صالحه


نرگس
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۲ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

اینک، صالحه... ۲

شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۷:۵۱ ق.ظ
چرایی اینکه من خیلی سریع به فکر این افتادم که خانم فلانی هووم بشه، دو چیز بود. اول اینکه ذهنم حسابی درگیر زندگی تعددی بود و خانم فلانی هم یک زن نمونه هستند. بسیار مهربان و مودب، خوش اخلاق، زیبا، مومن، باوقار، نکته‌سنج و دقیق، تحصیل کرده، صبور و مقاوم و رنج‌دیده و یک مادر دانشمند هستند. 
البته من حتی قبل از خوندن وبلاگ اینک هم دوست داشتم زندگی تعددی رو با یک همیارِ خوب :) تجربه کنم. تو دوران مجردی و حتی بعد از اون فکر می‌کردم که با مدیریت کردن و رعایت اخلاق، زندگی رو شیرین‌تر کرد.
اما خب، همه‌ی اینا منتفی شد چون قبل از اینکه بخواهم پیشنهاد این داستان‌ها رو به همسرم بدم، گفت که به فکر همسر برای خانم فلانی هست و چند تا کیس خوب مجرد و یا مطلق هم سراغ داره... منم می‌دونم که شوهر کامل بهتر از شوهر نصفه است.
تازه من امسال باید حسابی واسه کنکور ارشد بخونم و طبق گفته‌های همسرم و مخصوصا زن‌عموم، من پتانسیل این رو دارم که رتبه یک رو بیارم. حتی وقتی گفتم که رقبای جدّی ای هم دارم، زن عمو گفت: عیبی نداره، بذار اونا رتبه دو رو بیارن، تو هم رتبه یک!!! :| :))
اما دلیل دوم این چرا خیلی مهم تر از اولی هست. دلیل دومش بی‌خبری هست. از مشکلات همسایه، از مشکلات دوستامون و اطرافیانمون
دردناکه که من اولین کسی بودم که بین این‌همه همسایه، خانم فلانی باهاش درد و دل کرده بود. البته من رو امین خودش دید. محرم دید. چندین سال توی این محله بوده ولی برام عجیبه که کسی به مشکلش حساس نشده بود... دقیقا مثل آیسان که کسی توی محله دلش براش نمی‌سوزه.
بعد مگه امثال خانم فلانی کم اند؟ مگه کم مرد‌هایی داریم که زندگیشون مشکل داره، مجردند یا جدا شدند؟
ولی شوهرم از این مردها زیاد دیده و با اون حرفا خیال منم از جهاتی آسوده کرد. حالا مطمئنم برای خانم فلانی عین خواهر‌نداشته‌اش دل می‌سوزونه و می‌خواد براش آستین همت بالا بزنه.‌ منم که کنارش هستم...
بلاخره ما آدم‌ها می‌تونیم هی کنار گود بایستیم و نظاره‌گر باشیم و بگیم این همه آدم مجرد... ولی دریغ از اینکه یه تلفن بزنیم که دو نفر آدم رو به هم برسونیم و مانع از آسیب دیدن و به گناه افتادنشون بشیم. 
همیشه هم یه سری کارهای راحت هستند که وجدانمون رو راحت کنه. مثل ستاره مربع‌هایی که در هر ساعت از شبانه‌روز میشه باهاشون پول به فقرا داد و بررسی آمار و ارقامی که باهاشون به خودمون آرامش تزریق کنیم. البته اینجور هم نیست که من بگم خودم از هر خطایی مصون بودم و هستم. نه! هنوزم مرتکب خطا میشم ولی جلوی ضرر رو از هر جا بگیری فایده است!

در پست‌های بعد در مورد تعدد زوجات می‌نویسم.
و اینکه دیشب رفتیم کهف الشهدا. جاتون خالی‌... البته مثلا رفتیم کهف الشهدا‌! اونجا که رسیدیم دیدیم گشنمونه. رفتیم یه رستوران و یه ساعت اونجا بودیم و کلی گناه کردیم و حال و هول و اینا... و بعدش رفتیم کهف. دو دقیقه موندیم. زینب سردش شد، برگشتیم. :| ولی انصافا خوش گذشت! جاتون خالی... این جمله‌ هم در ذهنم بیشتر عینی شد: خوشبختی اصلا به پول نیست.
روز و شبتون به خیر
موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۱۳
نـــرگــــس

نظرات  (۱۲)

صالحه یه چیز می دونی? اینکه وقتی یه نفر خیییییییلی خوبه معنیش اینه که در مقام دلبری همسر هم... پاراگراف اولت رو دوباره بخون 

پاسخ:
خخخخخخ
خب هر گلی یه رنگ و بویی داره!!!

