صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

۱۸ خرداد ۹۷

جمعه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۴۰ ب.ظ

+ من و بابام رفتیم راهپیمایی. از تقاطع انقلاب و فلسطین یه نگاهم رو انداختم سمت بیت و بعد با باباجونی خیابون رو کشیدیم بالا تا از یک مسیر خلوت بریم به سمت دانشگاه. با یک خبرنگار هم مصاحبه کردیم و الحق که بابا خیلی عالی حرف زد...
+ چند وقتی هست که وضو گرفتن برام ساده شده. این‌بار کنار آبشار کوچک حیاط دانشگاه، لذت بخش هم شد. و بعد سعی کردم همینطور که آرام آرام روی زمینِ داغ محوطه دانشگاه راه میرفتم، جایی برای خودم پیدا کنم...
+ در مسیر خروج، خانمی بلند بلند میگفت: من چند سال پیش از همان ها بودم که میگفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران. ولی الان میگم: هم غزه، هم لبنان، جانم فدای رهبر.
+ دلم شکست وقتی آن جانباز فال فروش را دیدم.
+ از کتاب‌فروشی دو کتاب خریدم. اول نمیخواستم به جز آن یک کتاب را بخرم ولی وقتی آن پیرمرد خیلی صمیمی بهم گفت: این کتاب عالیه! و گفت که چندین بار آن را خوانده (چهل نامه کوتاه به همسرم، نادر ابراهیمی) درنگ نکردم. حس کردم باید به حرفش گوش بدم. دو تا کتاب شد ۴۲ هزار تومان!
+ و برگشتیم. توی خانه پاهایم را گذاشتم توی یک تشت آب و همان جا توی آشپزخانه تمام خستگی هایم در رفت. باید از این به بعد پاهای همسر عزیزم را هم توی تشت آب بگذارم و دیگر نمیگذارم که حرفم را قبول نکند.... آخر خیلی کیف می‌دهد!
+ ادبیاتم از وقتی کتاب بانوی انقلاب را خوانده ام، فاخر شده.... خبر اینکه کتابخانه صالحه به روز شد :)

موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۱۸
صالحه