صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

من از آن روز که در بند توام آزادم

سه شنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۳، ۰۳:۱۲ ق.ظ

تو مطلب قبلی نوشتم شب قدر ۱۹ ماه مبارک بهم بد گذشت.
شب قدر ۲۱ هم گذشت البته با این تفاوت که زینب گریه نکرد و من رو هم پریشان نکرد. اون حس بد هم کمتر بود...

و با این حال، بازم حس خالی بودن زیادی می‌کردم.

رسماً هیچ کدوم از اعمال رو هم نتونستم محض دلخوشی خودم انجام بدم... فقط قرآن به سر گرفتم، اونم با حال معنوی داغون.

ولی شب ۲۱ از خودم خجالت کشیدم که گفتم شب ۱۹ بد گذشت در حالی که رزقم این شد که کتاب "المومن" رو بخونم.
شب ۲۱، قسمت‌های باقی‌مونده‌اش رو خوندم و تمام شد و قسمت‌هایی از کتاب "شرح حدیث عنوان بصری" رو هم خوندم.

یادتونه این مطلب رو؟ این مطلب رو چی؟
این مطلب رو هم بخونید...

به عنوان یه مادر که اصلا وقتش دست خودش نیست و نمی‌تونه برنامه بریزه یا نمی‌تونه با یه جمع همراه بشه و باهاشون مثلا جوشن کبیر بخونه بدون اینکه چندین بار بچه‌هاش بیان و وسطش حرف بزنن یا کاری داشته باشن که فرازها رو از دست بده و یا بچه دستشویی ببره، پوشک عوض کنه....

فکر می‌کنم اگر فقط یه چیز بتونه، حال من رو خوب کنه، اینه که باور کنم...
یه بنده‌ای از بندگان امامم هستم...
امامی که آسمان‌ها و زمین برای او خلق شده...
و من به طفیلی وجود او، می‌تونم نفس بکشم، از نعمت‌های خدا بهره ببرم و عبادت کنم و به خدا نزدیک بشم...

این جمله‌ای که الان نوشتم، روی یه بخشی از متن پایان‌نامه‌ام، غلط‌گیر می‌گیره... تصحیحش می‌کنه... و خیلی بهترش می‌کنه...
تو سفر عتبات، حس به طفیلی امام، بهره‌مند بودن رو شاید برای اولین بار تجربه کردم.
هر بار که می‌گفتم: اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان.
و وقتی رفتیم مسجد سهله، با خودم می‌گفتم: کی میاد اون روزی که امامم اینجا با خانواده‌ی قشنگش، تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا باشه.

حالا چرا این باور آرومم می‌کنه؟ چون
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
چون منِ دیوانه... منِ ظلومِ جهول، یه عاقل، عادل و عالم محض می‌خوام که کمکم کنه... منِ دیوانه زیر این بار له میشم.

وقتی محجور باشی، اگر ولی و سرپرست نداشته باشی، بیچاره‌ترینی...
اما من با ولی‌ام خوشحال و خوش‌بخت‌ترینم...
اونم نه ولایت فقط صوری... ولایت حقیقی و وجودی.

کاش این باور از من دور نمیشد. کاش با گِلم سرشته میشد. اون‌وقت من خوشبخت‌ترین بودم. برای همیشه.

+ این عکس رو ببینید. فاطمه‌زهراست. شب ۲۱. یعنی من مامانشم؟ من فقط مامانشم. هدایتگرش کس دیگریه.

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۱۴
صالحه

نظرات  (۴)

سلام عزیزم، شما که سه تا داری، من با یه دونه هم نتونستم! 

یعنی رفتم هیئت ولی بچه درست اول قرآن به سر بیدار شد، و شدیییدا جیغ و گریه که کلی آدم داشتن به من نگاه می‌کردن :/ 

دیگه فقط خودمو کنترل کردم عصبانی نشم ، فقطم لج کرده بود، بعد قرآن به سر خوب شد ! :))  امتحان صبر من بود 😅

خلاصه امیدوارم این یه شب آخر، خدا خودش به کرامتش، به اعمالمون نگاه کنه

نمیدونم چرا بعضی وقتا یادم میره که ولی و سرپرستی به این خوبی دارم ....🥲

و منی که این متن رو خوندم و تنها یاد تو افتادم :(((

 

اصلاً فکر میکنم شیخ عباس یادش رفته آخر هر اعمال، بابی باز کند با عبارت «و اما مادران...»

اجر هر عمل را که میگوید، دستور هر اعمالی را که توضیح میدهد، زیرش بنویسد اما برای #مادران، اینچنین است که ....

.

.

 

مثلاً همین شب قدر!

شیخ، سخنی هست درباره زنی که سجاده اش را پهن میکند و قرآن و مفاتیحش را میگذارد گوشه اش

و بعد

شروع می‌کند؛ 

مدام می‌رود به آشپزخانه، چای می‌گذارد، میوه تکه میکند، سقا می‌شود،...

و اشک هایش، با زمزمه‌ی #جوشن، میچکد پای گاز، وقت چشیدن نمکِ سحری و نهار فردای بچه‌ها؟

.

.

.

.

گفتیم اشک و گریه

اصلاً چه میگویید درباره زنی که تا شانه اش تکان میخورد و میخواهد کمی اشک بریزد، کودکش سرش را خم میکند زیر چادرش و ملتمسانه میگوید «گریه نکن 😯😢»؟

بگویید اجر این خنده های اجباری تلخ و شیرین چند؟

.

.

شیخنا!

زنی که عادت ندارد تنها، جامه نور بپوشد

و بچه‌هایش را یکی یکی میبرد غسل شب قدر بدهد، تا طهارتِ مضاعف شود برایشان تا سال بعد،

و از خستگی این غسل ها، خوابش بگیرد و کمی چرت بزند،

بهره ای از این لحظات ناب از دست رفته لیلة القدر، دارد؟

.

.

.

.

نمیدانم شیخ، شیخ بزرگوار ما،

نمیدانم

فقط.... اگر اعمال ساده این زن ها نبود

و شب های قدر، به جای خواباندن کودکان‌شان 

و نشستنِ فارغ بال تا خود سحر بر سر سجاده - مانند شما مردان-، 

آنان را با پاشیدن آب به صورت شان و هزار وعده و سرگرمی بیدار نگاه نمیداشتند

به گمانم نه شیخ مفیدی در این دنیا یافت میشد نه شیخ صدوقی نه سیدرضی نه طباطبائی نه امینی نه...!

.

.

 

شیخ

راستش… فکر میکنم

سهم قابل توجهی از ثواب تمام اعمالی که ما عاملین به مفاتیح‌الجنانِ شما، تا خودِ صبحِ قیامت، انجام میدهیم، 

ثواب تمام جوشن ها، کمیل ها، نمازها، توسل ها، زیارت ها

 

صاف میرسد به مادرتان!

.

.

#مادری_نیمی_از_عرفان_است

 

🖋دکتر موحد

چقدر خوب بود.

هم متن شما💛

هم کامنت عاطفه خانم 🧡

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">