صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

همیشه خوب نیست جای زخم آدم خوب بشه

يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۰۵ ب.ظ

الان که ماه رمضان هست، تصمیم گرفتم در مورد یه تجربه تلخِ قدیمی براتون بگم... دقیقا چون ماه رمضان هست و شنیدنش موضوعیت داره و این داستان خیلی حرف‌ها تو دلِ خودش داره...
وقتی ۵ سالم بود، مامان من و رضا رو گذاشت مهدِ قرآن. به جای مهد کودک. من اون‌جا رو خیلی دوست داشتم. مربی هامون مهربون بودند و فضای شاد و دلچسبی داشت. انگار اجباری برای یاد گرفتن قرآن وجود نداشت‌‌. خود به خود یاد می‌گرفتیم و حفظ می‌کردیم. چیزی هم که تو خاطرم مونده بیشتر بازی‌های اونجاست... نه چیز دیگه.
در واقع این انتخاب به دلیل علاقه مامان به قرآن بود. تو جوانی خیلی دوست داشت حافظ کل قرآن بشه و حالا این آرزو رو برای ما (من و رضا) می‌خواست.
ما همیشه قرآن رو داشتیم کنار خودمون. حتی وقتی ۸ سالم بود و موقتا از ایران رفتیم، اونجا هم مرور می‌کردیم. حفظ جدید هم کاملا تفریحی بود... همه چیز تفریحی بود. اون سال‌ها ورزش هم تفریحی بود... از وقتی همه چیز اجباری شد، همه چیز خراب شد.
گذشت و گذشت تا اول دوم دبیرستان بودم و پامون دوباره به همون مهد قرآن باز شد. بعد از ظهرها که مهد تعطیل بود اون‌جا کلاس قرآن برگزار میشد. همون گرایش کمال‌گراییم گولم زد و تصمیم گرفتم برم و یکی دو ساله حافظ کل بشم.
اما نمی‌دونم تقدیر چرا اینطور رقم خورد. نمی‌دونم دلیلش این بود که بعد از مدت‌ها که برگشته بودیم ایران هنوز با خیلی چیزا خو نگرفته بودم. هنوز با مدرسه مچ نشده بودم و مدرسه زیادی خسته‌م می‌کرد یا اینکه معلم خوبی نداشتم...

