صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

کاش حسود بودم...

سه شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۰۱ ب.ظ

گاهی دلم میخواد به دوستام حسودی کنم. زور می‌زنم که حسودی کنم!
_ به اونایی که ماماناشون با یه وسواسِ عجیب براشون جهیزیه جمع کردن و هیچ چیزی رو از قلم ننداختند و بعد گفتند: جهیزیه ن.م خیلی ساده است؟ اینطور نیست؟ و هر کسی می‌تونه این جهیزیه رو برای دخترش تهیه کنه! (ولی هرکسی نمیتونه!)
_ اونایی که مامان و باباشون، تمام کالاهای سنگین رو از مارک‌های خارجی گرفتن و حاضر بودند پولِ ۴ تا از همون کالا (ایرانی)‌ رو بدن به دست اجنبی!

ولی بعدش می‌بینم استرس شکسته شدن یک بشقاب رو دارن و از مهمون فراری اند و فرش دستباف‌شون فقط برای نگاه کردنه...

بعد می‌بینم که گاهی با شوهرشون دعوا می‌کنند سرِ اینکه باید بریم یه خونه‌ای که پرده‌ی جهازم به پنجره‌‌ اون خونه بخوره! یا اینکه یه خونه‌ای بریم که در شانِ جهاز من باشه! یا انقدر تو زندگی حالشون خوشِ که وقتی شوهرشون براشون گوشی موبایل از دیجی‌کالا سفارش میده و میارن دمِ درِ خونه تا اون سوپرایز شه، زنگ میزنه به شوهرش و میگه: این چیه خریدی؟!
لزوما هم بی‌سواد و عامی نیستند! بینشون کسایی هستند که دارن پایان‌نامه ارشد می‌نویسن!
متاسف می‌شم برای خودخواهی هاشون...

برای این سطحِ پایینِ فکری...

با این‌که "دوست آن‌است که بگوید عیبِ دوست" اما من چیزی نمی‌گم به اونا... آره... من رفیق نیستم... من فقط برای اینم که حالشون خوب باشه...


دیشب سرم رو گذاشته بودم رو پای "هما"
بهم گفت: صالحه! انقدر دوست دارم برم نجف، با شوهرم یک سال اون‌جا زندگی کنم، ولی تنهام... تو نمی‌آی؟
گفتم: چرا! وااای کنار امیرالمومنین... انقدر دلم می‌خواد تو یه خونه‌ی کوچیک با دو دست لباس و دو تا قابلمه و چارتا بشقاب زندگی کنم... خیلی خوبه هما! منم دوست دارم... یعنی میشه؟ یعنی میشه؟

شب خواب دیدم داریم بارمون رو می‌بندیم...
موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۰۴
صالحه

نظرات  (۱۲)

خوشبختانه ما این رسمای جهیزیه و اینا نداریم تو شهرمون :) (متاسفانه بعضیا میخوان رواجش بدن تازگیا که ان شا الله موفق نشن)
البته از اون طرف هم خیلی از سختگیری ها و ظلم ها نسبت به داماد رو هم نداریم :)

فکرشو بکنید توی نجف زندگی کنه آدم و هر هفته هم شب جمعه بره کربلا !
پاسخ:
+ اون کدوم شهری هست که اردیبهشتی هاش خودشون رو باهوش ترین آدم های دنیا میدونن و از این رسما هم ندارن؟  :)
+ ... و هر روز پا بوس حضرتِ پدر...
خیلی از شهر های کوچیک اینطوری هستن :)


پاسخ:
و شهر های بزرگ، دقیقا برعکس :(
چه جالب که نمتونی حسودی کنی
پاسخ:
نمی دونم... قبلاها به بعضی از آدم‌هایی که برام آرمانی بودند حسودی میکردم ولی الان دیگه همون هم از بین رفته!
:|
دیگه همینطوریه
پاسخ:
چی همینطوریه؟ :)
منم آرزوی همچین زندگی رو دارم قبلا برای افه ی ساده زیستی اما الان واقعا برای راحت بودن جسم و روحم دوست دارم...
امان از همنشینی های بد که کلهم معیارای آدمو جابه جا میکنن...

پاسخ:
دوستای خوبی ان، فقط درگیر پیش فرض های زندگی مدرن شدند!
:)
واقعا هرچقدر ساده تر، راحت تر، بهتر، دلنشین تر
شهر ما هم از این شهرای کوچیکه و زیاد از این رسما ندارن . ولی واقعا این هزینه های گزاف واسه جشن عروسی و جهیزیه و اینا صفا رو برده . قدیما با اینکه همه چی ساده بود قشنگ تر بود . اون موقع ها  زندگی هم دوست داشتنی تر بود 
پاسخ:
و شیرین تر...
:)
۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۳۹ علی ابن الرضا
یا امیر المومنین..
پاسخ:
:)
منم خیلی زور زوم بهشون حسودی کنم ولی خسته شدم دیگه زور نزدم 
الان بهشون حسودی نمی کنم دلم براشون می‌سوزه ^_^
پاسخ:
چه تفاهمی :)
الهی هیچ وقت حسادت به سراغتان نیاد...
پاسخ:
ممنونم...
:)
۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۲۴ چارلی ‎‌‌‌
منم بعضی از دوستام هستن که دلم میسوزه واسه شیوه زندگیشون، انگار هیچ هدفی ندارن کلا. کاش طوری می‌بودن که میتونستم بهشون حسودی کنم :(
+ ایشالا خوابتون تعبیر بشه :)
پاسخ:
 این جمله تون قشنگ تر از جمله من بود: کاش طوری بودند که میتونستم بهشون حسودی کنم.
ممنون...
چشمتون روشن به حرم آقا انشالله
پاسخ:
ممنونم!
حسود هرگز نیاسود
پاسخ:
هرگززززز

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">