آیا شما از اون دسته خانمهایی هستید که....
آیا شما هم از اون خانمهایی هستید که...
تا زمانی که با همسرتون نامزد بودید، ایشون مثل افسر مینجانگو حاضر بود هر فداکاریای رو براتون انجام بده و به خاطر شما از کارش استعفا بده و تا قله قاف هم باهاتون بیاد...
اما حالا که ازدواج کردید:
وقتی باهم نشستید و دارید چای مینوشید، سریع چایش رو تموم میکنه و زود پا میشه میره.
وقتی سر سفره غذاش رو قبل از شما تموم میکنه، به حساب خودش که میخواد کمکتون کنه شروع میکنه به جمع کردن سفره، در حالی که شما هنوز میل دارید و میخواهید ادامه بدید.
وقتی کلاس درس یا ورزش دارید و از قبل بنا بوده در ساعتهای کلاستون، بچهها رو نگه داره اما به خاطر جلسهی خودش، از شما میخواد که یا کلاستون رو نرید یا به مامانتون بگید بیاد بچهها رو نگه داره یا خودتون یه راه حل دیگهای پیدا کنید.
وقتی باهاش مشورت میکنید و میگید که میخواهید ادامه تحصیل بدید و اون تشویقتون میکنه اما به محض اینکه شروع به مطالعه میکنید برای قبولی در آزمون تحصیلات تکمیلی، حمایتی دریافت نمیکنید و آثار نارضایتی رو مشاهده میکنید.
وقتی که همیشه همیشه همیشه خونه رو مثل دسته گل نگه میدارید و ظرفها و آشپزخونه و فرشها و وسایل خونه، مرتب و تمیزند، اما یه روز جمعه که ازش میخواهید، کمکتون خونه رو جارو برقی بکشه، شوخی یا جدی میگه: این وظیفه توئه.
وقتی که میدونید زمانی که خودش سر کار هست، ساعاتی رو داره که خلوت و تنهاست و میتونه با تمرکز کتاب بخونه و یا کار مورد علاقه و نیازش رو انجام بده، اما شما در شبانه روز، حتی وقتی بچهها خوابند، به سختی میتونید خلوت داشته باشید برای انجام فعالیتهاتون.
وقتی که کل هفته در و دیوار رو نگاه میکنید اما میدونید همسرتون بنا به اقتضای شغلی، هر هفته کلی آدم و مکان جدید رو کشف میکنه و اون آخر هفته خسته است و دلش میخواد خونه بمونه، اما شما دلتون کوه و دشت و دمن میخواد.
وقتی که اون بهتون میگه: "تو ایدهآلی" ولی این جمله براتون از صدتا فحش بدتره چون حتی یک ذره از وضعیتتون رضایت ندارید.
در این مواقع باید چه کرد؟
پیشنهاد شما چیه؟
سلام
فکر کنم همیننوشته رو میدادم دستش و می گفتم لطفا وقتی حوصله داری بخون! دو بار هم بخون...