معلم سخت گیری بود و بد اخلاق. شاید هم کسی بگه اخلاق خاص خودش رو داشت اما از نظر من اخلاق خوبی نداشت و من نمی‌تونستم در مقابلش تمرکز کنم. البته قطعا اون خستگی مدرسه هم بی‌تاثیر نبود چون بعدها فهمیدم کلاس‌های آموزشی بعد از ظهر برای من اصلا بازدهی نداره، اونم وقتی که صبح تا ظهر مشغول درس و مشق و اینام. مثل کلاس آموزش رانندگی و داستانش...
بنابراین اوضاع حفظ من خوب پیش نمی‌رفت. در عرض یکی دو ماه ۳_۴ جزء حفظ جدید داشتیم سر کلاس که من فقط یک جزء رو خوب حفظ کرده بودم... آخرین بارها بعد از کلی کشمکش ‌که خواست منو محک بزنه، تا مشخص بشه که من می‌تونم کلاس رو ادامه بدم یا نه، بعد از یکی دو سوال که جوابش رو شتابزده گرفت، ناگهان بهم گفت سوره فلق رو بخون. اون زمان ما داشتیم اجزاء ۲۵، ۲۴، ۲۳ و ... رو حفظ می‌کردیم. برای همین کمی شوکه شدم که سوره‌ای به این راحتی رو بهم گفت و در عین حال دور از فضای ذهنم. احساس کردم بهم تو سری خاصی زد. خوندم ولی نه روان و سلیس...
معلم سرش رو تکون داد و هیچ نشانه رضایتی ازش ندیدم. اکثر مواقع همینطور بود. اون متوجه نبود که من روحیه حساسی دارم. پدر و مادرم هم متوجه نبودند که من دارم آسیب می‌بینم و از حفظم هیچ لذتی نمی‌برم. بلکه فقط دارم رنج می‌کشم. نمی دونم چرا به رفتارهام دقیق نمی‌شدند وقتی خسته و کوفته از کلاس حفظ _که یک‌سره از مدرسه اونجا می‌رفتم_ برمیگشتم و می‌رفتم توی روشویی، جوراب‌هام رو میشستم و با خستگی می‌رفتم سراغ درس و قرآنم، ازم نمی‌پرسیدند: اوضاع چطوره؟
بلاخره تیر خلاص وقتی زده شد که معلم بهم گفت: تو هیچ وقت حافظ قرآن نمیشی.
برگشتم خونه و رفتم داخل کمد اتاقم و بیشتر از یک ساعت مثل آبشار گریه کردم.
فقط بعد از اون بود که مامان اومد کلاس و باهاشون صحبت کرد. ولی دیگه بی‌فایده بود چون مقاومت من در هم شکسته شده بود.
حفظ با اون معلم رو رها کردم.
بعد از اون تجربه هر بار قرآن رو باز کردم که حفظ جدید یا مرور کنم، یاد اون جمله معلم می‌افتادم و توی ذهنم بی‌وقفه تکرار میشد. با این وجود دلم نمی‌خواست قرآن رو رها کنم. خواندنش آرامش حقیقی بهم میداد. به تجربه متوجه شده بودم که دوری از قرآن، پژمرده‌م می‌کنه. این بود که بیهوده به در و دیوار می‌زدم تا از قرآن فاصله نگیرم. این کلاس و اون کلاس کردم ولی بی‌فایده بود... من دیگه حافظ قرآن نمی‌شدم که هیچ! یک شکست خورده واقعی بودم.
تیر خلاص بعدی هم وقتی زده شد که سال ۹۴ رضا حافظ کل قرآن شد. احساس کردم استعداد ذاتی ندارم. اون می‌تونه، من نمی‌تونم...
اما خب کسی که از وقتی یادش میاد قرآن خونده، حالا کم یا زیاد، منقطع یا پیوسته، هیچ وقت نمی‌تونه قرآن رو کامل ببوسه و بذاره کنار.
وقتی از تلویزیون داره صوت قرآن مجلسی پخش میشه، وقتی توی کتاب درسیش قرآن می‌خونه، وقتی داره تفسیر قرآن می‌خونه، وقتی لا به لای مطالب کتاب به یک آیه از قرآن استناد میشه... نمی‌تونه مثل بقیه بهش نگاه کنه. مخصوصا برای منی که یه عالمه محفوظات پخش و پلا از اول و وسط و آخر قرآن داشتم.
گذشت و گذشت تا...
متوجه شدم من مدت‌هاست سوره ذاریات رو حفظم در حالی که هیچ وقت قصد حفظ کردنش رو نکردم. من فقط یه مدت زیادی برای افزایش رزق و روزی هر روز بین الطلوعین اونو از روی قرآن می‌خوندم.
همینطور سوره حشر رو... سوره حشر رو فقط ۴۰ بین الطلوعین خونده بودم و در آستانه حفظ شدن بودم.
و همینطور سوره ق.
تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم.
این بار عجله نکنم. بذارم هر حفظِ قدیمی یا جدیدی اول در جانم رسوب کنه و بعدش برم سراغ بعدی‌.

یاد بگیرم مثل سوره حجرات و مجادله که با خوندن معانیِ تدبری آیات اونا رو به خاطر سپردم، این بار در مورد همه سوره‌ها، حداقل بدون فهمیدن معانی ظاهرشون از کنارشون نگذرم...
فقط چون باید حافظ بشم... این بی‌معنیه‌...


بد نیست برای حفظ سوره‌ها یه نگاه به خواص سوره هم بکنیم. مثل سوره مدثر که روایت داریم از امام صادق علیه السلام: هر کس می‌خواد حافظ قرآن بشه، بر این سوره مداومت کنه...
بسم الله الرحمن الرحیم. یا ایها المدّثّر. قم فانذر. و ربک فکبّر. و ثیابک فطهّر. و الرجز فاهجر. و لاتمنن تستکثر. و لربک فاصبر... کلا انه تذکره. فمن شاء ذکره. و ما یذکرون الا ان یشاء الله، هو اهل التقوی و اهل المغفره.


