صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

من با تمام وجودم فهمیدم که حاج آقا رئیسی از وقتی رفته، حاضرتر شده...
چقدر بهش حرف زدند. مذهبی و غیرمذهبی نداشت. یه آدم مذهبی از این نوشت که چرا ساعت‌ها رو اینطوری جلو کشیدند یا عقب کشیدند، چه می‌دونم... که باعث میشه نمازهای مردم قضا بره...
شب اول بعد از شهادت حاج‌آقا، دیر وقت شده بود و ساعت از یک گذشته بود. روی بالشتم که از گریه نمناک شده بود، از دلم رد شد که ای حاج‌آقا رئیسی که انقدر حرف شنیدی... که نماز مردم براتون مهم نیست، من رو صبح بیدار کن!
و ده دقیقه به نماز صبح بیدار شدم. حتی وقت برای دو رکعت نماز شب هم بود، خودم نخوندم.
دو روز ثواب تلاوت‌های قرآنم رو هدیه کردم به حاج‌آقا و همراهان شهیدشون. روز سوم هدیه به شهدای مدفون در حرم حضرت عبدالعظیم کردم. انقدری که دلم تنگ بود برای زیارت شهید امیرعبداللهیان و زمانی‌نیا و جلادتی و قشقایی.
فردای اون روز رفتم خونه مامانم. گفت یه خبر خوب: بابات داره برمی‌گرده.
از خوشحالی سجده کردم. امیر رفت و بابای من رو برگردوند. می‌دونم صدای من رو شنید. می‌دونم کار خانواده‌ی ما رو از آسمونا راه انداخت.
بابای من برای ماموریت سه ماهه رفت الجزایر اما سه ماه شد چهارماه و سفیر اجازه نداد برگرده.
نه ماموریتش دائم میشد که مامانم بره پیشش و نه موقتش تموم میشد.
به بابام گفتند آقای رئیس‌جمهور اسفند می‌خواد بیاد الجزایر و بهت نیاز داریم. سه ماه شد شش ماه.
آقای رئیسی رفت و برگشت و دو ماه دیگه هم گذشت و بازم کار بابا معلوم نبود.
کاسه صبرمون داشت لبریز میشد که رئیس‌جمهورمون شهید جمهور شد، به همراه آقای وزیر، رئیسِ بابا... از سال‌های دور. از همون موقعی که ایشون معاون اداره کل خاورمیانه و شمال آفریقا بود و بابا یکی از معاون‌هاش بود.
می‌خواستم برم سر مزار شهید و بعد از همه‌ی درد و دل‌هام بگم که کار بابای منم درست کن، امیرِ عزیز.
اما شهدا صدای توی قلب‌ها رو می‌شنوند.
امروز مامان گفت که بابا در آخرین دیدارش با امیر در الجزایر، ازش خواسته بود که کارش رو درست کنه.
خبر بازگشت بابا رو، تهران روز ۴ خرداد بهش داده بود.
ما ۵ خرداد فهمیدیم.
حالا گرچه بازم سفیر، بابا رو می‌خواد و نیاز داره اما دستور از تهران اومده. دستور از آسمانِ ری اومده.
باید برای تشکر برم زیارت شهید ...
باید منتظر بمونیم تا بابا برگرده و از خاطرات سال‌های سال دوستی و همکاری با امیر بگه...


خوابِ شب ۲۰ اردیبهشت ماه مصطفی‌جان تعبیر شد. دو هفته بعد :)
چرا داغ شما سرد نمیشه. فکر می‌کردم بعد از تشییع‌تون، بعد از اینکه از شما حاج آقا عذرخواهی کنم برای همه‌ی کم‌کاری‌هام براتون؛ همه‌ی دفاع‌هایی که باید ازتون می‌کردم و نکردم، داغ‌تون سرد میشه. ولی خودتون دعوتمون کردید تشییع و بازم داغ‌تون سرد نشد. فکر نکنم هیچ وقت بشه... مگر به نسیان حین کار و زندگی...  داغ‌تون مثل روز اول تازه می‌مونه. اشک گرم‌ ما هیچ وقت سرد نمیشه.
موافقین ۸ مخالفین ۱ ۰۳/۰۳/۰۶
صالحه

نظرات  (۶)

سلام

به نظرم علاوه بر شهید جمهور باید بقیه ی شهدا رو هم تبیین کنیم مثل آقای امیر عبداللهیان و چقدر قشنگ که ایشون خیلی زود عنایاتشون رو نشون دادن:)

منتظر خاطراتتون هستیم :)

 

دقیقا مثل داغ حاج قاسم :(....

پاسخ:
سلام. همینطوره حنانه خانم.

امیدوارم بابام سکوت پیشه نکنه :)

وعده صادقتون چرا مانع نشد اسراییل تو رفح کثافت کاری نکنه؟

چرا میلیونی شیعه 12 امامی ج.ا پسند نشدن؟

کلا تهش چی شد اون ترقه بازیتون؟ چه فرقی کرد تو اوضاع جهان؟

پاسخ:
مگه عملیات وعده صادق هدفش این بود که مانع کثافت کاری هم نه! کثافت‌کاری واژه دقیقی نیست، کشتار و قتل عام و جنایت‌های اسرائیل! در فلسطین اشغالی بشه؟
فلسطین رو خود فلسطینی‌ها آزاد می‌کنند آخرش. 
۰۹ خرداد ۰۳ ، ۱۴:۵۴ پلڪــــ شیشـہ اے

چشمتون روشن❤😍 رسیدنشون بخیر🥲🥹 خدا حفظشون کنه. 

ان شاالله به سلامت بیان و بمونند. 

پاسخ:
ممنونم زهرا جان. 
مشهدم الان. باورت میشه خیلی به یادتم ؟ حتی قبل از دیدن پیامت.
ان شاءالله به زودی قسمتت بشه زیارت امام رضا جان.
۱۱ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۱۶ پلڪــــ شیشـہ اے

وای ممنونم. لطف و مهربونیت نمک گیرم میکنه هر بارم. 

منم این چند روزه خیلی یادت کردم. 

مسافرت بودیم، با خونه های محلی شمالی و قران یادت کردم. ❤😍🌹🥰😘

خلاصه که دل به دل راه داره

پاسخ:
آخی 😍 ان شاءالله که بهتون خوش گذشته. همیشه به مسافرت 😊
چقدر خوش بخت دارم میشم که با قرآن یادم می‌افتی. ای جانم.
مهربونی و خوش قلبیِ خودته عزیزم. در پناه قرآن باشی 😘
۱۱ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۱۷ پلڪــــ شیشـہ اے

خیلی زیاااااد در حجم وسیع محتاج دعام. 

پاسخ:
💞💞💞
۱۲ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۳۶ پلڪــــ شیشـہ اے

❤🌹🥰😘😘😘😘

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">