صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

هو الرزاق

پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۳۸ ب.ظ

انّ لله ملکا ینادی فی کل یوم: لدوا للموت، واجمعوا للفناء، و ابنوا للخراب. 
خدا را فرشته‌ای است که هر روز بانگ می‌زند: بزایید برای مردن و فراهم آورید برای نابود شدن و بسازید برای ویران گشتن. 
نهج البلاغه، حکمت ۱۳۲


نمی دونم چطور بگم و از کجا. یه مدت هست که مصطفی یه جورایی کارهاش روی روال نیست. مثل قبل نیست. به من نگفته اما خودم میفهمم. همه‌ی اینا به کنار، تصمیم داشت کلید یه پروژه اقتصادی جدید رو بزنه. خیلی ازم نظر نخواست. نظر جدی... نظر جدی مهم بود که خودش و شرکاش ازم نمی‌پرسیدند. یه جورایی انگار به زور رضایتم رو باید می‌دادم. راستش هیچ‌وقت عادت نکردم بگم در مورد فلان قضیه بعدا صحبت کنیم. عادت خوبی رو از دست داده‌ام. میدونم. اما مخالفتم در ابتدای کار فایده‌ای نداشت. شایدم سهم من سکوت بود. گرچه کلا به زبون میگیم که هر وقت من و همسر با هم تصمیم گرفتیم کلنگ یه کاری رو بزنیم، چون دوتایی با هم بودیم موفق بودیم اما نمی‌دونم همسرم، چقدر از ته قلب به این حرف اعتقاد داره. هرچی باشه مردها همیشه نگران معاش خانواده اند. گاهی مجبور میشن تصمیم‌های سخت بگیرند. ریسک کنند. مثل کاری که مصطفی جان چند ماهی هست، ماهی پنج تومان براش از جیب خرج می‌کنه بدون اینکه سود کنه. من رو هم قاطی ماجرا نکرد البته. صدالبته همه‌ی ضررها فدای سرش. من نگرانیم چیز دیگه است. این بار، ماجرا فقط ریسک نیست.
چند شب پیش که تنها شدیم، بهش گفتم: "نمی خوای در مورد این کار جدید ازم نظر بخوای؟" گفت: "تو که موافق بودی!" 
بهش گفتم که همین الانش اینقدر کارهای روی دوشت، سرت رو گرم کرده که نمی‌تونی برای خانواده وقت بذاری. نمی‌تونی بری باشگاه، نمی‌تونی برای سلامتیت وقت بذاری. از چی نگرانی؟ خدا که ما رو هیچ وقت لنگ نذاشته! وقتی از اون جنبه‌ی مد نظر تو کمبود نداریم، خونه داریم، ماشین داریم، پول اجاره خونه داریم، مشکل چیه؟ یادش به خیر دوران اول ازدواج. اصلا نمی‌دونم اون دوران رو چطوری شرح بدم... فقط به امید همدیگه سختی‌ها رو از سر گذروندیم. اما الان هرچی داریم از برکت بچه هاست. ما که کاری نکردیم برای زیاد شدن رزق و روزی، هرچی هست اینا با خودشون میارن. ما از خدا می‌خواهیم، او هم میده. حالا این ماییم که چشممون فقط عادت کرده که تا نوک بینی‌مون رو ببینه، خواسته هامون رو هم کوچیک می‌گیریم. نگاه می‌کنیم می‌بینیم پول کم داریم، خونه‌های این شهر هم کوچیکند، میگیم خدایا یه خونه ۷۰ متری به من بده. خداوند هم همون رو مستجاب می کنه. خدایی که گفته ادعونی استجب لکم براش ۷۰ متر و ۱۵۰ متر توفیری نمی کنه. ماییم که دنیامون کوچولوئه. کاش سلیمان بشیم و بگیم رب هب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب.
مشکل ما این نیست که عاشق زیاد داشتن هستیم، عاشق تمام خوبی‌ها هستیم. عاشق بینهایت هستیم. مشکل ما اینه که توی دنیا دنبال اینا می‌گردیم. برای همین حرص می زنیم و طمع می ورزیم. نگاه می کنیم می‌بینیم توی دنیا هر کس هرچی داشته باشه دیگه نمی‌شه که مال یکی دیگه هم باشه، در نتیجه حسود می‌شیم، بخیل میشیم. دلمون می‌خواد به بقیه نرسه که از مال ما کم نشه. اما خداوند بهترین ها رو که وسعتشون قابل اندازه گیری نیست برامون یه جای دیگه در نظر گرفته. هرچی هست، این مهندسی خداونده. یه نیاز توی وجودمون گذاشته اما دنیا وسیله است برای محقق کردن جواب این نیاز. مطلوب و مقصود نیست. دنیا و هرچیزی که توش هست، فانی و از بین رونده است، ما اصلا تصوری از خلود و جاویدان بودن نداریم. بد نیست گاهی بهش فکر کنیم.
