صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

اینک، صالحه...

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۱:۱۶ ب.ظ
دیگه هرکس هم ندونه، شما می‌دونید که من الان بعد گذشتن ۶ سال از زندگی مشترکم، چقدر شوهرم، بچه‌هام و خونه گرمی که با هم ساختیم رو دوست دارم و برای نگهداری ازش تلاش می‌کنم. 
یکی دو سال پیش به واسطه یکی از دوستان شوهرم، ما با "نوید ابراهیمیِ ارموی" آشنا شدیم. کسی که در فضای مجازی مبلّغ چند همسری هست و خودش ۴ تا زنِ دائمی داره. (بگذریم از داستانِ خودِ این نوید که بعدا مفصّل در موردش خواهم نوشت...)
وقتی همسرم و دوستاش در معرض موعظه‌های نوید قرار گرفتند، شبش از شوهرم پرسیدم که چی می‌گفت و ... و همسرم هم توضیح داد.
منم برای تک تک حرفای نوید جواب داشتم و عجیب بود که همسرم قانع شد که پرداختن به چند همسری اصلا اولویت نیست. (اینم بمونه برای یک پست دیگه)
دیگه به این چیزا فکر نکردم تااا محرم امسال که همش در حال خوندن وبلاگ اینک بودم. اینک زنی هست که به خاطر یک شرایطِ خاصی محبور میشه تن به داشتن هوو بده. وبلاگش ماجرای چند همسری رو از زاویه دید یک همسر اول رو خیلی جذاب روایت می‌کنه.
من بعد از خوندن وبلاگ اون فهمیدم که مشکلی با چند همسری ندارم، مشکل من در نحوه تبلیغ چندهمسری هست. (گرچه اینک فقط خاطراتش رو نوشته و اصلا مبلغ چندهمسری نیست و تورو خدا نرید اونجا و از قول من چیزی بگید. خودتون از اول آرشیو بشینید بخونید)
ولی تو همون روزایی که داشتم وبلاگش رو می‌خوندم،‌ شوهرم کارش اکی نشده بود و تو لاک خودش بود. منم نگران بودم که چی شده‌... خودمم مضطرب و مشوش به واسطه خاطرات اینک...
یه شب از شوهرم پرسیدم: تو هیچ وقت کاری که شوهر اینک باهاش کرده رو با من نمی‌کنی؟
گفت: نه. هیچ وقت. من تو همینش هم موندم و اونقدر کارهای مهم‌تر دارم که اصلا اولویتم این کارها نیست.
بعدش کمی مکث کرد و اضافه کرد: مگر به یک شرط. اونم اینکه خودت کسی رو بهم پیشنهاد بدی... که اونم منتفیه. پس به این چیزا فکر نکن.

ولی من نمی‌دونم چرا دارم به این فکر می‌کنم که باید فلانی رو به شوهرم پیشنهاد بدم. چرا؟
موافقین ۳ مخالفین ۳ ۹۸/۰۷/۱۱
صالحه

نظرات  (۲۱)

یکی از اقوام ما همین سوالو از همسرش پرسیده بود که ممکنه تو یه روز اینکارو بکنی؟ اونم گفته بود ببین، به نظر من آدم اگه بتونه همین یه زنو هم نگیره خیلی خوبه :)) ولی مجبوره میدونی :)) همسر ایشون از اون آدمای خیلی عشق کاره. 

به نظر منم اولویت نیست. ضمن اینکه شرایط آسونی هم نداره. یه موضوع تک‌جانبه هم نیست که مردها واسه خودشون تصمیم بگیرن و عمل کنن. تا دل یه خانوم واقعا با اینکار نباشه زندگی زهر میشه. اصلا هم نمیشه سعی کنیم و زور بزنیم که خودمونو راضی کنیم و تن بدیم به اینکار. بحث آرامش خانواده‌ست و ابدا زورکی نمیشه. بشه هم بعدا سر باز می‌کنه. و اون زندگی تعددی که کلی براش دلیل شرعی و دینی میارن هم اگه بخواد آرامشی توش نباشه به هیــچ دردی نمی‌خوره و حتی برای همون دین هم مفید نخواهد بود.

