صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

این هفته: دانشگاه

دوشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۱، ۰۵:۳۰ ب.ظ

دیروز و امروز اولین روزهای کلاس‌های دانشگاه بود...
صبح ۱۴ فروردین، ساعت ۷ بود. اسنپ و تپسی زدم. حدود ۷۰ تومن شد از خونمون تا دانشگاه تهران. بعد از ده دقیقه یه ربع که منتظر شدم و گیرم نیومد خودم با ماشین رفتم و قبلش هم تا دقیقه نود به بچه‌م شیر دادم. اون روز فقط یک کلاس داشتم. کلاس تحلیل قانون اساسی که با استاد ط بود و انصافا حال و هوای فوق العاده متفاوتی داشت نسبت به کلاس آنلاین. یه حال و هوای حال خوب کن. کلا همین که سوار ماشین شدم، تا مرکز شهر خودم رانندگی کردم و تو خیابان قدس پارک کردم و درختای سبز تو نور ساعت ۸ صبح رو دیدم؛ اینقدررر حالم خوب شد که نگو. اصلا هم دلم نمیخواد این روزا تموم بشه. ساعت ۱۰ و نیم اینا که برگشتم دیدم بابای بچه‌ها به خاطر بی‌خوابی دیشبش داره از حال میره.
تا وارد خونه شدم دوتا دخترا گلاب به روتون پی‌پی کرده بودند. عوض‌شون کردم. دیگه بابای بچه‌ها گرفت خوابید تا ظهر، ولی من خوابم نمیبرد از بس هیجانِ خونم بالا بود. یه مقدار اینستاگردی کردم. بعدش دوباره پی‌پی عوض کردم. شیر دادم و ‌...🙂
فاطمه‌زهرا از مدرسه اومد و باباش رفت سرِ کار. خونه مرتب کردم. سیر خرد کردم فریز کردم. ناهار نون‌سیر درست کردم و بی‌هوش شدم از خستگی. ۴ تا ۶ عصر بچه‌ها رفتند خونه همسایه و خودم خوابیدم و ساعت ۷ پا شدیم رفتیم منزل یکی از دوستان افطاری.
شب ساعت ۱۱ تا دوازده آماده خواب شدیم. زینب که غش کرده بود اما فاطمه زهرا همش مقاومت میکرد. آخرشم ساعت ۱۲ که با فاطمه‌زهرا و لیلا خوابیدیم با بدبختی، همین که چشمام گرم شده بود، فاطمه‌زهرا بیدار شد و گریه کرد. به خاطر هندوانه‌ای که خورده بود شدیدا دستشویی داشت ولی اصلا تو حال خودش نبود و به سختی راهی دستشویی‌ش کردم. نگاه به ساعت کردم دیدم ساعت یک هست. دوباره خوابم برده بود که نیم ساعت بعد زینب نق زد و یک ربع، یک ربع انقدر صدای گریه‌ها و ناله‌های کوتاه‌مدت و رومخی و تومخی با ولوم صدای بالاش منو بدخواب کرد که پا شدم رفتم بالای سرش و چندتا داد زدم. لیلا هم بیدار شد و فستیوال کامل شد. انقدر بدن‌درد داشتم ساعت دو و نیم صبح که نگو. ساعت ۶ و نیم پاشدم نماز خوندم و به بچه شیر دادم و خوابم گرفت. خواب موندم‌‌ ولی در عوض بدن‌دردم خوب شده بود. ساعت ۷ و نیم بیدار شدم، زیر ۵ دقیقه آماده شدم و از در رفتم بیرون...
عجب روزی بود. راس ساعت ۸ به جای بودن سر کلاس داشتم از چهارراه ولیعصر رد میشدم. بلاخره سریع ماشین رو پارک کردم و سربالایی قدس رو دویدم و الحمدلله با تاخیر ناچیزی سر کلاس یکی از اساتیدی رسیدم که کلاسش خیلی برام مهم بود. مخصوصا اینکه چطور سر کلاس حاضر بشم... (پ.ن: استادِ جان)
ساعت دوازده ظهر هم تو مسیر برگشت ترافیک خیلی سنگین‌تر از روز قبل بود که ساعت ۱۰ برگشتم. ولی کارت دانشجوییم رو گرفته بودم و کلی حس خوب همراهم بود. موقع پیاده شدن از ماشین، آشغال‌ها رو جمع کردم و بخشی از وسائل صندوق که از دو سه روز آخر تعطیلات تو ماشین مونده بود با خودم آوردم خونه و الحمدلله با استقبال گرم اعضای خانواده مواجه شدم. البته بیشتر به این دلیل که پدر خانواده تا دلت بخواد به دخترا باج داده بود و کفشای پاشنه ده سانتی رو داده بود که بپوشند و کلا هرچی ممنوعه بود، مباح شده بود. بقیه چیزا دقیقا مثل دیروز بود. الا اینکه ناهار از دیشب داشتیم الحمدلله و من عصری نتونستم بخوابم.
بازم خدا رو شکر.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۰۱/۱۵
صالحه

