۲۳ مرداد ۹۷
چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۱۰ ق.ظ
رفتیم دکتر برای اینکه دندون عقلم رو بکشم. البته از حق نگذریم دندون بیعقل و شعوری بود چون زد و دندونهام رو بهم ریخت. قبل از اینکه بریم من همش میگفتم که دندون من هیچ کاری نداره و خیلی اومده بالا اما وقتی رفتیم پیش دکترِ کلینیکِ دندانپزشکی مینا، با همون نگاه اول گفت جراحی میخواد. پرسیدیم چند دقیقه طول میکشه گفت: ده دقیقه. و روی فیش مربوطه نوشتند: ۸. حالا این هشت یعنی چی؟ یعنی ۲۴۵ هزار تومان پول بیزبون برای ده دقیقه. شوهرم گفت که بد نیست بریم یه درمانگاه دیگه که بیمه هم قبول کنه. این شد که رفتیم درمانگاه بقیه الله (عج). یه نیم ساعتی بیشتر نشستیم و استرس و درد و ... هم بود و من نه کتاب آورده بودم و نه گوشیم شارژ داشت. خلاصه رفتم تو. دکتر گفت یه جراحی کوچیک میخواد. منم گفتم که خیلی درد دارم. بکشید. آمپولها رو زد و من و همسر رفتیم برای فیش. و فقط ۹۰ هزار تومان شد. بعدش هم ظرفِ چند ثانیه دکتر کشیدش. بعد دکتر یه قبض دیگه داد که بریم و یه مقدار از پولمون رو از صندوق پس بگیریم چون دندونم کمتر کار داشته! یعنی اینقدر این دکتر، مردِ نازنینی بود که فقط خدا میدونه چقدر نازنین بود! تکنیسین و منشی صداش میزدند حاج آقا! :)
+ اینا رو گفتم که بگم یادتون باشه سیستم نظارتی در همه جای این مملکت بیدر و پیکر باشه، نظارت روی هیچجا مثل بخش بهداشت و درمان بیدر و پیکر و صدالبته پراهمیت نیست!
+ آها! راستی دیدید حق با من بود که دندونم هیچکاری نداشت؟
بعدشم با همون پانسمان و زبان الکن، با امیرحسین و نسیم رفتیم کتابفروشی که برای بچهها کتاب بخریم. زهرا و فاطمهزهرا هم اونجا رو گذاشتند رو سرشون. البته من از قبل به شوهرم گفتهبودم که بعدش منو ببر کتابفروشی اما اونجا کتابهایی که میخواستم رو نداشتند و من ناچار شدم –توجه کنید- ناچار شدم که شاهزاده خانم بابلِ ولتر و جمهور افلاطون و تفنن و سرگرمیهای مهاجران آلمانیِ گوته و ایلیاد و اودیسهِ هومر رو بخرم چون دیروز همون بِـ بسم الله، استاد ش.ز در حرکتی بسیار نادر، از من پرسید که آیا کتاب میخونم؟ و ننگ بر من که اینقدر کلاسیک کم خوندم... (گریه)
+ عکسِ کتابام رو هم نمیذارم (هنوز گریه)
۹۷/۰۵/۲۴