پاسخ:
آره :) دقیقا!
حالا صبر کن می‌خوام بازم در مورد چندهمسری اینجا بنویسم :)
۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۴:۰۱ عارفه زهرا

رفتم فیلم این اقا رو دیدم..

اصلا خوشم نیومد..حرص خوردم...

بعدتعجب میکنم از میل زیاد این حاج اقا به صیغه کردن دختزان دیگه !!!!!

طبق فرمایش همسر سوم..

حالا که میگین چهارمی هم اومده . 

این همه جهاد ....

اونوقت این اقا گیرداده به حهاد تعدد زوجات ..که چی!!!!!

پاسخ:
دیوانه است. حرص نخور
۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۴:۲۶ خانم ارجمندی

یعنی چیییی .... اصلا نباید ادم با این جور شخصیتا مواجه بشه ...چرا با همسرتون به بحث میپردازید ..... واقعا میخواید پیشنهادشو بدید و براشون زن بگیرید ...

پاسخ:
مواجه نشیم؟ ایزوله کنیم خودمونو؟
۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۴:۴۹ پلڪــــ شیشـہ اے

سلام خواهرجان

 

تعدد زوجات من و یاد خاطرات ناخوشی میاندازه.

این که مدت هاست خاله ها و دایی مو ندیدم و وقتی درخواست دنبال کردن صفحه اینستاشون رو به عنوان یه ناشناس دادم، جواب مثبت که دادن با هر پست خاله م نشستم به زار زدن.

کاری به این ندارم که چون و چرای ازدواج های این مدلی چه جوریه و نیتش چیه، ولی بعدا ضربه ش رو بچه ها میخورن. 

پاسخ:
سلام عزیزم
موافقم
خیلی داستان داره. می دونم
۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۴:۵۴ پیـــچـ ـک

سلام.

واقعا چرا ما زنا در مورد این مسائل اینقدر فکر میکنیم؟

اون خانومی که میخوای به شوهرت پیشنهاد بدی، نیاز به ازدواج داره؟ و اگه ازدواج کنه تمایل به چند همسری داره؟ و اگه داره توان همچین زندگی ای رو داره؟ میدونی من به این نتیجه رسیدم که این مدل زندگی ایمان خیلی قوی ای میخواد.

پاسخ:
سلام :)
جواب سوال اولت رو اینک میگه... برو وبلاگش رو بخون. جالبه
فعلا نمی‌خوام وارد جزئیات این داستان بشم که کیه و چیه و اینا. ولی اگه یه روز مطمئن بشم فقط وظیفه‌م رو انجام میدم. همین
۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۵:۴۶ دُردانه ⠀

سؤال من اینه که افرادی که به این موضوع فکر و حتی عمل می‌کنند، به پسرهایی که زن ندارن و نیاز دارن زن داشته باشن هم فکر می‌کنن؟ اینکه یه دخترو حمایت مالی و غیره! می‌کنن قابل تقدیره، ولی چرا خودشون؟ چرا این امکانو به یه آقای دیگه که اتفاقا اونم نیاز به همسر داره نمیدن و کمکش نمی‌کنن زن بگیره؟ الان شما اون دختر خانومو نمی‌تونی به یه آقای مجرد معرفی کنی؟

پاسخ:
کاملا موافقم باهاتون ولی
اون کیسی که می‌خواستم پیشنهادش بدم به همسرم و البته تا مطمئن نشدم که هیچ راه دیگه ای نیست، این کار رو نخواهم کرد،،، ایشون دختر نیستند. بچه هم دارند.
شرایطشون خاصه. دارم به این فکر می‌کنم اگر هیچ کسی براش پیدا نشد آیا حاضرم همسرم رو باهاش شریک بشم؟

:) 

پاسخ:
:) چرا می‌خندی؟
۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۶:۵۸ مهتاب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

عاقا اگه بحث تامین مالی و حمایت عاطفی و جنسی و فلان از یه خانومه، که اگر آقایون خیلی همت دارن، شرایط رو برای ازدواج این همه جوون مجرد فراهم کنن! هر وقت مجردا تموم شدن و بازم مشکل واقعا حاد داشتیم، می‌تونیم به گزینه‌هایی مثل چندهمسری فکر کنیم. اونم برای اهلش. 

