صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۳۰ سال
همسر ۱۳ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

منوی بلاگ
بایگانی
نویسندگان

نامه‌ای به یک نامحرم

دوشنبه, ۲ دی ۱۴۰۴، ۱۲:۲۶ ب.ظ

دیدم بیان یه ذره خلوت شده، خب امیدوارم که همه‌تون در جمع خانواده باشید. الحمدلله اهالی بیان همه اهل خانواده‌اند‌. ولی اومدم بگم: دوستان فکر نکنید من مطلب نمی‌نویسم‌ها!

درجریان باشید از دیشب تا الان سه تا مطلب نوشتم ولی نتونستم اینجا منتشرشون کنم.

چرا؟ چون یه نامحرم اینجا رو می‌خونه که خیلی ازش دلگیرم. مدت‌های مدیدی هست که اینجا رو می‌خونه و به روی خودش نمیاره. نمی‌دونم چی فکر کرده با خودش. یعنی تصور می‌کنه من از اینکه اینجا رو می‌خونه غافلم؟

کاش با فضولی کردن خودش می‌جنگید. هم از لحاظ شخصیتی قوی میشد، هم به خودش ظلم نمی‌کرد با خوندن اینجا. هم به من آسیب نمی‌زد.

بارها خواستم بیام اینجا باهاش حرف بزنم. اما نشد. نه رو در رو... نه اینجا. نه اینکه شجاعتش رو ندارم. اتفاقا از اینکه رو در رو بگم ابایی نداشتم جز اینکه می‌دونستم کمکی به حلش نمی‌کنه.

در واقع رابطه ما خرابه. ارتباط خراب هم شاخ و دم نداره. یعنی از یکی ناراحتی، ولی وقتی ازت می‌پرسه: ناراحتی؟ میگی: نه یا بالعکس.

ولی از اینجا خواستم بهش بگم: بخشیدن هیچ‌کس تو زندگیم اندازه تو برام سخت نبوده. چون صادق نیستی. و معاشرت باهات برام خسته کننده است.


از همه وبلاگ‌دوستان عذر می‌خوام که کامتون رو تلخ کردم. ارادتمندم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۱۰/۰۲
نـــرگــــس

نظرات  (۳)

از کسی که لپ تاپ رو لب تاب مینویسه توقع نمیره که پست رمزدار بلد باشه بنویسه

پاسخ:
به خاطر یه نفر، چرا باید بقیه رو محدود کنم.
خیلی از دوستان نه وبلاگ دارند و نه حال پیام گذاشتن.
۰۲ دی ۰۴ ، ۱۲:۳۲ نـــرگــــس

آدم علاف بزرگترین ظلم رو به خودش می‌کنه... نمونه اش همین کاربری که با اسم زینب پیام داده.

می‌بینید ذهنش چه آشغال‌دونی‌ای هست؟ 

و بعد میاد به نظام و حکومت برای من (!) کامنت بد و بیراه می‌نویسه :/

پاسخ:
واقعیتش، انگیزه‌ای نداشتم که یک مطلب در این مورد بنویسم. الا اینکه شاید فرجی بشه برای اون آدم.
و اینکه منم خسته شدم و امروز به خاطر اینکه اون سه مطلب رو نتونستم اینجا منتشر کنم، ناراحت بودم.
برای همین یکی از پست‌های پیش‌نویس رو سفید کردم و این رو گذاشتم داخلش. 
شماره این مطلب ۵۶۵ هست و من مطلب ۸۰۲ هستم :)

سلام نرگس جان

من از مطالب شما استفاده می‌کردم خیلی جاها همزاد پنداری چون شرایط مشابه بود از جهت رابط با مامانم و...بچه داری و...جلسه مادران ک عالی بود دقیقا همون بازه منم درگیر همین موضوع بودم با گروه مادران  ...

واقعا حیف ک ب خاطر یک نفر الان ما از خوندن سه تا متن محروم شدیم...

 

پاسخ:
سلام بانو
حالا فدا سرتون.
مهم نیست...

دعا کنید دیگه :)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">