششون نیومده بود‌... اما واقعا اگر وضع مالی‌مون بهتر میشد‌‌....
گفتم: من اگر جای تو بودم، یک "به درک" محکم می‌گفتم و رها می‌کردم‌. آخه خانواده‌ای که به خاطر مسائل مالی من رو بخوان و نخوان، می‌خوام نخوان.
گفت: نه! آخه شما وضع‌تون خوب بود...
گفتم: ببین مگه بالاتر از ما از لحاظ اقتصادی نبود و نیست؟ همیشه هست. مهم اینه که تو در هر شرایطی اعتماد به نفس داشته باشی و این رو بدون که زندگی ساختی هست. خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کنی باید بسازیش. و اگر یه روزی ازدواج کردی بیا تا من بهت بگم که چقدر چیزها بهمون یاد ندادند و باید یاد بگیریم.
مهم اینه ‌که حالت خوب باشه و بدونی که شرافت از همه‌چیز بالاتره.
یادت باشه که هیچ ملازمه‌ای بین وضع اقتصادی بهتر شما و خوشبختی و ازدواج تو وجود نداره. یک بار برای همیشه این خطای شناختی رو بریز دور. ممکنه که وضع‌تون خیلی خوب بشه و ناگهان دیگه هیچ خواستگاری نداشته باشی...
تایید کرد و از دوستانش مثال زد که چقدر پولدار اما دریغ از یک خواستگار...
گفتم: سعی کن نعمت‌های خداوند رو ببینی و فال خوب بزنی به اتفاقات. و چند مورد هم براش مثال زدم از همین نعمت هایی که الان داره اما چون ذهنش رو روی توهمش متمرکز کرده؛ اونا رو نمی‌بینه.
گفت: یعنی دیگه به اون خواستگار قبلی فکر نکنم؟
گفتم: نهههه! چون اون آدم دیگه گزینه تو نیست و چوت گزینه‌ای نیست که بتونی انتخابش کنی؛ دیگه واقعیت نیست‌. توهمه.
گفت: ولی اصلا دلم آروم نمیشه برای فردا. چیکار کنم؟
گفتم: ببین در فلسفه و عرفان اسلامی میگن موجودات هیچ ربط و ارتباطی با هم ندارند الا به وجودِ کی؟ وجودِ خداوند.
این خداوند هست که ارتباطات رو برقرار میکنه بین انسان‌ها و موجودات عالم و اگر او نبود، ما نمی‌تونستیم هیچ چیزی رو درک کنیم؛ ببینیم و حس کنیم و نمی‌تونستیم با هیچ چیز؛ هیچ ارتباطی بگیریم.
برای همین تو باید از خداوند بخواهی که دلت رو آروم کنه. فقط خداست که می‌تونه این احساس رو از بین ببره... یک توسل؛ دو رکعت نماز، هرچیزی که باهاش قبلا انس داشتی...
گفت: نمی‌تونم. در یک برزخ اعتقادی هم گیر کردم و فکر می‌کنم دیگه خدا و امام‌ها و .‌.. رهام کردند.
گفتم: ببین عزیزدلم، مهم‌ترین ارتباطات ما با انسان‌ها؛ سه تا ارتباط هست. اولی ارتباط با امام حاضر و ناظر هست. دومی ارتباط با پدر و مادر هست و سومی ارتباط با همسر هست. اگر اینا درست بشن؛ بقیه زندگی‌مون هم درست میشه و در این میان؛ انقدر ازدواج و همسرگزینی عظمت داره (چون انسان با انتخاب و اختیار خودش باید این پیوند رو برقرار کنه)، که شیطان اصلا بی‌کار نمی‌نشینه. اون اصلا دوست نداره یک انسان مجرد متاهل بشه چون نصف دین اون جوان حفظ میشه اما این حفظ شدن دین، نه فقط به خاطر حفظ غریزه است، بلکه به خاطر ورود اون جوان به دنیای واقعی‌تر و رها شدن از توهمات هست. منم قبلا فکر می‌کردم قضیه، قضیه حفظ غریزه است. اما فقط این نیست. شیطان نمی‌ذاره یه دختر مثل تو، واقعیت‌ها رو ببینه و بر اساس اهداف و آرمان‌ها و برنامه‌ها و اعتقادات واقعی خودش، معیار ازدواجش رو تنظیم کنه و متاهل بشه، چون میدونه که اگر ازدواج کنه، اونوقت با سرعت و شتاب زیادی به سمت کمال حرکت می‌کنه. برای همین اینجوری معطل نگهش می‌داره.

گفت: اتفاقا گاهی با خودم میگم کاش جواب مثبت ندم تا وضع‌ مالی‌مون خوب بشه.

گفتم: می‌بینی؟ حالا پسرها رو هم یه طور دیگه گول می‌زنه. نمی‌ذاره برن سمت ازدواج. هی بهشون میگه حالا برو کسب درآمد کن. حالا الان برو درست رو ادامه بده... الان وقتش نیست.

و در نهایت یادت باشه، پرش از مجردی به متاهلی، خیلی ترسناکه. مثل پریدن از یک ارتفاع به یک دنیای جدید و فوق العاده بهتره اما شیطان خیلی ما رو می‌ترسونه در اون لحظه پرش. فراموش نکن. اینجاست که باید از اون ارتباطت با امام کمک بگیری. امام؛ میزبان ما در این دنیاست و بسیاری از امور ما رو مدیریت می‌کنه و از خطرات و آسیب‌ها ما رو مصون نگه میداره. سعی کن در این موقعیت‌ها؛ از توسل به امام و حضرات معصومین غافل نشی که چاره کاره :)

خلاصه که گفتگوی خیلی خوبی بود و امیدوارم امروز فردا ازش خبر بگیرم و بهم بگه که واقعا آدمی که امروز ملاقات کرده، چقدر با معیارهای واقعیش تناسب داره.

برای همه جوان‌ها دعا کنیم 🌻

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۲۴
نـــرگــــس

نظرات  (۳)

صالحه خانم جوونا رو میشه قانع کرد خانواده ها رو لا! :)

پاسخ:
حنانه جان سلام. راستش من خیلی قبول ندارم این نگاه صفر و صدی رو.
خیلی از جوان‌ها هنوز در مورد ازدواج شناخت کافی ندارند و همین خودش یک مانع بزرگه. و مطمئن باش والدین اگر اطمینان فرزندشون و مصمم بودنش رو ببینند، ممکنه نظرشون راحت‌تر تغییر کنه. 

الان زنگ زدم به دختر‌خانم... چقدر خوب رفته بود جلو.

الحمدلله :)

من با حنانه موافقم. گاهی خانواده‌ها با چشم بسته و لجاجت و تعصب میشن «نرود میخ آهنین در سنگ».

 

 

پاسخ:
منم با نظر قبلی خودم موافقم D:

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">