تو این شرایط، این فقط زندگی رو به کام همسر اول تلخ می‌کنه و وضع ازدواج رو از اینی که هست هم بدتر می‌کنه.

 

صالحه جان، عذاب وجدان نداشته باش. این موضوع اصلا اصلا اصلا اولویت جامعه و اولویت زندگی‌ای مثل زندگی شما نیست که هیچ، دفع فاسد به افسده!

پاسخ:
آره..... من که به شوهرم هنوز پیشنهاد ندادم ماجرای چند همسری رو ولی خودش هم می‌خواد همین ایده اینو پیگیری کنه که یه شوهر تمام وقتِ کامل برای خانم فلانی پیدا کنه...

عذاب وجدان ندارم ولی واقعا خانم فلانی تکه... می‌خواستم یه پست در موردش بنویسم تو وبلاگ اینقدر که این بشر ماهه... دیگه نشد.
۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۷:۲۲ مهتاب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خب من بعد این که نظرم رو فرستادم، نظر نسرین رو دیدم و جواب تو رو. به نظرم اولا این دیدگاه که چون طرف قبلا ازدواج کرده پس نمی‌تونه با یه فرد مجرد ازدواج کنه، گرچه خیلی رایحه ولی به‌شدت جنسی و جنسیتیه و بهتره به جای فرهنگ‌سازی ازدواج مجدد آقایون، اینو فرهنگ‌سازی کنیم.
بعدم حتی تو همین شرایط باز هم هستن آقایونی که مثلا همسرشون از دنیا رفته باشه یا ازش جدا شده باشن که بخوان با ایشون ازدواج کنن و نیازی نیست یه خانواده مثل خانواده شما درگیر چنین موضوعی بشه.

+ اصل چندهمسری البته از قوانین دینمونه و در شرایط خودش اتفاقا با همهٔ تلخی‌ها یا سختی‌هایی که داره، ولی بهترین قانونه مخصوصا برای خانم‌ها. و الا اگه صرف مسائل غریزی بود که همین راه‌حل‌های رایج دنیا راحت‌تر پاسخگو بود و مخصوصا خیییلی هم به نفع آقایون! عمیقا معتقدم چندهمسری قانونیه که (برخلاف ظاهرش) نفعش برای خانم‌ها به طورکلی بیش‌تره، اما تو شرایط خودش.
پاسخ:
نننننه!!!! نه اینکه چون متاهله باید با یه متاهل ازدواج کنه.... نه! منظورم این نبود که! :/
اتفاقا یکی از دوستام با یه دختر ۴_۵ ساله طلاق گرفت و بعدش هم با یک آقای مجرد جوان ازدواج کرد. الان خیلی خوشبخته.


اون آخرینِ آخرین گزینه‌م هست چون باید برای خانم فلانی کفوش پیدا بشه. کفوش یکی شبیه شوهر منه‌. نه هر مردی... باید شوهرم یکی مثل خودشو براش پیدا کنه. امیدوارم پیدا کنه.
+  منم موافقم که به نفع خانوم‌هاست... ولی با همون شرایطش...
۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۹:۴۹ **هِلِناز **

بحثمون چند وقته در رابطه با روانشناسی زندگی اصیله ...

