سوگواری نکنید. جشن نزدیک است.
من سوگوار نیستم
پر از خشمم
نه از آن غده سرطانی
که سالهاست نابود شده
بلکه از تمام استکبار
و همه شیطانهای عالم
و
بغض نمیکنم
نمیگریم
از چشمانم خون میجوشد
و تا پایانِ نبرد
این چشمه خشک نمیشود
من سوگوار نیستم
پر از خشمم
نه از آن غده سرطانی
که سالهاست نابود شده
بلکه از تمام استکبار
و همه شیطانهای عالم
و
بغض نمیکنم
نمیگریم
از چشمانم خون میجوشد
و تا پایانِ نبرد
این چشمه خشک نمیشود
و اینکه گفتی سالهاست نابود شده...
حالا همسر بنده ۴۸ ساعت اول در سکوت وحشتناکی فرو رفتن و هیچی نخوردن... و در غم و غصه که فرماندهان ما رو زدن...
من اما در غبطه وحشتناکی فرورفتم و یجورایی خوسحال از نحوه مرگ شون...
دیشب واقعا شکستم از این همه ناراحتی شون...بسه... من و بچه هام چه گناهی کردیم باید این همه توداری تحمل کنیم.
امروز کلا سرد بودیم جالبه اصلا به روی خودشون نمیارن و همچنان غرق در مجازی و ثانیه ای اخبار رها نمیکنن
چه پیشنهاد خوبی به ضحی دادی
چه سوال خوبی
امشب تو آسمون اصفهان عروسیه، هم میزنیم هم می خوریم
ما نزدیک یه پایگاه شکاری هستیم ....غوغاست
من ساعت ده و نیم تازه رفتم شب نشینی با دوستم
یه جایی رو هفته اول جنگ زدند که از جنازه آدمها یک بند انگشت هم محض تشییع و تدفین نمونده
من پیش خانومهایی بودم که همسراشون با او مفقودها همکارن
تیتر عالی✌