روضه وبلاگی
شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۳۲ ب.ظ
امشب روضه خانگی داشتیم منزل مادر و پدرم. شاعر این شعر قدم رنجه کردند و به روضهمان آمدند و خودشان برایمان شعرشان را خواندند. این شعر برای من خیلی حرفها داشت. دوست داشتم شما را هم مهمان کنم. بفرمایید روضه وبلاگی. شهادت بیبی دو عالم، حضرت مادر، صدیقه کبری سلام الله علیها بر همه شما خوبان تسلیت. بسم الله الرحمن الرحیم بگویید و وارد شوید.
کوه بودم همیشه در حسرت/ آرزو داشتم که زر بشوم
یا به دستان آبرو مندی/ خانه ای در خور نظر بشوم
سنگ بودم ولی دلم میخواست/ حسرت چشم این و آن باشم
بدرخشم چو لاله صحرا/ روی انگشتری گوهر بشوم
از دل کوه آمدم اما/ در دل کوه ها شدم آهن
کاش میشد پیاله ای باشم/ از لبی بیقرار تر بشوم
گر چه آهن شدم ولی شوقم/ همه این شد خلاصه در سخنی
بر سر دوش مرد بت شکنی/ بهر احقاق حق تبر بشوم
بهتر این بود میشدم شمشیر/ همدم دستهای عالم گیر
وه چه خوش بود این چنین تقدیر/ صاحب تیغه دو سر بشوم
یا که در فتنه های بی پایان/ در گلوگاه زخمی دوران
تا بلا را از او بگردانم/ آرزو داشتم سپر بشوم
لیک تقدیر چیز دیگر بود/ عاقبت سرنوشت من شر بود
من نمیخواستم در آن خانه/ از بد بخت میخ در بشوم
من نمیخواستم برای کسی/ در شب تار گریه های کسی
موقع خواب بچه های کسی/ باز اسباب درد سر بشوم
کاش در کوه خویش میماندم/ بخت با من چه کرده که حالا
بعد پنجاه سال مجبورم/ نعل اسبان ده نفر بشوم
۹۹/۱۰/۲۷
سلام
ایام تسلیت
قبول باشه🌷
چقدر شعر قشنگی بود
خصوصا بیت آخر...