نظرات  (۸)

سلام عزیزم

خدا قوت

چقدر دلم خواست ساعت ۷ حاضر و آماده و مرتب بشم، برم خونه یکی افطاری! 

چقدر می‌چرخه دنیا... الحمدلله در کل

پاسخ:
سلام مروه جان. میاد اون روزها... اندکی صبر :)

ولی خب بعد از بچه‌دار شدن دیگه خیلی اون حالت دوران قبل نیست. حاضر و آماده و مرتب!!! :) مثلا دیشب همسر بین مراسم پا شد و رفت مسجد که نماز مغرب عشا بخونه. بچه‌ وسطی من با بچه وسطی دوستم دعوا میکردند 🤣
بعدش همش مشغول بچه‌داری بودم. لیلا دقیقا زمانی که باید آروم می‌بود گریه کرد :)

واقعا چطوری هم به خانواده و بچه‌ها میرسین و هم به درس و کلاسا و دانشگاه. باید خیلی سرحال و با انگیزه باشین که با انرژی ادامه بدین ... واقعا آفرین ... همینطور پر امید ادامه بدین و خوشحال ... 

پاسخ:
انصافا شما مامانی که در این پست دیدید رو تحسین میکنید؟ اونجوری که فکر میکنید به همه چی نمیرسم!!!
می‌بینید که چطوری به خانواده میرسم! البته که حالِ خودم خوبه ولی اصلا شبیه کسی نیستم که به همه این مسائل داره کامل میرسه. مطالعه‌م برای دوره ارشد خیلی کافی نیست و اصلا مطلوبم نیست. برای بچه‌ها بعضا وقت مفید میذارم ولی در عوض خستگیم هم زیاد شده و واقعا اگر حمایت همسرم نباشه نمی‌تونم. واقعا نشدنی بود... پشت این ظاهر موفقِ من، یه مرد فداکار و مهربونه.
البته به نظرم زندگی واقعی همینه. ولی ممنونم ازتون که حس خوبتون رو باهام به اشتراک گذاشتین :)

اره دیگه، قصه اینه که دیگه تموم شد یه چیزهایی :) 

یه لذت هایی شاید دیگه حالا حالاها گیرم نیاد

عوضش لذت های جدیدی وارد زندگی میشه :) 

پاسخ:
اوهوممممم :)))
چقدرم اون لذت‌ها شیرینن. یه دنیااا میارزه همه‌ی سختی‌هایی که به پاش میکشی :)

سلام

با اون شب بیداری بچه ها، منم از اینجا دادم در اومد... حق میدم بهت بعضی شبا سرشون داد بزنی.

بچه بدون داد زدن اصلا بزرگ نمیشه...والله😁😁

 

خداقوت و میفهمم که به همه چی نمیشه کاملا رسیدگی کرد چون اصلا قرار نیست همه چی مرتب و منظم باشه.

