صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۲ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

ساده اما مهم

سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۱۱ ب.ظ

دیشب همسر با یه خبر خوش برگشت. خانم دوستش که بینایی یکی از چشماش رو از دست داده بود، بلاخره جواب آزمایش‌هاش اومد و معلوم شد که الحمدلله سرطان نداره. یه نفس راحت کشیدم. دوتا بچه کوچیک داره. دوتا دسته‌ی گل، یکی از یکی شیرین‌تر.
بهش گفتم: خانمِ علی خیلی زنِ خوبیه، اگر خدا می‌بردش یه راست می‌بردش بهشت.
چرا اینو گفتم؟ ماه قبل بود که جاریِ دوستم، که جوان بود و دوتا بچه داشت، با سرطان از دنیا رفت. همه پشت سرش فقط خوبی میگفتند؛ همه فقط براش دعا می‌کردند. خانمِ علی هم همینطور بود. نخبه علمی ولی پشت‌پا زده به همه افتخارات وهمی دنیا، متواضع و مهربان، یه همسر مطیع و فداکار، یه عروسِ نمونه، یه مادرِ کاربلد... کسی که دوست دارم بازم ببینمش و ازش بنده‌ی خوبِ خدا بودن رو یاد بگیرم.
به همسر گفتم: من اگه بمیرم مردم پشت سرم چی میگن؟
همسر گفت: همه میگن که چقدر زن خوبی بود‌.
اما فقط همین؟ همین؟
بازم ادامه داد و یه سری چیزا گفت ولی من اشک می‌ریختم و به آسمون‌ها فکر می‌کردم که خدا و ملائکه‌اش بهتر می‌دونند که من چه بنده‌ای هستم.
روبروم عکس حاج قاسم بود. به حاج قاسم فکر می‌کردم که چطور روی شهادت آدم‌هایی که میشناختنش حساب می‌کرد، همش به فکر اون دنیا بود.
مشکل من اینه که از نزدیک ترین آدم‌ها به خودم غافلم...
از دیروز یه تصمیم‌هایی گرفتم.
اینکه به بعضی‌ها بیشتر زنگ بزنم.
برای بعضی‌ها گاهی چایی بریزم و پای درد و دلشون بشینم.
اینکه اون غرور توی دلم رو خرد کنم. آدم‌ها رو ساده صدا کنم... بی تکلف با مهربونی.
چقدر این کارها ساده‌اند ولی من نکردم. تازه فهمیدم آدم‌ها برای اینکه بتونند دیگران رو دوست داشته باشند؛ به همین کارهای ساده و سادگی‌ها نیاز دارند. و من تازه فهمیدم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۴
نـــرگــــس

نظرات  (۵)

کارهای ساده و جزییات، همیشه مهمند.. شگفت انگیزند اصن..

ما همونجوری که زندگی میکنیم می میریم انگار،، قشنگ زندگی کردن، مرگ قشنگ دنبالشه

 

پاسخ:
اوهوم.
خیلی قشنگ نوشتید برام. خیلی عالی بود. ممنون :)
۰۴ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۳۹ پلڪــــ شیشـہ اے

:) چه حس خوبی داشت متنت. 

غم توش قشنگ بود و حس میشد.

ای کاش میشد بهت نزدیک بودم. دوست خوب و پایه ای بودی. 

دلم خیلی برای جمع دوستای خوش فکرم تنگ شده. دنیای فریبکار هر کدوم مون رو یه گوشه ای فرستاد.

 

ان شاءالله که عاقبت بخیر باشیم

همین که این قدر دغدغه داری واسه خوب بودن و خوب تر شدن خودش خیلی راهه. 

پاسخ:
اوهوم... ممنون عزیز دل

خدا عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه و اینکه مطمئن باش ما یه روز همدیگه رو ملاقات می کنیم. چه این دنیا چه اون دنیا... آدما بی خود به هم نزدیک نمیشن. چه حقیقی چه مجازی. فرقی نداره :)

نامه 53

هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسئولیت های کوچک تر نخواهد بود.

پاسخ:
چقدر برام جالبه که الان که دوباره این مطلب رو خوندم فهمیدم عجب مبدا تحولی بوده این تغییر نگرش درون من.. 
ممنونم از این حاشیه زیبای شما
۰۴ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۰۷ کاکتوسِ خسته

منم خیلی دوست دارم از این کار ها بکنم. 

مسئله اینجاست که توی شنیدن کمی لنگ میزنم! زود خسته میشم!

پاسخ:
منم همینطور :)
۱۰ مهر ۹۹ ، ۱۶:۳۴ پلڪــــ شیشـہ اے

:) دو سه تا دوست مجازی دارم که یکی شون حقیقی شده. خیلی نعمته ... خداروشاکرم بابتش

اوهوم همینه که میگی

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">