توی این دنیا، بیشتر مردم، به یه تیکه زمین کوچیک قانع اند در حالی که ارض الله واسعه، بعد توی اون زمین تنگ و ترش، ۷۰ طبقه می سازند که کجا رو فتح کنند؟ نمی دونم. چه اشتباهی! اگر برای رسیدن به خداست که این از راه خشوع ممکن میشه و اگر برای برتری جویی و استعلاست که مسیر جهنمه. فی الجمله بیشتر این افراد خودروی شاسی بلند رو به معمولی ترجیح میدن. چراش رو بهتره عملا تجربه کنید. حتی قد بلند داشتن هم امتیازی هست که زاییده تفکر مدرن هست. بی چون و چرا از کودکی باور کردیم که قد، باید بلند باشه. به خاطر این قد، چقدر زن‌ها به خودشون رنج پوشیدن پاشنه بلند میدن. که قدشون از کی بلندتر بشه؟ از مردها؟ شاید...
به همسر گفتم که من نگران این نیستم که توی این کار جدید تمام سرمایه مون رو از دست بدیم. اصلا مهم نیست. بلاخره روی این کره خاکی، یه جایی پیدا میشه که ما زندگی کنیم اما نگرانم که حلال و حروم بشه. دیگه خودت تنها نیستی. شرکات هم هستند و تو نمی تونی اونا رو همیشه با خودت همراه کنی. این همراه کردن‌ها و این هماهنگی‌ها انرژی می‌خواد، وقت می‌خواد و تو باید این دوتا رو جاهای دیگه خرج کنی. اگه اینقدر نگرانی که روزی‌مون از کجا قراره برسه، چرا نمیری تاجر بشی؟ چرا طلبه شدی؟ مگه خدا روزی اهل علم رو نمی رسونه؟ مگه تا الان لنگ موندیم؟ قل من یرزقکم من السموات و الارض، قل الله...
من معتقدم که ما تصمیم نمیگیریم که پول کجا خرج بشه. نیت های ما هستند که پول رو هدایت می کنند. اگه نیت مون فقط خودخواهی‌های خودمون باشه، گاهی خداوند از سر رحمتش ما رو به سمتی سوق میده که مجبور میشیم، تمام پس اندازمون رو جای دیگه خرج کنیم. شاید حکمت اینکه بعد از اینکه یه زن و شوهر، بچه دار میشن، خدا روزی شون رو زیاد می کنه توی همین باشه که منیت‌هاشون رو زیر پا گذاشتند. فداکاری کردند. گاهی از سر خودخواهی‌هاشون، به یکی و دوتا اکتفا می‌کنند و خداوند رو در محاسباتشون نادیده می‌گیرند. چه جرئتی دارند این‌ها! از این نمی‌ترسند که خداوند مال و اولادشون رو ازشون بگیره؟ چطور به دنیایی که به کسی وفا نکرده، اعتماد دارند؟ اخیرا زنی رو دیدم که اواخر بارداریش رو می‌گذروند. گفتم از خدا بخواه که زایمانت خوب پیش بره و همه چیز روی روال باشه. گفت: "من بهترین دکتر رو دارم و بهترین بیمارستان رو میرم و دیگه ترسی ندارم. امکان نداره اتفاقی بیافته و نیازی به دعا نیست." از اون همه انکارش از قدرت خدا، طفره رفتنش از دعا، مشمئز شدم. نادان بود. این ها اگر اتفاقی برای خودشون و بچه شون بیافته، ممکنه کافر بشند. توی این ماجرا، مال و اولاد شبیه همند. المال و البنون، جفتشون زینه الحیاه الدنیا...
ترجیح میدم تا وقتی لازم نیست، توی این دنیا آجر روی آجر نذاریم. گاهی هیچ بهره ای ازش نمی بریم. مثل ساختن چند ده طبقه برج میلاد که دست آخر اون بالا دکل مخابراتی نصب بشه و یک رستوران گردان ساخته بشه، والسلام! چقدر پوچ و بی معناست الان برای ما؟ مثل یک عالمه پروژه مجتمع‌های مسکونیِ غیر قابل سکونت در تهران فعلی. صدالبته متوجه شدید که منظورم این نیست که در شرایط فعلی کشور، با این مشکلات اقتصادی و تحریم، دست به هیچ فعالیت سازنده‌ای نزنیم. منظورم این نبود که تولید نکنیم، درست مدیریت نکنیم، درست مصرف نکنیم. منظور من این نیست. اگر این اعتقاد رو داشتم دلم برای اون فعالیت تولیدی همسر می‌سوخت که هر ماه داره پنج میلیون از جیب خرجش می‌کنه. اما دلم برای اون نمی‌سوزه‌.
منظورم اینه که چطور وقتی هنوز خودِ راستینمون رو نشناختیم چیزی بسازیم؟ البته این اسمش انفعال نیست. گاهی باید صبر کرد و گره‌های ذهنمون رو اول باز کنیم، بعد دست به عمل بزنیم. مشکل در همون منیّت‌هاست. در همون حساب نکردن خدا در محاسباتمون هست. وگرنه سازه‌هامون و اولاد و اموالمون، برکتش رو از خدا می‌گرفت و میشد باقیات الصالحات و تا روز قیامت ثوابِ ما تاخر به حسابمون واریز میشد.