این کار لطمه ی بزرگی به زن میزنه  ! حتی اگر کسی مثل اینک بیاد بگه نه خوبه و من راضیم و ال شده و خوبه و ... ، داره رسما دروغ میگه ! دروغ هم نمیگه ها ! وا پس رانی کرده این مساله رو تو ناخودآگاهش و به خودش و طبعا بقیه دروع میگه ...

اگر بری باهاش دم خور شی میفهمی چقدر این آدم مریضه از نظر روحی :) 

من اینک رو از همون اول ک شوهرش میخواست زن بگیره میخوندم... 

+هیچ وقت این کار رو نکن ! 

پاسخ:
من برعکس تو فکر می‌کنم نوشته‌های اینک نشون میده حاضر نبوده با هیچ جبری این ماجرا رو بپذیره. اتفاقا کم کم به مرحله پذیرش رسیده و الان واقعا حالش خوبه! اصلا موافق نیستم که حالش بده و اینا...
+ آخرینِ آخرین گزینه است. فقط ذهنم درگیره ماجرای خانم فلانی شده.
۱۱ مهر ۹۸ ، ۲۲:۳۲ **هِلِناز **

یه سری اصول وجودی هست ک شما اگر زیر پا بذاری حالت خوش نخواهد بود و از نظر روحی مریض میشی 

اینم یکیشه 

چاره ای نداره اینک 

ی زن ک کاری نمیتونه بکنه جز پذیرش این موضوع ! 

یه مرد هوس ران که با اسم نجات دادن ی زن دیگه از تنهایی ب هوس خودش میرسه و یک زن بیچاره که نه میتونه بذاره بره که هیچی نداره که بخواد زندگیش رو بسازه تو این سن با این بچه های بزرگ ، و چاره ای جز موندن و پذیرش نداره ... 

پاسخ:
حالا اینکه اون اصول وجودی ای که در موردش صحبت می‌کنی واقعا وجودی هستند یا نه، باید اثبات بشه. اونم توسط علم فلسفه که موضوعش وجود شناسی‌هست. اثبات این اصول کار علم روانشناسی نیست.
اما چه ایرادی داره که اینک به مرحله پذیرش برسه. این که خیلی خوبه. پذیرش خیلی با تحمل فرق داره. به نظر من الان یه سری محدودیت‌های جدید داره ولی در عوض آزادی‌های خودش رو هم داره. و از این مساله تو زندگی گریزی نیست.
۱۱ مهر ۹۸ ، ۲۳:۱۷ پیـــچـ ـک

به نظر من وظیفه تو کنترل کردن روابط شوهرت با زنای دیگه نیست. چه اونو از چند همسری حذر بدی و چه بخوایبراش زن دوم بگیری. حتی اگه اون زن نیاز داشته باشه. وظیفه تو اینه که اگر این اتفاق برات افتاد با شوهرت طوری برخورد کنی انگار اون هیچ اشتباهی نکرده و کاری بوده که میتونسته و حتما برای این کار دلیل منطقی داشته. یعنی اعتماد کنی به خواسته شوهرت.

نظر من اینه و روش فکر کن.

پاسخ:
اوممممممم. اینم یه جورشه ولی خودم فکر می کنم اگه یه زمانی واقعا شوهرم در حال اشتباه کردن بود، وظیفه ام این نیست که سکوت کنم.
لزوما همیشه عقل مردها از زن هاشون بیشتر نیست.
۱۱ مهر ۹۸ ، ۲۳:۴۳ مهتاب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

برای این که ذهنم رو نظرات متفاوت نبسته باشم رفتم وبلاگ خانم اینک رو دیدم. حدود ۲۵ صفحه از وبلاگشون رو خوندم و یه سری جاها که نظرات باز بود، نظرات و جواب‌ها رو هم.

خیلی هم بدون پیش‌داوری، پیش‌فرض و با آرامش این کار رو کردم. سعی کردم خودم رو جای خودش، همسرش، همسر دوم شوهرش، دخترش و کلا شخصیت‌های اصلی ماجرا بذارم و از دریچهٔ دید اون‌ها ببینم و خب...