کتاب چگونه قرآن را حفظ کنیم از آقای شهریار پرهیزکار هم کتاب خیلی خوبیه... خیلی قدیمی هست ولی هنوزم تر و تازه است.


حالا اینم بگم که تازه دو ماهه این رویه جدید رو در پیش گرفتم. حالا مونده تا حفظم تموم بشه‌... ولی تهش اینه که من به آرامش رسیدم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۱۴
صالحه

حفظ قرآن

نظرات  (۶)

سلام

یک: طاعاتتون مورد قبول انشالله

دو: نمیدونستم بین المللی هستید :)

سه: امام صادق که سلام خدا بر ایشان باد، هم فرمودند"مداومت"/ 

من شخصا بدون اینکه قصد حفظ هیچ سوره ای رو داشته باشم، فقط با تکرار و تکرار و تکرار ، یا بهتره بگم همون "مداومت" به مرور فهمیدم که دارم حفظ میشم. باید ملکه ی ذهنتون بشه. تو خونِتون جریان پیدا کنه.  

به نظر کلاس قرآنی که زمان تعیین کنه و بگه "حفظ قرآن در دو سال" یه جاییش میلنگه. در حالیکه گنجایش و ظرفیت هیچ آدمی مثل هم نیست. یه آقا رضایی پیدا میشه که زودتر حفظ میشه و یه صالحه خانمی هم دیرتر. در هر حال شدنیه. چون خدا دوست داره که بنده هاش قرآنش رو حفظ باشن(روایتی در این مورد داریم اصلا؟)

خانم مربیتون هم حلالش کن.

 

پاسخ:
سلام. ماه مبارک هم تمام شد. طاعات شما هم قبول... 
- بین المللی بودم تموم شد. الان فقط خونه میشینم :)
- بله. لازمه اونقدر الفاظ رو تکرار کنیم که به مفاهیم و از اونها به عمق جان مطلب سوره برسیم.
- منم اتفاقا برای حفظ های جدیدم همین راه حل رو در پیش گرفتم. چه عالی که شما هم حفظ می کنید.
- از اولش به من غلط آموزش دادند. همیشه فکر می کردم حفظ سخته. ولی مشکلم این بود که مرور نداشتم به اندازه کافی و یک مشکل عدم تمرکز... که الحمدلله حل شدند.
جالبه که الان مثلا به برادرم میگم حفظ سخت نیست، میگه آره، آسونه. اما اون موقع ها می گفت سخته :/
نمی دونم حلالش کردم یا نه... اما مطمئنا هر وقت حافظ کل بشم حلالش می کنم :)
۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۵۸ ارکیده ‌‌‌‌

منم تجربه ی مشابهی دارم... ولی برعکس شما دیگه هیچ وقت سراغ حفظ و حتی کلاسای قرآنی نرفتم. توی اون سنِ حساس واقعا ضربه ی بدی بود.

 

و فکر میکنم، کلاس قرآنی ای که عالی نباشه، ضررش میتونه خیلی بیشتر از فعالیت های ضد قرآنی باشه....

پاسخ:
چه جالب. اما خب آدم نباید بذاره چیزای خوب زندگیش با یک خاطره بد خراب بشه. مثل اینکه من یک رفتار غیر انسانی از یک آدم پولدار ببینم و بعد تا آخر عمر از هرچی پول هست متنفر بشم. خیلی بی معنیه. نه؟  
اما خب در سنین پایین این رفتارهای معلم ها حتی بیشتر از محتوای تدریس در خاطر دانش آموز می مونه. ای کاش جایگاه معلمی شان خودش رو در جامعه پیدا می کرد و معلم ها قدر این جایگاه رفیع و خطیر رو بیشتر می دونستند و هر چه بیشتر به اخلاقشون اهمیت می دادند.

خب اون معلم به ظاهر قرآنی واقعاً رفتاری غیر انسانی داشته و من خیلی تعجب کردم...

 

یه استاد تلگرامی من قبلاً داشتم به نام استاد علی نجفی. اگه به اینترنت بزنید: «استاد علی نجفی حفظ قرآن» میاد بالا. یه کانال و گروه تلگرامی دارن که من به شدت توصیه می‌کنم ازشون استفاده کنید.

