خریدِ عید
امروز فاطمهزهرا و زینب رو گذاشتیم پیش مادرشوهرم و با همسر و لیلا سه تایی رفتیم انقلاب کتاب بخریم.
تاریخ سیاسی معاصر دو جلدیِ سیدجلال الدین مدنی و ایران بین دو انقلاب آبراهامیان و کشف الاسرار کتاب هایی بودند که باید میخریدم. همسر موند تو ماشین لیلا رو نگه داره. من اولش رفتم یه کتابفروشی که دو جلد مدنی، چاپِ کهنه و دست دوم زوار در رفته رو میخواست بهم بده ۲۰۰ تومن، کشف الاسرارِ داغونِ چاپِ هزارسال پیش رو هم میگفت ۱۰۰ تومن!
کتابفروشی بغلیش: کشف الاسرار ۸۰ تومن.
رفتم یه کتابفروشی دیگه، آبراهامیان رو نوِ نو خریدم و بعدش رفتم طبقه پایین مدنی رو نوِ نو و خوشگل و جلد سخت ۱۸۰ تومن خریدم. بعدشم رفتم یه پاساژ دیگه و دنبال ۱۴ سال رقابت ایدئولوژیک روح الله حسینیان گشتم. اونجا یه کتابفروش آدم حسابی دیدم که نه تنها فایل پی دی اف کشف الاسرار رو مجانی بهم داد بلکه گفت که آدرس یه چاپخونه رو هم داره که مورد اطمینانه و کتب ممنوعه مذهبی رو با قیمت پایین چاپ میکنه.
خلاصه که خریدم دستاوردهای خوبی داشت.
برگشتم تو ماشین و برای همسر اینا رو تعریف کردم. بهم افتخار میکرد. میگفت زنِ مردم روی قیمت نخود لوبیا و سیب زمینی پیاز با وانتی تو کوچه چونه میزنه، زنِ من سر قیمت کتاب چونه میزنه.
گفتم همین که تو بهم افتخار میکنی کافیه.
تو راهِ رفت هم براش ایده پایاننامهم رو شرح دادم. کلی خوشش اومد.
البته که صرفِ خوش آمدِ همسر ملاک نیست. از اونجایی که متخصص و کارشناس هست نظرش برام خیلی ارزشمنده.
توی راه برگشت هم چند دسته گل نرگس خریدیم. همسر نمیخواست بخره، به نظرش پلاسیده بود. اما چشم من رو گرفته بودند و قسمت شد اولین گل نرگس امسال رو بخریم.
سر خیابونِ خونه، به همسر گفتم یه تن ماهی بخر برای شام سبزی پلو درست کنم. گفت نمیخواد، شام خونه مامان ایناییم. اینجا بود که تازه فهمیدم دیگه سراغ بچهها نمیریم. بعدشم گفت چرا تنِ ماهی؟ ماهی تازه میخرم. یهو دیدیم سر کوچهمون ماهی فروش اومده :)
دو تا ماهی (لابد عاشق) الان روی ماشین لباسشویی تو پلاستیک گره زده هستند و گهگاهی تکون میخورند. هنوز زندهاند. لیلا خوابیده و جای بچهها خالیه اما باید از تک تک لحظات این سکوت استفاده کنم.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.