فقط می‌تونم لعنت کنم همهٔ اون احمق‌هایی رو که تلاش می‌کنن بدون لحاظ کردن اقتضائات فرهنگی ما، این ایده رو تو مغز آقایون رسوب بدن که با ازدواج مجدد، به یه دختر سر و سامون می‌دن. من از همسر خانم اینک بدم نیومد تو این پروسه، مخصوصا وقتی اون همه تلاشش رو برای برقراری عدالت و تعادل دیدم و نیت خوبش رو، ولی به نظرم اومد خیلی سطحی با ماجرا برخورد کرده. من حتی اگر کارش رو فداکاری هم بدونم، به نظرم یه فداکاری ابلهانه میاد. و نهایتا دلم برای این بلاهت می‌سوزه. اگرم کارش رو از رو شهوت بدونم که کلا هیچی.

به هرحال علی‌رغم همهٔ چیزایی که نوشته بود، من واقعا احساس نکردم خوشبخت باشه و حال خوبی داشته باشه.

و صادقانه بگم، از این که یه زن جوون مثل شما بخواد به این فکر کنه که یه زن دوم پیشنهاد بده به همسرش، فوق‌العاده جا خوردم...

حتی اگر به قول خودتون آخرین راه باشه...

پاسخ:
من شاید در مورد همسر اینک باهاتون موافق باشم اما در مورد خودش من صداقت گفتار رو تو وبلاگش حس کردم پس دلیلی نداره که بگم الان دروغ می گه. ضمن اینکه خیلی هم منطقیه که با این مدیریت عالی الان به آرامش رسیده باشه یا حداقل وضعیتش رو پایدار کرده باشه.

در مورد اون احمق ها هم نظرم رو تو کامنت بانوی مومن گفتم. منم باهات موافقم. الان اولویت کشور چیزهای دیگه ای هست و ترغیب مردها به این جور چیزا اونم به صورت عمومی و کلی، آب ریختن به آسیاب دشمنه.

جا هم نخور.... به نظر من ما زن ها بی رحم ترین دشمنان جنس خودمون هستیم. من فقط دوست داشتم به یک زن دیگه کمک کنم.
۱۲ مهر ۹۸ ، ۰۰:۲۸ بانوی مومن

نمیدونم این حرفا ساخته و پرداخته کدوم ذهن بیماریه؟...

منم همسر یه طلبه هستم وقتی باهاش در مورد این مسائل صحبت کردم خیلی ناراحت شد و گفت این به ظاهر طلبهها دارن آبروی بقیه طلبه ها و دیندارها رو با ندونم کاری هاشون میبرن، وقتی حضرت آقا رسما اعلام کردن که مسئله چند همسری نباید تبلیغ بشه و حتی جایی فرمودن که آقایون نباید با حرفزن دوم گرفتن حتی به شوخیذهن همسراشون رو مشوش کنن این حرفا چه معنی می ده؟ یاد دیالوگ مختارنامه میفتم که (نقل به مضمون) اسلام کم از شما جماعت آیه خوان سر به سجود ضربه نخورده، همیشه اولویت ها رو اشتباه میگیرین و همیشه یا جلوتر از امامید یا عقب می مونید...

قضیه چند همسری بیشتر یه مسئله فرهنگیه، فرهنگ اقوام مختلف هم با هم متفاوته. اگه تو فرهنگ گروهی چند همسری بد نیست شاید تو فرهنگ قوم دیگه ای حتی فکر کردن بهش باعث از هم پاشیدن زندگی بشه...

