اربعین با بچه ۲
به نظرم اومد در مطلب قبل؛ وقتی نوشتم "تقلا"، عمق این واژه مشخص نشد.
الان یه بخشی از گفتگوهای پیامکی خودم و همسر رو اینجا میذارم بخونید. متنهای توی پرانتز، تعریضهای من به هر کدوم از پیامکهاست :/
+ عشقم بیا خودمون دوتایی بریم کربلا از طریق العلما بریم (مثلا میخوام گولت بزنم)
_ الهی فدات شم. میام صحبت میکنیم
+ کالسکه یا ارابه هم که سفارش ندادی (بهانهای برای نرفتن با بچهها...)
_ پول نداشتم. فردا پس فردا پول میاد دستم، سفارش میدم
+ باور کن خیلی مشکله. سرویس میشیم با بچهها بریم (نه تنها سرویس بلکه له و لورده هم میشیم)
_ امسال اگه قرار باشه بریم حتما بچه هارو میبریم. همین (همین یعنی والسلام و بالای حرف شوهرت حرف نزن 😂)
+ خب امسال بریم با بچهها که سال بعد هم باید با بچهها بریم! (گیری کردیم ها!)
یعنی اصلا هیچ وقت نمیتونیم کل پیاده روی رو بریم.
همهاش باید بچه خِرکِش کنیم.
من چیکار کنم از دست تو که منو یه اربعین دوتایی نمیبری؟ (میدونم آخرش هم دوتایی میریم و فکر و ذکرت بچههاست کوفتم میشه)
هر سال یه چیزی رو بهونه میکنی
بعدش هم میگی فکر کنم ده سال دیگه میتونیم بریم سفر دو تایی. (مثل همون سفرِ شمال؛ دوتایی. که البته سفرِ شمال دوتایی؟ اینا فقط فانتزیهای یک زوج جوان زیر بار زندگی له شده است :) )
کدوم ده سال دیگه؟ سال دیگه کی مرده کی زنده. (اصلا شاید شهید شدیم تا اونوقت!)
_ اشکال نداره. اگه کم هم بریم باز هم با بچه ها میریم
شب ها میریم. بی استرس میریم. بدون اینکه بخوایم مثلا خودمون رو برسونیم به کربلا. ملا عشقی میریم که بهمون خوش بگذره.
+ به خاطر پاسپورتهای بچهها اصرار داری امسال بچهها رو ببریم؟ (به تنها چیزی که فکر نمیکنی پاسپورت نداشتن سال آینده است ولی من از هر حربهای استفاده میکنم که تو رو به چالش بکشم!)
_ پاسپورت چیه. به بچه ها گفتیم. تو دلشون میمونه (خودمم از همین میترسم ولی تقصیر خودته از بس از یک ماه قبل هی اربعین اربعین میکنی میافته سر زبونشون!)
+ تو دلشون نمیمونه، زیر زبونشون مزه کنه هر سال همین آشه و همین کاسه.
سال بعد هم به من همینو میگی.
چرا جواب نمیدی؟🤨
من مچ دستم درد میگیره. من اصلا کالسکه نمیتونم برونمها!! (بازم یه بهانه دیگه پیدا کردم که مطمئنم اصلا برات مهم نیست و تاثیری در ارادهات نداره)
_ عشقم پیامها نمیتونه برسونه حرف منو. یکم حوصله کن بیام صحبت میکنیم (تا چهار روز دیگه که از سفر برگردی من مغزم ترکیده)
+ چون همهاش حرف خودت رو میزنی به من گوش نمیدی! آدم جرات نمیکنه نگرانیهای واقعیاش رو بگه (نوشتم ترس ولی بعدش پاک کردم نوشتم نگرانی!!)
_ عزیزم من بهت قول میدم هیچ نگرانی نداشته باشی (سطح انتظارات من رو ببین چطور بالا میبری الکی؟)
+ عزیزم من میدونم تو تمام تلاشت رو میکنی اما قول تو نمیتونه جلوی واقعیات بیرحم زندگی کاری از پیش ببره. (اگه سفر اربعین سفر اربعین باشه یعنی باید تو گوشتکوب چرخ بشیم!)
تو چرا قول نمیدی یه بار دوتایی بریم اربعین؟ (چرا واقعا؟!)
فهمیدم. واقعا منو دوست نداری (از بس دیر جوابم رو میدی!)
_ ببخشید رفتم نماز
ببین من همه تلاشم یعنی به تو خوش میگذره (خدا رو شکر و خوش به حالت که همیشه سفر اربعین برات تفریحی بوده!)
قول میدم یه بار دوتایی بریم اربعین (چه عجب!)
عمل هم میکنم (میدونم)
مثلا قول دادم ببرمت کربلا هوایی، بردم
عزیزم قرار شد به من اعتماد کنی (لبخند ملیح)
۱۲ ساله اعتماد کردی، خوش نگذشته بهت
+ 🤣🤣🤣
عزیزم تو بحث اربعین کارنامه خوبی نداری واقعا
ولی ناچارم قبول کنم دیگه. چیکار کنم از دست تو. (خسته شدم از بحث)
_ اعتماد کن (ای جانم)
من جبران کننده خوبی هستم (فتبارک الله احسن الخالقین)
تو منو بی چاره کردی (باور کن متقابل بوده!)
نگو چاره ندارم (زور میگی دیگه)
+ یا خدای جبار پناه میبرم به تو از این مصطفای جبار
_ چاکرم
+ متاسفانه نمیخوای قبول کنی من امسال آستانه تحملم در حد بردن بچهها نیست! (وقتی برگشتیم اسبابکشی داریم و از پوشک گرفتن بچه و از مهرماه هم که...)
_ عشقم من دوست دارم
الان هم خیلی دلم برات تنگ شده (لطفا آهنگ نزدیکای پاییز رو به جای منم گوش بده)
من هنوز تصمیم نگرفتیم بریم یا نریم (من هنوز!!! نگرفتیییممم؟؟؟ آخرش هم خودت تصمیم میگیری که!)
ولی اصلی ترین ملاکم برای رفتن لحاظ کردن آستانه تحمل شماست (چقدر باکلاس!)
+ میدونم قصدی نداره ولی فقط امروز با حساسیتهات سر بچهها، مغز من رو پوکوندی!
تو کلا سر بچه بیخودی حساسی جناب! (و در اربعین هم مغز من رو میپوکونی!)
دست خودتم نیست.
ببخشید که انقدر تند و رک میگم
میدونم دوستم داری و هیچ جوره هم بهم حق نمیدی (کما اینکه امروز به زور قبول کردی که منو به خاطر بچهها تحت فشار گذاشتی)
میفهمم (چی رو میفهمم؟)
_ من سر شما و بچه ها کلا حساسم خانوم (هشتگ مردِ واقعی)
به این هم افتخار میکنم
الکی حساس هم نیستم
حساسم (خوشحالم!)
چون عاشقتونم (ما هم!)
مرور کن زندگیمو (زندگیمو یا زندگیمونو!؟ مساله این است. احتمالا تقصیر تایپ گوشیته)
نگو حق نمیدم
حق میدم (مغزم له شد، کفایت مذاکرات!)
.............................................................
و باورتون میشه که این بحث بازم ادامه داره؟
چه سیر بحث جذابی😁
ان شاالله که با کمترین لهیدگی قسمتتون بشه.