باز هم محیط زیست و بازی قدرت
به مناسبت روز کارگر:
فانتزی بازیافت و حفظ محیط زیست حال من رو به هم میزنه.
۱- نمیدونم چرا اصرار دارند که ما باید بازیافت کنیم؟ وقتی کارخونه لبنیاتی دو مثقال کره رو تو یک مثقال پلاستیک ریخته، من باید به فکر جمع کردن مثقال مثقال پلاستیکهای اون امّ الفساد باشم؟
چرا دولت ما برای این کارخانه ها مالیات سنگین نمیبره؟ چرا قوانین مالیاتی در ایران جدی نیست؟ چرا مالیات رو نمیگیرند؟
نمیدونم چرا اصرار دارند که "ما" باید بازیافت کنیم؟ خب اگه راست میگین جلوی اون کارخانهی زبالهساز رو بگیرید.
۲- حالا این وسط یه عده پولدار شکم سیر میشینن با آت و آشغال اثر هنری درست میکنن و نمایشگاه میزنن و حال میکنن که دارن فانتزی "حفظ محیط زیست از طریق خلاقیت" رو توی پاچه مردم میکنند. بعد یه عده دیگه "ژست فرهیخته گرفته" برای این هنرمندا کف میزنن...
۳- نمیدونم چرا اصرار دارند که "ما" باید بازیافت کنیم؟
کار کردن برای آدم ها آرزو شده. میدونی یعنی چی؟ یعنی خونه گرونه، زمین گرونه، مغازه گرونه. همهچی گرونه. اجاره هاشون هم گرونه. واسه اون بدبختی که میخواد کار کنه هیچ شانسی وجود نداره. اونم کسی که صبح که بیدار میشه نمیدونه تا شب شکمش سیر میشه یا نه! نمیتونه یه ویتامینه یا فلافلی بزنه چون یه ذره هم پول نداره. چه برسه به اینکه بخواد یه کسب و کار کوچیک راه بندازه! بانک ها هم برای این آدم ها وام نداره. وامش رو به "غولمشتری پولدارشون" دادن.
وقتی آدمها نتونن یه کسب و کار کوچیک راه بندازن و تولیدکنندگان غولآسا تمام سوراخ سمبهها رو پر کنند، نتیجه این میشه که بیکاران زیاد میشن.
من قبلا فکر میکردم خوردن مکدونالد برای این خوب نیست که به اسرائیل کمک میشه و پولی که من میدم گلوله میشه و میره توی قلب یه بچه فلسطینی. اما حتی اگر خودم رو هم گول بزنم که این اتفاق با پولم نمیافته، نمیتونم خودم رو قانع کنم که پولم باعث بیکار شدن یه عده آدم بیچاره نمیشه.
مک دونالد توی هر کشوری که بره، مردم اونجا فقیر میشن... حتی آمریکا.
کار کردن برای آدم ها آرزو شده! حالا میفهمی چرا؟
فانتزی بازیافت و حفظ محیط زیست هم سرش تو گور...