پاسخ:
آره... دقیقا
و من اینا رو اینجا می‌نویسم که کسی نتونه یه تصویر بی‌نقص از مادرای شاغل و محصل ارائه بده. چون اساسا ممکن نیست :)

سلام

داستان حامد کاشانی چیه؟

جدیدا توی صفحه خودش خوندم که اجازه ندادن برنامه اش روی آنتن صدا و سیما بره...

در حالی که توی این سالها فعالیتش رو تحسین میکردم...

خوب داشت میرفت جلو...

و مسائل مگوی اختلاف برانگیز رو خیلی با مهارت بیان میکرد... جوری که نشه بهش خرده گرفت...

 

اما نمیدونم چی شده اخیرا...

ضمن اینکه خیلی گذری سخنرانی هاش رو گوش میدادم و اون اندازه که گوش دادم قابل تحسین بوده انصافا...

پاسخ:
سلام آقای ن..ا
نماز روزه‌هاتون قبول درگاه الهی.
من به واسطه همسرم و دوستانشون که درگیر مساله وحدت و تقریب و ... بودند (البته الان همسرم حوزه کاریش تغییر کرده) از مدتی قبل با انتقاداتی که به ایشون میشد آشنا شده بودم.
حالا این سری بعد از اینکه آقای کاشانی از تلویزیون به خاطر حاشیه سازی‌ها و جریان‌سازی‌هایی که به واقع به صلاح مملکت نبوده و نیست، کنار گذاشته شدند؛ ایشون خودشون توئیت زدن با این مضمون که من تو تلویزیون نباشم خودش جهادِ تبیین هست.
دیگه این خرج کردن ادبیات رهبری برای لاپوشانی خراب کاری‌هاشون دادِ همه رو در آورد.
من از پیجِ آقای hamidrezamirrokni و سید علی سیدان و چند نفر دیگه یه سری نقد به عملکرد و محتوای ایشون داشتم میخوندم. 
خالی از لطف نیست. ملاحظه کنید.
ضمنا اینم بگم که خطابه یک فن هست. ایشون تاریخ خوانی میکردند ولی استادانه و با فن سخنوری‌.. خب طبیعتا خیلی جذاب بوده. ولی باید تاثیرات مباحث ایشون رو در اِشلِ یک کشور ببینیم. متاسفانه حساسیت برانگیز بوده. یعنی به قول شما نمیشد بر ایشون خرده گرفت ولی حالِ اهل سنت رو بد میکرد.

من یک چیز جالب برای شما تعریف کنم. 
نقله که وقتی رضاخانِ ملعون با زنانش که کشف حجاب کرده بودند میاد قم و شیخ محمدتقی بافقی که مجتهد بزرگ و برجسته اون زمان بودند، به ایشون معترض میشه و رضاخان زیر تازیانه و مشت و لگد ایشون رو میگیره، آیت الله عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم، نقل کردن و محکوم کردنِ این اتفاق رو بین طلاب حراااام اعلام میکنند.
علما خونِ دل خوردند برای مصالحِ اسلام و مملکت.
این که یه نفر به بهانه ذکر فضائل امیرالمومنین، مرام و مشی و سلوک امیرالمومنین رو زیر سوال میبره، این خلافِ مصالحِ اسلام و نظام و مملکت هست... هدف چیه از بیانِ این فضائل؟ باید این سوال رو از آقای کاشانی پرسید...

باید برم نقدها رو بخونم...

راستش لطافت مسئله وحدت و اون چیزی که مد نظر رهبری هست اونقدر لطیف و ظریف و دقیقه که تحلیل من اینه که اکثرا یا از این طرف بوم افتادن یا از اون طرف...

 

خودِ مراسم گرفتن هر سال رهبری در ایام فاطمیه حاوی پیام هست برای عوام و خواص...

سیاسی ترین بخش تاریخ شیعه مربوط به اتفاقات بعد از رحلت رسول الله هست... سیاست هم همیشه بزرگترین محل محک خوردن اعتقادات هست...

بر همین اساس اعتقادم اینه توی مسئله وحدت خیلی از معتقدین به وحدت مذاهب هم دچار انحراف و زاویه نسبت به رهبری هستن...