 

پاسخ:
قبول دارم که ذهن های بیماری هم هستند که علنا تبلیغ چند همسری می کنند اونم به بدترین شکل ممکن
اما بلاخره تعدد زوجات وجود داره... می شه این موضوع رو بایکوت کرد؟

در مورد اون فرمایشات حضرت آقا هم ممنون میشم منبع رو از خامنه ای دات آی آر ذکر کنید.
قبول هم دارم که الان اولویت جامعه ما تبلیغ چند همسری نیست. ولی الان کی داره تبلیغ چند همسری می کنه که به تیریج قبای شما بر خورده؟ اینک یا من؟

در مورد ذهن بیمار نوید ابراهیمی ارموی هم که من با شما موافقم. پس چی میمونه؟

مساله چند همسری هم اصلا مساله فرهنگیِ صرف نیست. عرفِ متشرعه هم همواره این مساله رو جایز می دونسته. البته با رعایت عدالت و...
قرار هم نیست هر زندگی ای که تعددی شد، از هم بپاشه...
شما فکر نمی کنید خیلی پیش فرض دارید تو ذهنتون؟

سلام صالحه جان

اولا ممنونم ازت که به من لطف داری.

نمی دونم تشویق ت کنم تا ازت بخوام منصرف بشی.

واقعا تعدد زوجات رو نمیشه به هرکسی پیشنهاد داد.

اینکه زیاد از اطراف مون می شنویم که فلانی ضربه خورده، بچه هاش اسیب دیدن، فقط و فقط بخاطر نابلد بودن اون زن و شوهرایی هست که به هر دلیلی پارد زندگی تعددی شده اند.

 

من هیچ وقت شروع کننده نبودم. منم مثل شما جذب وبلاگ های زن دومی ها شده بودم و اونا رو دنبال می کردم.. هی با خودم می گفتم اینا چرا اینجوری رفتار می کنن؟ چرا همشون خودشون رو ناجی زندگی اولی می بینن؟

و خیلی مشتاق بودم که صدای زن اولی ها رو بشنوم. ولی خیلی کمیاب بودند.

 

و وقتی همسرم به من گفت مصمم هستم ازدواج مجدد بکنم، به شدت به هم ریختم.

مدت های زیادی حالم بد بود. چون فکر می کردم تاریخ انقضایم سر رسیده. فکر می کردم لابد از چشم همسرم افتاده ام...

و همسرم بنده ی خدا خیلی خیلی تلاش کرد تا حالم بهتر بشه و بهم ثابت کنه که ازدواج مجدد صرفا بخاطر زن دومی هاست. به نفع اونهاست.

به مرور به من ثابت شد که اگه سراغ کیس خوب بریم، می تونه انتخاب خوبی باشه و نتیجه ی خوبی هم داشته باشه.

 

 

و من الان خیلی راضی ام. خداروشکر همسر خوبی دارم

خداروشکر همیار خوبی دارم

خداروشکر که زندگی ارومی در کنار همسر و بچه هام و همیارم دارم

 

 

وقتی از دریچه ی چشم زن دومی ها به موضوع تعدد نگاه کنید، همه چیز بهتر به نظر میاد.

 

کافیه پای درد دل این دختران تنها یا مطلقه و بیوه بشینیم.

 

 

برات ارزوی دلی مصمم و قدمی استوار دارم صالحه جان

پاسخ:
سلام اینک خانوم
خدا رو شکر واقعا
شما الگوی خوبی برای خانم ها در مدیریت بحران هستید.
به خودتون افتخار کنید.
ممنون که قدم رنجه کردید :)

چه صبر و همتی دارید شماها بخدا :/

پاسخ:
[با چشمانی گرد هومورو را می نگرد]
چطور مگه؟
۱۲ مهر ۹۸ ، ۱۴:۰۰ بانوی مومن

واقعا فکر میکنی اینک مبلغ چند همسری نیست؟واقعا همچین فکری میکنی؟فکر میکردم باهوش تر از این حرفا باشی.

پاسخ:
واقعا فکر می کردم مهربان تر و منطقی تر از این حرفا باشی!

سلام

برای چنین اقدامی واقعا خانواده اول باید وضعیت پایدار و خوبی به جهت روابط و ارتباطات بین اعضای خانواده رسیده باشه.

