مدت زیادی بود که سریالهای تلویزیون حالم رو خوب نمیکرد. از جنس من نبود. نمیدیدمشون... قهر کرده بودم با تلویزیون. بهش گفتم چیزی نداری که ارزشش رو داشته باشه یک ساعت وقتم رو به پات بریزم.
آخرین چیزی که به معنای واقعا دوستش داشتم، وضعیت سفید بود. دردهام رو کم کرد. روی زخمم مرهم گذاشت و اون رو بست. وقتی به خودم اومدم دیدم حتی جاش هم نمونده. من به امیرمحمد گلکار و خانوادهاش بدهکارم. یه کاسه نذری... یه شاخه گل......
تا دیشب... که قسمت سوم سریال سرباز رو دیدم و از تک تک فریمهاش لذت بردم.
مصطفی گفت: بعضی از کارهای رفتارهای یلدا شبیه توئه، بعضی از رفتارهای یحیی شبیه من.
گفتم: یعنی من اینقدر منفعت طلبم؟
کلی خندید و لفتش داد و آخرش گفت: نه...
شوخی کرده بود ولی اعتراف میکنم نگران شدم.
حالم از این همه طمع ورزی و منفعت طلبی و سود محوریِ یلدا به هم میخوره. البته یه جاهایی هم آدم دلش برای یلدا میسوزه. آخه یلدا معمولیه. واقعا معمولی... مثل هزاران دختر دیگهای که توی این شهر، این کشورند و من بعضیهاشون رو میشناسم و دوستشون دارم.
ولی یحیی خیلی معمولیه اما در عین حال آرمانی. خیلی آرمانی. دل هیچکس برای یحیی نمیسوزه. فقط آنالیزش می کنه و روی کارهاش خط کش میذاره.
برای یحیی، مادر، یعنی مقدس ترین انسان زمینیِ زندگی... مادر براش خط قرمزه. اون ارزش خانواده رو خوب میفهمه و ازش دست نمیکشه. درسش رو هم خوب خونده ولی بهش وابسته نیست. نفسش رو میشناسه و روش سواره، نه اینکه نفسش روش سوار باشه...
و زیبایی خیرهکنندهی این فیلم در به تصویر کشیدن همین مفاهیمِ عمیق زندگی در یک قاب ساده است. شما رو نمیدونم اما من عاشق همین ریتم آرام و روایت قصهگونهی فیلم شدم که دقیقا مثل زندگیِ عادی ۹۰ درصد مردم این کشوره. توی خونههای قدیمی یا آپارتمانیِ قوطی کبریتی زندگی میکنند و هنوز به آرمانهاشون وفادارند.
من عاشق این سریال شدم. شما رو نمیدونم :)
ممکنه بعضیها بگن این فیلم ارزشی هست، شعاری هست، حرفهای نیست، پس ارزشی نداره...
عجیبه که این افراد هنوز هم عالَمِ افرادِ اطرافِ خودشون رو یک ذره هم درک نکردند... عجیبه... این زندگی روزمره ماهاست... به دیدنش خوش آمدید!
یادمه چند سال پیش که یک سری ازهنرمندان با مقام معظم رهبری دیدار خصوصی داشتند و اتفاقا در همون دیدار، آقای آرش مجیدی، نقش اول فیلم هم حضور داشتند. حضرت آقا اونجا گفتند برای به تصویر کشیدن مفاهیم دینی لزوما نیازی نیست نماز خوندن رو نشون بدید...
دیشب که یحیی توی دانشگاه برای یلدا وُیس فرستاد و بعد پاکش کرد تا با لحنِ بهتری همون پیام رو دوباره بفرسته، اندازه صد تا نماز حرف داشت...
واقعا به تمام عوامل فیلم باید تبریک گفت... دست مریزاد.
+ تصویر پست هم کارِ خودمه که چند وقت قبل به مادر شوهرم هدیه دادم :) قسمت شد اینجا به خاطرِ توجه این سریال به مادر ازش استفاده کنم.