 

التماس دعا

پاسخ:
بله. گاهی یک بی اخلاقی اثر عمیقی میتونه بذاره. اینجا مهمه که ما با اختیار خودمون چه واکنشی رو اتخاذ کنیم.
ممنون بابت معرفی.

عرض سلام

توی مجموعه فرهنگی مون یه مدت کلاس حفظ قرآن بچه های چهارم دبستان رو قرار بود من اداره کنم. دنبال طرح ریزی بودیم و .... ترغیب بچه ها برای حفظ. دنبال روایات این موضوع و تشویق اهل بیت برای حفظ قرآن.

اما هرچی بیشتر گشتم، کمتر یافتم ! راجع به این که بگن : قرآن رو حفظ کنید ( به این معنی که بسپارید تو حافظه تون). انگار احادیث اندکی که دارن راجع به حفظ قرآن میگن، حفظ و نگهداری منظورشونه. وگرنه به خاطر سپردن چهارتا کلمه ( به خودی خود و به تنهایی) واقعا چه ارزشی داره؟

این سوالا توی ذهنم بوده و هست.

 

یه موقعس مثل همین که خودتون گفتید، آدم یه سوره ای رو مکررا می خونه و کم کم حفظ میشه، یا مثلا فلان سوره رو برای اینکه توی نمازش یا ... بخونه مییشنه حفظ می کنه تا راحت باشه و نخواد هی خود قرآن رو وسط نماز دست بگیره. یا حتی برای این که یه تیکه اش رو بخونه و دلش آروم بگیره، وقتی که دسترسی به قرآن به صورت کتابیش نداره.

 

اما این که آدم بشینه از اول تا آخر قرآن رو به حافظه اش بسپاره رو واقعا ضرورتش رو نمی دونم.

نمیدونم این سوالا برای شما الان مطرح هست یا قبلا پیش اومده یا نه.

قصد کم کردن ارزش کار شما و بقیه ی حافظان قرآن رو هم ندارم.

سوالیه که توی ذهنمه. که فکر کنم شما که توی این وادی هستید خوب بتونید پاسخ بدید.

 

پاسخ:
سلام علیکم
من خودمم برای حفظ کودکان تردید دارم که خیلی لازم باشه اما من براتون یک جوابی آوردم که راستش برای خودم خیلی انگیزه بخش بود: 
#رهبر_قرآنی
#انگیزشی

 🔰 اول باید قرآن را خوب بخوانید؛ تلاوت را خوب، زیبا و جامع و صحیح بخوانید؛ 

 🔰دوم، معانی و مفاهیم قرآنی را بفهمید، 

  🔰و سوم، قرآن را حفظ کنید. 

حفظ قرآن خیلی مهم است. شما جوانها به این احتیاج دارید و میتوانید.

وقتی شما حافظ قرآن هستید، این تکرار آیات قرآنی و انس دائمی با قرآن، به شما فرصت میدهد که در قرآن تدبّر کنید.

«تدبر در قرآن» با همین ‌طور خواندن و رد شدن به دست نمی ‌آید؛ با یکبار و دوبار خواندن هم حاصل نمیشود؛ با تکرار و انس با آیه ‌ای از قرآن و امکان تدبّر در آن به دست می‌آید. و چقدر لطایف در قرآن کریم هست که اینها را جز با تدبّر نمیتوان فهمید. بنابراین حفظ و فهم معانی قرآن و تلاوت آن لازم است.

📌بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار قاریان قرآن( ‌1385/7/4)

به نظر میاد این ترتیبی که حضرت آقا می فرمایند خیلی مهم و کلیدی باشه. ایشون خودشون هیچ وقت حفظ قرآن نکردند اما بی تردید قرآن رو در حافظه و جانشون هر دو دارند. روایت داریم که حافظ قرآن، پرچمدار اسلام هست. خب خیلی قشنگه که ما قرآن رو حفظ بشیم تا بتونیم پرچم اسلام رو در هر جایی به اهتزار در بیاریم و قطعا وقتی میگیم حفظ، منظورمون یک سری الفاظ بی معنا نیست که به خاطر بسپاریم.
امیدوارم جواب شایسته ای داده باشم.

