صخرههای دریای جنوب
ما ۵ قفسه کتابخانه تو خونهمون داریم. بیشتر از یک ردیف کامل، کتابهای زبان انگلیسی و عربی و فرانسه است. آموزشی و داستانی و ....
مدتی بود تصمیم گرفته بودم پروژه زبان دکتری رو کلید بزنم. چند کتاب رو بررسی کردم. دست آخر انتخابم ۱۱۰۰ لغت شد.
دیروز، روز چهارم از هفته اول رو تموم کردم. شبها قبل از خواب، مرور میکنم، حتی در ذهن. کار رو شوخی نگرفتم اما خیلی جدی نیستم.
هیچوقت طرفدار حفظیات نبودم. اما الان میبینم به خاطر سپردن، نشاط میده. بهخاطر آوردن، چالاکیه.
کار تکراری هر روزه رو خیلی دوست دارم. کار هر روزه، رسوب میکنه. اندازه یک برگ کاغذ یا حتی کمتر. به چشم نمیاد. اگر یک روز پشت گوش بندازی، باد میاد. لایه نازک قبلی رو میبره. باید هر روز کار کنی. پشت سر هم کار کنی تا لایهها روی هم بیان.
اینجوری بعد از مدتی یک چیز محکم ساخته میشه. زیبا و پرنقش و نگار. مثل صخرههای دریای جنوب.
✧ قلِیلٌ یَدُومُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مُنْقَطِع
سختی کار همین استمرار و تداوم است.