 

فکر کنم فاطمیه امسال بود که آقای صدیقی به عنوان سخنران مراسم حضرت آقا، اشاره به ظلم های خلفای سه گانه داشتن...

از کدوم تریبون؟!!

تریبون مراسم منتسب به خودِ رهبری

 

منتها این موضوع تیغ دو لبه هست... کوچکترین خطا و افراط در این مسیر عواقب بزرگی داره... 

یه عده هم موضوع وحدت با اهل سنت رو جوری تفسیر میکنن که آدم فکر میکنه وحدت با خلفای سه گانه مراد از وحدته...

مطلقااین مدل وحدت نظر رهبری نیست...

در کل یه عده بغضی از "جریان" سقیفه در دل ندارن و نهایتا حب به امیرالمومنین و اولاد معصومینشون رو دارن... من از اینها میترسم

یه عده هم بغض اشخاص سقیفه رو دارن اما نسبت به جریان (جریانش تا همین امروز و در بین حتی شیعیان ساریو جاریه) سقیفه بغض ندارن و حب هم دارن امیرالمومنین و اولادشون... از اینها هم میترسم...

باید هم حب اهل بیت رو در دل داشت و هم بغض اشخاص اهل سقیفه و هم بغض جریان و تفکر سقیفه (جریان و تفکر سقیفه امروز در درون شیعیان هم جریان داره...)

این معیار رو هر کسی باید در دل خودش بررسی کنه اگر اون دو بغض و اون حب رو در دل داشت درسته... اگر نه باید به درون خودش رجوع کنه...

 

من این حرفها رو در دفاع از کاشانی نگفتم... در ردش هم نگفتم... در مورد کاشانی باید خودم تحقیق کنم... یه مقداری به جریانهای رسانه ای بی اعتماد شدم...

این حرفها رو فقط در حساسیت موضوع وحدت عرض کردم...

از نظر خیلی از ماها سالم ترین رسانه اونی هست که خبرهای دقیق رو به ما بده اما من همچین اعتقادی ندارم...

 

و میدونم عقیده ام رو هم نمیشه عمومی کرد یعنی بدرد عموم نمیخوره...

من در مورد اتفاقات به جای مبنا قرار دادن خبرها (ولو خبر دقیق و درست) نشانه ها رو مورد بررسی قرار میدم...

 

حامد کاشانی بیشتر توی هیئات انقلابی سخنرانی میکرد...

توی همین کاشان توی یک هیئت کاملا انقلابی سخنرانی میکرد و توی تهران هم هیئت هایی مثل اون هیئت میثم مطیعی (سخنرانی یه دهه اش رو گوش دادم) و فکر کنم هیئت محمود کریمی و...

 

یکی از دوستام کاشانی رو دوست داشت... اون موقع (حدود 1 سال پیش) بهش گفتم کاشانی برای وضعیت الان جامعه انقلابی ما خوبه... یکی از علت هاش این بود که برداشت من این بود که جامعه انقلابی ما (عموم مردمی که دل در گرو رهبری و فرمایشاتشون دارن... صرفا خواص منظورم نیست... عموم مردم) در مسئله بغض به اشخاص سقیفه و جریان سقیفه خیییلی از رهبری عقب هستن... و این فاصله شکاف ساز خواهد شد...

 

مخصوصا وقتی دیدم دارن یه بحثی رو در هیئت میثم مطیعی میکنن با این مضمون که چرا از اهل بیت ما کتابی با خط خودشون در دست ما نیست و اگر فرمایشاتی هست همه نوشته شیعیان و اصحاب اهل بیت هست...

 

خب این موضوع خیلی بنیادی هست در تفکر شیعه... کسی بهش نمی پردازه... اون سخنرانی هایی که من از ایشون شنیدم برای جامعه انقلابی امروز ما مفیده...

رهبری ما اگر حرف از وحدت میزنن با بغض شدید نسبت به اشخاص و جریان سقیفه دم از وحدت میزنن... اما خیلی از انقلابیون اگر دم از وحدت میزنن وحدتشون منهای اون دو تا بغض هست...