حرف هام رو به همسر زدم. البته بعضی از این حرفای اینجا را نگفتم. او هم نگفت که تصمیمش را عوض می‌کند یا نه. اما با قطعیت چند بار تکرار کرد: "این حرف‌هات اثر دارد. حتما اثر دارد." همین هم کافی است. من هم همین را می‌خواهم. کمی اثر... اول در خودم.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۰۲
صالحه

نظرات  (۴)

خیلی خوب بود

من حس می کنم خیلی از ماها این ها رو کم و بیش تو ذهنمون داریم ولی بیان مداومشون در قالب های متفاوت، از زبان آدم های مختلف باعث میشه جا بیفته و این تذکر ها عقایدمون رو تبدیل به سبک زندگی میکنه

نمی دونم برای بقیه چطوری باشه، خیلی ها از شور جوانی که میگذرن دیگه به نظرشون این مدل تفکر شعاریه ولی برای ما که اوایل راهیم واقعا دلگرم کننده است و ان شاء الله موجب ثبات قدم و حرکت بهتر هم بشه

 تو جهانی که عقاید و سبک زندگی های پوچ و باطل با قدرت تبلیغ میشن و همه جا رو پر کردن و برای حفظ ارزشهات باید خیلی مستحکم باشی تذکر و تواصی هم جایگاه ویژه تری پیدا میکنن

 

