جمعه ۶ مهر ۹۷
دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۴۳ ب.ظ
توی فامیل همه میدونن که من اهل غیبت نیستم ولی از وقتی ازدواج کردم، غیبت یه نفر رو کردم: مادر شوهر!
امشب با مادرشوهرم صحبتِ صمیمانهای کردم و فهمیدم هیچ چیزی نبوده که به جاریم گفته باشم و اون به اونا انتقال نداده باشه!!!
یعنی فهمیدم این جاریم عجب آدمِ بیجنبهای هست! کسی که هیچ وقت من رو دوستِ خودش نمیدونسته و نمیداند! :(
یعنی دیگه من شِکَر بخورم غیبت خانواده شوهر رو پیش احدی بکنم...
یعنی خدایا! قشنگ زدی تو دهنم ها!!! ممنونم ازت :)
خدا، حقِ مادر شوهرم رو به من حلال کنه! (گریه میکند و نمیداند چه نوع خاکی بر سرش بریزد: آیا رُسهایِ قاطیِ کاهگل؟ آیا خاکِ تربتِ تیمم؟ آیا خاکِ باغچه؟ آیا خاکِ گرد و غبارِ سَرِ طاقچه؟)
+ از خودش هم حلالیت طلبیدم :)
+ جاری خانم رو هر روز صبح میبینم تو مدرسه. یه جوری هم رفتار میکنم انگار نه انگار! :) یعنی اصلا اهلِ کینه نیستم خدا رو شکر ^_^
امشب با مادرشوهرم صحبتِ صمیمانهای کردم و فهمیدم هیچ چیزی نبوده که به جاریم گفته باشم و اون به اونا انتقال نداده باشه!!!
یعنی فهمیدم این جاریم عجب آدمِ بیجنبهای هست! کسی که هیچ وقت من رو دوستِ خودش نمیدونسته و نمیداند! :(
یعنی دیگه من شِکَر بخورم غیبت خانواده شوهر رو پیش احدی بکنم...
یعنی خدایا! قشنگ زدی تو دهنم ها!!! ممنونم ازت :)
خدا، حقِ مادر شوهرم رو به من حلال کنه! (گریه میکند و نمیداند چه نوع خاکی بر سرش بریزد: آیا رُسهایِ قاطیِ کاهگل؟ آیا خاکِ تربتِ تیمم؟ آیا خاکِ باغچه؟ آیا خاکِ گرد و غبارِ سَرِ طاقچه؟)
+ از خودش هم حلالیت طلبیدم :)
+ جاری خانم رو هر روز صبح میبینم تو مدرسه. یه جوری هم رفتار میکنم انگار نه انگار! :) یعنی اصلا اهلِ کینه نیستم خدا رو شکر ^_^
۹۷/۰۷/۲۳