من، کشتهی حادثهی تروریستی ام نه شهید
اینجا توی دمشق، هر چند دقیقه یک بار، تروریست ها خمپاره ای روانهی شهر میکنند. ما از بالای طبقهی دوازدهم آپارتمان بابا، نگاه میکنیم تا ببینیم دود از کجا بلند میشود. گهگاهی صدای آمبولانس هم میآید اما نمیدانم چرا برایم سخت است که باور کنم کسی میمیرد یا زخمی میشود.
اینجا در دمشق احتمالاتی وجود دارد مبنی بر جعل کارت نیروهای حزبالله توسط تروریستها و طبیعتا آوردن مواد منفجره نزدیک حرم حضرت رقیه و زینب سلاماللهعلیهما. آقایون میگن: "خانمها با چادر نرن حرم. خطرناکه." ما رفتیم اما. با آیتالکرسی و آیه وجعلنا. آخه حجاب واجبه ولی زیارت مستحب.
من اما وصیتنامهام را در تلگرام برای شوهرم نوشتهام. گرچه او هم معلوم نیست از این تعطیلات جان سالم به در ببرد. نه اینکه آماده مردن نباشم اما میدونم اگر با بمب این کافرها بمیرم، شهید نمیشم. به شوهرم هم گفتم که بگه ما کشته حادثه تروریستی هستیم نه شهید. شهادت در قد و قواره ما نیست.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.