ممنون که مفصل نوشتید🙏🏻

دعاتون می کنم🌷

پاسخ:
قربان شما عزیز دل. ممنون از دعای خیرت. دعا کن نویسنده این تذکرات، عامل بهشون باشه.
امیدوارم بازم بتونم مطالبی از این دست بنویسم.
قطعا برکت در مال چیزی نیست که بشه نا دیده ش گرفت. و کمی پول برکت دار خیلی بهتر از پول زیاد بی برکت هستش. من بواسطه کارم که منطقه ای از کشور زندگی میکنم و میبینم که افرادی هستند از راههای غیر حلال چه پولهای کلانی که بدست نمیارن در روز شاید بیشتر از ده میلیون ولی میبینی بعد از سالها هنوز مستاجرن هنوز ماشینشون یه پژو بیشتر نیست هنوز وقتی تو زندگیشون یه گیر بزرگ میفته لنگ یه قرون دوزارن هنوز ثبات مالی ندارن چرا چون مالشون برکت نداره و مشکلات زندگیشونم بمراتب بیشتر از چیزیه که فکر میکنی بچه شر و دردسر ساز تصادفاتی که خرجها رو دستشون میزاره و... امثالهم. ولی میبینی یک کاسب حلال خور با اینکه در ماه شاید به اندازه سه روز اون ادم درامد ندارن ولی زندگیشون خیلی روبراهتره خونشونو دارن مثل اون ماشین رو دارن زندگیشونم بی درسر تر و بچه های تربیت شده تر و سربزیر تریم دارن ولی...د
پاسخ:
گاهی انسان از برکت مال بعضی‌ها تعجب می‌کنه ولی گاهی تعجب‌مون از برکت‌ نداشتن مال عده‌ای دیگه بیشتره...
واقعا عبادت ۱۰ جزء داره که ۹ جزءش طلب روزی حلاله، کلام سنگین و عمیقی هست. ای کاش در جامعه جا بیافته و بیشتر به ثمراتش فکر کنیم.
ممنون که برام نوشتید.

سلام بر شما و جناب آقا مصطفی

ان شاءالله خیره.

مراقبت خوبه، حساسیت لازمه، اما نگران نباشد.

زندگی مؤمنانه گاهی وقتا با همین افت و خیزاش اوج میگیره :)

 

صحبت های شما هم قطعاً اثربخشه و میتونه پشتوانۀ خوبی برای ایشون باشه. بهشون امید و اطمینان بدید و پشتوانه اش باشید. نتیجه ش را هم بسپرید دست خدا.

جالبه که نگاهتون هم به اتفاقات زندگی خیلی عالمانه و مؤمنانه است.

وفقکم الله...

پاسخ:
علیکم السلام.

به همسرم میگم: توی قاموس من، رنج کشیدن برای بعضی‌ از چیزا تقدسی نداره. پیرم می‌کنه. خدای من، بعضی از چیزای این دنیا رو بی‌دردسر بهم میده. من نگران نیستم :)
ایشون هم درکم می‌کنه الحمدلله و به باورم احترام میذاره. اون حدیث قدسی که خداوند تبارک و تعالی می‌فرمایند: انا عند ظن عبدی المومن بی، ان خیرا فخیرا و ان شرا فشرا رو باور دارند.
امام رضا علیه السلام طبق همین حدیث می‌فرمایند: احسن الظن بالله. 

متشکرم. واقعا نتیجه رو هم سپردیم به خدا. گرچه ترجیح میدم بهش فکر هم نکنم :) 
شما لطف دارید. 
خودتون و خانوادتون در پناه رحمت خدا.

چقد وبلاگتون پر از حس خوبه((:دیدگاهتون به زندگی و مسائل،خیلی قشنگه...کلا خیلی خوبید شما....

من از نسل وبلاگ نویسان نیستم متاسفانه...یه دهه هشتادی که تا اومد وبلاگ بنویسه کلی پیامرسان هوار شدن روسرش و درس هم شد بهونه و اینکه پدرش وبلاگ نویس قهاری بوده و الان تجربه بهش ثابت کرده: حیف وقتی که برای بلاگش گذاشته...

خلاصه من هرازگاهی یه سر به وبلاگتون میزنم و براتون دعا میکنم ...

التماس دعای خیر و قلبی تو این ماه پربرکت((:

 

پاسخ:
سلام خانومی. ممنونم از این همه اظهار لطفت. ممنون که اینجا رو می خونی. من قطعا با تصوراتت خیلی فاصله دارم ولی خوشحال میشم که بتونم چیزی اینجا برای شما بنویسم که به دردتون بخوره یا حالتون رو خوب کنه. خیلی خدا رو شکر می کنم که دعای امثال شما رو دارم... اعیادتون مبارک عزیزم.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">