 

این دم خروس ها آخرش میزنه بیرون...

و در پایان

اگر حامد کاشانی که توی این یکی دو سال اخیر فعالیتشون رو مفید میدیدم هم جلوتر از رهبری حرفی زدن و کاری کردن سقوط کردن...

اگر نه... انتقاد به صدا و سیما اشکالی نداره... صدا و سیما که عصمت نداره... ضعف هاش هم بر همه محرز هست...

مطلبی در مورد آقای کاشانی و اشکالات مرتبط مطرح شده به نظرم چند نکته تو این زمینه مطرحه:

 

اولا اساسا بیان وقایع تاریخی به منظور پند گرفتن فی حده چیز بدی نیست،‌ مگر به رعایت  انصاف و دیدن جامع احوال اون موقعیت و اگر یک سویه و برای اثبات ادعاها روایات تاریخی رو بخوایم پیدا کنیم یحتمل راهمون کج خواهد شد

 

ثانیا بیان روایت تاریخی برای اثبات حقانیت یک تفکر و یا جریان موقعی میتونه مستند و کاربردی باشه که طرف مخالف اون هم مجال بیان پیدا کنه

 

ثالثا اینکه ما برای اثبات حقانیت اصول عقاید و مذهب متقن ترین سند موجود یعنی قران رو ندید بگیریم(با توجه به اینکه مراتب اختلاف شدیدی در نص آیات شریف نسبت به اعتقادات مورد نظر ایشون وجود داره و عمده استنادات مخالفین از همین بابه) و فقط به استناد روایات تاریخی بخوایم چیزی رو اثبات کنیم اون هم یک طرفه، معلومه که هر چی که دلمون بخواد از تاریخ میتونیم استخراج کنیم و هر نتیجه ای که منظورمونه رو بهش برسیم

 

و اخر اینکه این مباحث و اختلافات عقیدتی و تاریخی و امثال اون فقط ما رو داره از اصل فاصله میندازه و اینکه همه چیز رو خلاصه بکنیم در حب و بغض یک نفر یا یک جریان به نظرم در راه بمونیم و نتیجه ای حاصل نشه. و هر چند بیان این مدلی ای که این آقا تو رسانه رسمی داره میکنه و کسی هم امکان پاسخگویی نداره بیشتر دافعه ایجاد میکنه تا تبیین و تفهیم! (لااقل خود من با هر جمله ای که ایشون تو رسانه طرح میکردن یکی در میون سرم رو میخواستم بزنم به دیوار از بس خیلی جاها یک سویه و جهت دار تحلیل میکردن و نتایج شاذی میگرفتن )

@آقای ن.ا

 

شهید مطهری یه نکته ی خیلی ظریفی رو در موضوع سیاست اسلامی یا اندیشه سیاسی اسلام تذکر میده که اشاره بهش خالی از لطف نیست:

ایشون میگن باید بین انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی تمایز قائل باشیم. برخی از مبارزان و جریانها معتقد به اسلام انقلابی هستند. یعنی اسلام را برای انقلاب و ه طور کلی اسلام را برای سیاست می خواهند اما انقلاب اسلامی سیاست را برای اسلام می خواهد. (دوستان وحدت نگر اسلام را در حدی می خواهند که به درد حفظ جمهوری اسلامی و نفوذ منطقه ای آن بخورد.)

 

فرق ما که مباحث حامد کاشانی را تایید می کنیم با آنها که او را ضد وحدت می دانند و برای اهل سنت دل می سوزانند در این است. _(اگر دلسوز اهل سنت هستید بگذارید واقعیات تاریخی و اعتقادی را آنگونه که درست تر است بشنوند و بررسی و مقایسه کنند. چرا این بنده خدا که نه لعن میکند؛ نه تکفیر میکند و نه تحریک میکند را آدم بده می کنید؟ به جان خودم کاشانی برای اهل سنت و برای وحدت مفیدتر از شماست)
 

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">