صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

مشغولیت‌های جدید

دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۴۳ ب.ظ

وضعیتم مثل یک کلافِ به هم پیچیده شده که باید بازش کنم.
۱. کلاس روزهای یک‌شنبه و سه‌شنبه
باید صبح‌ها در تدارک رفتن به کلاس و آماده کردن ناهار و شام باشم. کل بعداز‌ظهر کلاس، تا شب...
۲. مسئولیتِ جدیدِ معاونت!!!
بله. من معاون شدم و باید مِن بعد با کمال تواضع و فروتنی کارِ دستیارانم رو مدیریت کنم و یادم نره که خادمِ اون‌ها و تمام خانم‌های دیگه (و بلکه آقایون دیگه :)) هستم. باید مطالعاتم رو جهت دهی کنم و عباداتم رو خالص‌تر و ایمانم رو افزون‌تر و اخلاقم رو حسنه‌تر.
۳. کارِ صبح‌های مدرسه
باید تحویلش بدم. روزی ۴۰ دقیقه رانندگی اونم تو هوای صبح ساعت ۷، برام سخته و هوا که سردتر بشه، رفت و آمدم خیلی سخت‌تر میشه. شرمنده سعیده شدم :(
۴. درس ها و فایل های تلنبار شده
به محض اینکه کار شماره سه تحویل داده شد باید در دستور کار قرار بگیرد :|
۵. مسئولیت سنگینِ رسیدگی به خود!
دیگه نباید هیچ‌وقت گشنه بمونم :)))) باید هر وقت از گذرِ خان رد شدم برم توی مغازه‌هاشون و مثلا یه کاسه کوچولو زیتونِ چرب و چیلی یا یه میوه نوبرانه یا یه نونِ عربی بخورم! قبلش هم یک سوره تین می‌خونیم قربه الی الله که اثر وضعیش از بین بره :)
+ خیلی برام جالبه که مسئولیت معاونت!!! بعد از کاری که با سعیده اینا قبول کردم بهم پیشنهاد شد. نمی دونم اثرِ چیه! شاید سورهِ قافِ صبح‌ها. و قطعا یک امتحانِ بزرگه.... نمی دونم از پسش برمیام یا نه. امیدوارم مثل کارِ مدرسه سعیده اینا مجبور نشم تحویلش بدم.
+ خانه‌تکانی هم هست تازه :|
+ اما مسیرِ کلاس روزهای یک شنبه و سه شنبه... اولش که میرم پارکینگ شرقی. ماشین رو پارک می کنم و میرم به سمتِ حرم. اما توی راه مسیرم رو می اندازم پشتِ حرم به سمتِ گذرِ خان. در این مسیر مسجد آیت الله بهجت رحمت الله علیه رو می‌بینم. بعدش دفتر یکی از آقایونِ علیهِ ما علیه. بعدش هم مغازه‌های خوشمزه گذرِ خان. بعد از گذر هم خیابون و کوچه روبرویی... این مسیر از درِ خونه برام مثل یک مراقبه است که چشم و گوش و دهانم رو کنترل کنم و خیلی خانمانه و انسان‌وار، چادرم رو مرتب بگیرم و جلب توجه نکنم و آسه برم و آسه بیام... نه برای اینکه گربه شاخم نزنه. بلکه برای اینکه مسیرِ هدفِ مقدسی رو که دارم طی می کنم، پاک و پاکیزه حفظ کنم تا اثراتِ مبارکی که قراره بر این "حرکت" مترتب بشه، کم یا ناقص یا آلوده نشه... در همین راستا، صالحه بانو خیلی امیدوار است :)
+ در توضیح این امیدواری باید یه پست مجزا بنویسم :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۳
صالحه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">