صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

آب حیات‌های روان‌رنجورها

جمعه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۱۱ ق.ظ

دیدید این خارجی‌هایی که بعد از مسلمان شدن، کلی آرامش و حال خوب می‌گیرند؟

الکل و بی‌بند و باری و ... رو کنار می‌ذارند، با نماز و سجده صفا می‌کنند، قرآن می‌خونند کلی عشق می‌کنند؟

ایجاد این حال خوب، یه بخش سلبی داره؛ یه بخش ایجابی.

مثلِ ترک محرمات و انجام واجبات.

فیلم جنگجوی درون (با نام اصلی peaceful warrior) رو دیدید؟ من تا قبل از ازدواجم؛ بارها و بارها شده بود که تلویزیون رو باز کرده بودم و دیده بودم این فیلم داره پخش میشه! خیلی اتفاقی... و همیشه دوستش داشتم؛ مخصوصا با دوبله فارسی و صدای سعید شیخ‌زاده :)

آخرین بار که رفتم پیش روانشناسم، خیلی ناگهانی اشاره کردم به این فیلم.

قهرمان داستان؛ یه مرشد پیدا می‌کنه. مرشدی که از بی‌بند و باری و الکل و ... منعش می‌کنه و بهش یاد می‌ده در لحظه زندگی کنه.

اما همه‌ی اون چیزایی که مرشد تو فیلم داره به قهرمان یاد میده؛ چیزی جز جنبه سلبی حال خوب نیست. ایجابی‌ترین کار قهرمان داستان؛ ورزش کردن هست.

جنبه‌ی ایجابی حال خوب، از نظر من...

با چیزهایی مثل انس با قرآن؛ با مجلس و روضه و اشک بر سیدالشهدا و اهل بیت و معصومین ایجاد میشه.

جنبه ایجابی حال خوب، بعضا با یک سفر زیارتی، یا خیلی ساده، پای سجاده، یک شب دعای کمیل در کنج خونه و تنهایی، ایجاد میشه.

البته من به نکات مشترک فطری یا بدیهی در روابط اجتماعی اشاره نکردم. همون چیزایی که باعث میشه بعضی‌ها بگن "در غرب اسلام دیدیم و مسلمان ندیدیم و در ممالک اسلامی؛ مسلمان دیدیم ولی اسلام نه"

حالا امروز که خیلی حالم بد بود، با اینکه در فرجه امتحانات هستم، ولی تصمیم گرفتم دوباره قرآنم رو باز کنم.

من در همین زندگی سی‌ساله‌ام؛ هر بار به مرز افسردگی رسیدم؛ همون موقع‌هایی بوده که بین خودم و قرآن جدایی انداختم.

یه بار هم، همون جلسات اول؛ روانشناسم پرسید: حفظ قرآن چه فایده‌ای برات داشته؟

گفتم: باعث شد هیچ وقت در زندگیم به بن بست نرسم. همیشه احساس کنم راه چاره وجود داره.

امروز دوباره قرآن رو باز کردم و دو صفحه اول سوره توبه رو مرور کردم.

تا آخر شب، دو سه باری، با قرآن بسته این دو صفحه رو از حفظ خوندم. یه بار تو ماشین... یه بار توی رخت‌خواب کنار بچه‌ها، موقع خوابوندنشون.

خیلی لذت‌بخش بود. 

هم از این جهت که از لاک کمال‌گراییم بیرون اومدم.

هم از این جهت که ترس از قرآن بسته رو شکست دادم.

نمی‌دونم ادامه دار میشه یا نه. اما مثل اون مطلب کتابخوانی؛ دوست دارم با نوشتن اینجا، برای خودم تعهد بسازم.

دکتر روانشناسم، جلسه آخر؛ با وجود اینکه فیلم جنگجوی درون رو ندیده بود، اما گفت: به نظرم تو یک جنگجو هستی... 

و واقعا هستم :)

به شرط اینکه سپر و شمشیرهام رو به باد ندم :)

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۴/۰۳/۲۴
نـــرگــــس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">