به آنچه گذشته خیلی فکر نکنید، فرصت های پیش رو فراوان است.

برای ما هم در روند حفظ قرآن وقفه ای ایجاد شد. اما بعد از قریب 20 سال دوستی پیدا شد و برامون انگیزه ای ایجاد کرد که دوباره شروع کنیم... الآن چند ماه است که به صورت آزاد و خیلی تدریجی داریم پیش می رویم و توی همین مدت تونستیم 10 جزء قبلی را به 13 و 15 جزء را به 17 جزء برسونیم...

پاسخ:
مدتی هست که دیگه واقعا در همه ی ابعاد دارم گذشته م رو چه خوب چه بد بیخیال میشم. یعنی واقعا دیگه خیالش رو بیخیال میشم :)
چقدر عالی. الحمدلله. سیزده و هفده یعنی حفظتون تموم شد؟
من که خیلی پراکنده حفظم. حالا امیدوارم طبق برنامه ریزی، با یک روند ملایم تا پایان 1400 حفظم رو تموم کنم. دعا کنید.
۲۳ تیر ۹۹ ، ۲۱:۲۸ آقای مهربان

ممنونم از پاسخ تون

اینکه حافظ قرآن پرچمدار اسلامه، منظور حفظ کننده و نگهدارندس یا کسی که تو ذهنش نگه داشته؟

 

من سوره هایی که مکرر گوش کردم و باهاشون زندگی کردم رو حفظ هم شدم. یعنی فکر کنم واقعا مسیرش هم از همینطرف باشه

تلاوت و تکرار و تامل ما رو به حفظ برسونه.

از اونوریش رو واقعا نمیدونم چقدر فایده داشته باشه و مورد تاکید دین باشه

 

ممنونم از پاسختون اما قانع نشدم و سوالم باقی موند :)

پاسخ:
قطعا توی مقام ذهن موندن نه تنها حسن نیست بلکه عیب هم هست. قرار نیست یک سری الفاظ رو به خاطر بسپاریم و هیچ ارتباطی با معانی اون نداشته باشیم. شاید الان حفظ قرآن به واسطه روش‌های ابداعی و نرم افزارها و صوت‌های تلاوت‌ها و ... ساده شده باشه و کسی بتونه بدون فهمیدن معانی قرآن حفظش کنه (چنانکه می‌کنند) اما قبلا در دوران صدر اسلام و حتی بعد از اون که اینقدر همه چیز ساده نبود، قطعا بدون ارتباط‌گیری خوب بین الفاظ و معانی، حفظِ ماندگار و حقیقی اتفاق نمی‌افتاد. از اون گذشته ما یه هدفی از حفظ داریم. مهم‌ترین هدفمون عمل به قرآن هست. ما قوانین زیادی رو حفظ می‌‌کنیم، مطالب قشنگ زیادی رو ممکنه به خاطر بسپاریم، اما قرآن که مهم ترین کتاب قانون و سنت‌های الهی هست رو ازش غفلت می‌کنیم. زندگیِ مومنانه ما باید با تعهداتی که توی قرآن مرتب اونا رو تکرار می‌کنیم، گره بخوره. باید بتونیم مرتب اونا رو به یاد بیاریم و سرلوحه کارمون قرار بدیم. قطعا ما هرچقدر هم تفسیر قرآن بخونیم به عمق معانی قرآن دست پیدا نمی‌کنیم اما اگر اونا رو حفظ  داشته باشیم در خاطرمون، امکان بیشتری وجود داره که بتونیم مصادیق زندگی‌مون رو با قوانین و بایدها و نبایدهای قرآن تطبیق بدیم.
این مسیر حفظی که فرمودید روشی هست که خیلی عالیه اما مرد عمل می‌خواد.کسی که هر روز قرآن مطالعه کنه. مثل امام خمینی و امام خامنه‌ای. اما من چون ضعیفم و اراده قوی ندارم ترجیح میدم یه ذره  بیشتر به خودم زحمت بدم و یه زمانی رو بذارم برای امر حفظ. تا اینکه کم کم به ایده آل نزدیک شم ان شاءالله. 

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">