به خدا مغزتون به یه جایی خورده 

فرقه بین این که یه مردی بره زن بگیره با اینکه یه زن راه بیفته سر بی درد رو دستمال ببنده 

خدا عقلت بده 

تو اگه فکر سر و سامون اون خانمی اول چشماتو باز کن دور و برتو نگاه کن ببین کسی نیست? بعد تحت تاثیر یک صفحه قرار بگیر خنگ خدا :( :/ 

مختاری دو کلمه آخر رو ستاره دار کنی :| 

پاسخ:
حالا که کاری نکردم... اِ!
حوصله هم نداشتم سلکت آل کردم :)

بعضی چیزا فکرشم غلطه آخه 

 

البته کار زشتی کردی سلکت آل کردی خانم 

من نه حرف غیر منطقی زدم و نه توهین 

اون دو کلمه آخر رو به طنز گفتم و گفتم چون نوشتاریه ممکنه ناراخت شی 

اگه قراره حرف منطقی ستاره دار شه که بگو نظر ننویسیم 

یا هم نظرات رو ببند 

پاسخ:
خو منم شوخی کردم باهات!!!
باور کن. اِ! ناراحت نشو :/
اصلن ناراحت نشدم. گفتم حرص نخوری. منکه هنوز به شوهرم چیزی نگفتم.
اصل ماجرا هم که منتفی شده...
بیخیال دختر!

۱۴ مهر ۹۸ ، ۰۸:۵۷ پیـــچـ ـک

من با پاییز موافقم.

حرف منم همینه.

پاسخ:
باشه. به حرفتون گوش میدم :)

باشه :)

پاسخ:
دیگه ناراحت نشو دیگه... بااااششششه؟؟؟ :))
۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۴:۵۵ عارفه زهرا

ان شالله مشکل این خانم حل بشه..

اما من همیشه رنج همسران اول رو به طور واضح میبینم...همین خانم اینک 

نوشته بود توی زندگی با وجود همیار ادم یاد میگیره دل بکنه .بنظرم حرفش اوج درده..

یا مثلا خانم اون اقا نویده اولیش غم ازچشمانش می بارید و معلوم بود دل و زیونش یکی نیست و این شرایط بهش تحمیل شده...

پاسخ:
زن‌های نوید که هیچی...
ولی شاید اینک خانوم هم یه جورایی رنج می‌کشه. ولی همه آدم‌ها رنج می کشند. حتی اگر هیچ رنجی نداشته باشند برای خودشون می‌سازن...
نمی‌دونم....

چقدر با خوندن وبلاگ اینک  حرص خوردم گریه کردم  فحش دادم حتی   چقدر دلم گرفت

پاسخ:
خخخ
من فقط با یک مطلبش گریه ام گرفت. فکر کنم تو اسفند ۹۵ یا اون حدودا بود. فکر کنم اونجاهایی که شوهرش مهمونی عقد گرفته بود...
۱۴ مهر ۹۸ ، ۲۰:۴۹ مامان حسین

سلام صالحه جان من چند روز دیر رسیدن 

رفتم وبلاگ اینک خوندنم  ...بارها بارها اشک ریختم و حالم بد شد...

راستش من ب هیچ عنوان دلم برای دخترا مجرد سن بالا نمیسوزه چون ب وقتش خواستگاراشون ب بهانه واهی رد میکنن اخرشم بیان سوار زندگی یکی دیگه شن...من خودم متاسفانه دوستان متولد ۶۰ حتی دارم ک بارها خواستگار متدین اومد ب بهانه واهی رد کردن و الان موندن چ کنن...

ب نظرم منم تعدد زوجات الان ن مشکل اصلی ن اولویت

تازه من خودم کلی پسر مجرد سن بالا میشناسم اول مقدمات ازدواج اونا فراهم شه کلی مشکل حل میشه...

این اقای نوید ابراهیمی ک رسما حالمو بهم زد

پاسخ:
سلام. :)
راستش منم دلم برای دخترای مجردِ سن بالا نمی سوزه.
دیشب زن‌داییم می‌گفت ما تو شهر های بزرگ مشکل فقدان شرایط ازدواج داریم
ولی من معتقدم مسکل فقدان شعور ازدواج داریم...
نوید هم بماند... سر فرصت میگم چه موجودی هست

این خانم اینک باید تحریم شه چرا تبلیغشو میکنید ...از وقتی میخونمش اوضاع زندگیم ریخته بهم شما طلبه ها معلوم نیس چتونه 

پاسخ:
فضای بلاگستان آزاده و هیچ دلیلی قانونی و شرعی برای تحریم ایشون وجود نداره. بنده تبلیغشون رو نکردم. ماشاءالله همه ایشونو میشناسند. ضمنا طلبه هم نیستند.
شما هم وبلاگ بسازید و حرفاتون رو اونجا بزنید. بهتر از اینه که زندگیتون بهم بریزه.

مطمئنین من رو همه می شناسن؟

 

من که مظلومو گمنامم. باور کنید😂

پاسخ:
همه نه ولی خیلی‌ها :)
آخه برام جالبه که خیلی از کسانی که وبلاگ نویس نیستند هم وبتون رو می‌خونند.

سلام .نمیدونم هنوزم اینقدرا تحت تأثیر دیگران هستی یا نه .. اما بنظرم نباش؛ اینهمه اثرپذیری خوب نیست ، شاید خودت متوجه نباشی اما ناخوداگاهت درگیرشه و زندگیت هم تحت الشعاع اون قرار گرفته 

 

بخونش، اما بدون اثر گرفتن

 

اگر میبینی نمیشه، کنار بزارش...

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">