صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

سنمضی

يكشنبه, ۵ شهریور ۱۴۰۲، ۰۲:۴۲ ب.ظ

از اون وقتی که یادم میاد، مشغول التماس کردن به همسر بودم که "تنها نرو." یا "با فلان و فلان‌کس نرو که منم بیام." یا "زود برگرد، به من فشار میاد." اما او همیشه کار خودش رو می‌کرد، تا پارسال که بهش گفتم: "برو، به جای ما هم برو."
امسال هم با تمام وجودم راضی بودم که بره اربعین. اما میگه دیگه بدون شما نمیرم.
برام روشن بود که به خاطر شرایطم نمی‌تونم اربعین برم. اما جلوی دلم که می‌خواد بره اربعین رو نمی‌تونم بگیرم.
وقتی این کلیپ رو دیدم؛ دلم بدجوری اربعین خواست. ولی چند روز بعدش رفتیم یک اردوی دو روزه و اون‌جا من یقین کردم ظرفیت اربعین رفتن رو ندارم. پشیمون شدم.
گذشت...
امروز توی گروه دوستانی که باهاشون رفته بودیم اردو، دیدم یکی از دوستانم نوشته بود راهی سفر کربلاست و حلالیت طلبیده بود. بعد من رو منشن کرده بود و نوشته بود:
"نیت کردم اگه طلبیده بشم برم ثواب سفرم کامل هدیه بدم به تو. بس که اذیتت میکنم و باهات شوخی میکنم. حسابی حلالم کن. ثواب سفرم هم باشه برای تو که کلی سر به سرت میذارم."
توی بهت بودم. گفتم: "تو رو خدا یه نفر آدم به درد بخور تر پیدا کن برای هدیه ثوابت... این همه شهید و انبیا و اولیا... اونا اولویت دارند... دعامون کنی هم کافیه." ولی خیلی بهم چسبید.


دلیل نرفتنم، به خاطر پایان‌نامه، به خاطر کوچک بودن سه تا بچه‌ی دختر و سخت بودن رتق و فتق‌شون و گرما و پول نداشتنه. (همه‌ی این دلایل با هم، نه صرفا هر کدوم به تنهایی)


سال ۹۷ آخرین اربعینی بود که رفتم کربلا. فاطمه‌زهرا دو سال و نیمه بود و زینب رو باردار بودم. سال ۹۸، زینب خیلی کوچک بود. خانوادگی نرفتیم، فقط مصطفی چند روزه رفت و برگشت. سال ۹۹ هم کرونا شد و هیچ‌کس نرفت. سال ۱۴۰۰ هم که لیلا به دنیا اومد و اصلا یادم نمیاد کی رفت و کی نرفت. پارسال هم که...
خیلی دوست داشتم بریم. پاسپورت‌هامون رو گرفتیم. طلاهام رو فروختم که بلیت هوایی تهیه کنیم. اما در نهایت مامان و مامان‌بزرگم راضی نبودند و به شدت نگران. دیگران هم گفتند: این همه هزینه می‌کنید برای اربعین؟ زیارت ضریح هم نمی‌تونی بری با این بچه‌ها که!

موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۲/۰۶/۰۵
صالحه

نظرات  (۲)

پایان‌نامه رو با داشتن سه تا گل‌دختر کم سن و سال چطور پیش می‌بری؟ 🥲 درود بر شما.

پاسخ:
یاسمن جون باورت میشه حالا که تموم شده؛ خودمم نمیدونم چطور این کار رو کردم!!!!
۰۶ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۴۰ پلڪــــ شیشـہ اے

خداااااااقوت. دمت گرررررم

پاسخ:
خدا قوت به شما زهرا بانو. دم شما گرم  :*

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">