سلام
چه ربطی به تیتر داشت؟ نفهمیدم!
با بند دوم خیلی موافقم گرچه وقتی یه کار خوبی انجام میدیم، مخصوصا اگر با نیت خدایی باشه هیچ انسانی هم به کمکمون نیاد خدا فرشته هاش رو برای کمک به ما میفرسته.
خدا وعده داده که هرکس در راهش جهاد کنه، یاری میکنه؛ پس حتما به این زن ها به وسیله ای کمک میرسه.
سلام علیکم
نه تنها فرمایش شما درسته... در شرایط کنونی جامعه شیعی من به عنوان یک مرد به تمام مردها توصیه میکنم بابت هر فرزندی که همسرتون به دنیا میاره علاوه بر کمک های روحی و معنوی و مسائلی از این دست، هر چقدر توان مالی دارید در بالاترین سطح توانتون برای همسرتون هدیه های مادی هم بخرید... اگر وسع یکی برای هدیه خریدن، یه ماشین بود... حتما برای یک فرزند برای همسرش ماشین بخره... برای فرزند بعدی مثلا یه چیزی در همون حدود ها بخره...
با توجه به وسعش؛ هر مردی بهترین هدایای مادی رو هم بخره...
واقعا عقیده دارم به این سطح از توجه و تشکر از همسر بابت فرزند آوری... در حدی که به همسرم گفتم اگر تو دوست داشته باشی یه خانمی رو استخدام میکنیم که یه ساعاتی از روز بیاد کارهای خونه ات و کارهایی که نیاز داری رو برات انجام بده...
اما خودش قبول نکرد...
به نظر من خانمی که هم فرزند آوری میکنه و هم دغدغه علمی و فرهنگی داره داشتن یک خدمتکار ولو به صورت پاره وقت ، براش لازمه... منتها باید جوانب رو هم سنجید...
به فرمایش آقا که یه زمانی میفرمودن که خانمها باید بابت کارهایی که در خانه انجام میدن از همسرشون حقوقی دریافت کنن منتها باید فرهنگش جا بیفته تا اون مودت از بین نره...
اتفاقا دیشب هم دوباره با همسرم بحث خدمتکار رو کردم... و بهشون گفتم که نباید فرزند آوری موجب بشه تو خودت و علایق خودت رو کنار بذاری... اگر کار من سبک نشد و نتونستم هفته ای دو سه روز خونه بمونم که تو بری به کلاس هایی که دوست داری برسی میتونیم خدمتکاری بیاریم خونه تا تو خودت رو بابت فرزند آوری فراموش نکنی... ان شا الله به مرور قبول میکنن...
در مورد خط آخر فرمایشتون که فرمودید دوست دارید شبیه خانم من باشید باید عرض کنم که نظر لطف شماست اما جدای از اینکه مهمترین رسالت زن حفظ و تامین سکینت و تربیت خانواده و خانه اش هست اما در مورد در خانه ماندن و فعالیت و دغدغه اجتماعی داشتن باید به مزاج و طبع هر زن به صورت جداگانه هم توجه کرد...
اوایل ازدواجمون همسرم بعضی از فعالیت های اجتماعی رو خیلی دوست داشتن اما من میدونستم به طبع و مزاجش سازگار نیست و از اونجایی که زود ندای درونشون رو میشنون حتی بستر رو فراهم میکردم که برن در حوزه اون فعالیت، اما بعد از چند هفته میگفتن دوست ندارم اون فعالیت رو...
زمان برد تا فعالیتهای مطابق طبع و مزاجشون رو پیدا کنن... اما حالا افتاد در بند فرزند و فرزند آوری که از ضروریات جامعه شیعی هست مخصوصا در این عصر.... اینجا وظیفه منه تا کمکش کنم...
خلاصه اینکه شاید همسر من هم دوست داشته باشه شبیه شما بشه اما اونچه مهمه اینه که هر کسی به واقع بیابه برای چی اومده و خدا چه رسالتی رو به دوشش گذاشته... اون رسالت هم با شرایط اون شخص وفق میده هم با استعدادهاش و هم با طبع و مزاجش...
چه جالب!!!
صبح در مورد قوه خیال و بازی کردن بچه ها مطلبی نوشتم که فردا منتشر میشه...
ان شا الله خدا به زندگی تون برکت بده... و داده ان شا الله بیشتر بشه...
عالی بود
با قدرت ادامه بدین