اگر این طور نباشه چنین اقدامی واقعا خطرناکه و حقیقتا قابل توصیه به خیلی ها نیست.

 

شما از آمار دختران مجرد مطلع هستید؟

پاسخ:
سلام. کاملا موافقم.

بله! چطور مگه؟

سلام

پاسخ درست به اون چرایی که آخر مطلبتون گفتید خیلی مهمه...

خیلی بیشتر از خیلی...

 

پاسخ:
بله و شما اولین کسی هستید که به این مساله توجه کردید.
پست بعد رو واسه جواب همین سوال نوشتم.
۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۱ پیـــچـ ـک

+مدیریت و راهنمایی با کنترل فرق داره. اگر بخوایم کنترل کنیم، ماییم که شکست میخوریم.

من الان دارم به پیشنهاد تو وبلاگ اینک رو میخونم. 

دقت کرده باشی در عمل به این رسیده که نمیشه کنترل کرد و باعث شکست توی رابطه و کم شدن حرمت زن و از بین رفتن امنیت بچه ها میشه. بلکه با وجود این که بحران شدیدیه، باید مدیریت کرد. کنترل نه ولی مدیریت و راهنمایی بله.

فشار و سختی هم داره.

+راستش رو بگم برای هیچ زن و مردی همچین رابطه ای رو نمیخوام. آرزو میکنم همه زن ها و مردها فقط با یک جفت عمرشون رو بگذرونن ولی فکر میکنم اگر روزی خدا اینو برای من بخواد، ازش کمک بخوام که بتونم حق شوهرم رو ادا کنم. هرچند به هیچ عنوان مشتاق همچین چیزی برای خودم، شوهرم یا زن دومی که وارد خانواده ممکنه بشه نیستم. ولی تمام تلاشم رو میکنم که پیش خدا سر افکنده نباشم. ان شاءالله خدا همه زن ها و مرد ها رو از انحراف دور نگه داره و حفظ کنه!

 

+ برای اینک خوشحالم که تونست از همچین امتحان بلند و سختی پیروز بیرون بیاد. ازش مبخوام روز قیامت منو شفاعت کنه!

 

 

+ به شوهر اینک و مردای امثال ایشون اخلاقا حق نمیدم. ولی حرمت کسی که نخواسته حرام انجام بده باید محفوظ باشه. چه در اجتماع و چه در خانواده. حقوقش سر جاش باید باشه. نباید طرد بشه. ما میایم در مورد این صحبت میکنیم که اگر یه بزه کار توی جامعه بود و مجازات شد نباید طردش کنیم و باید توی جامعه پذیرفته بشه؛ چه طور به مردا یا زنایی که وارد همچین روابطی شدن توهین میکنیم یا تحقیرشون میکنیم یا طردشون میکنیم؟ چرا باید بچه های همچین خانواده هایی امنیت نداشته باشن برای ازدواج یا ورود به جامعه؟ 

اونا بزه کار نیستن! اونا گناه نکردن. اونا فقط یه شکل متفاوت از خانواده رو دارن که معمول نیست. ولی بد نیست. خیلی جاها لازم و حتی پسندیده ست. ما که توی شرایط اونها نبودیم.

 

من کل نظرم رو دادم. دیگه حرف اضافه ای ندارم.

پاسخ:
چقدر خوبه که اینقدر مفصل نوشتی. من دوست نداشتم در مورد همسر اینک بنویسم به خاطر اینکه خود اینک رو دوست دارم. دوست داشتم حرمت شوهرش رو رعایت کنم... ولی باهات خیلی موافقم.
هر چهار تا +ت لایک داره :)
۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۶:۱۰ **هِلِناز **

روانشناسی و فلسفه از هم جدا نیستن :) 

بحثشم که ساعت ها و روزها بحث میبره ! 

همه ی ما در این جامعه بیماریم 

هرکسی به نوعی 

تو یه مدل بیماری از نظر روحی 

من هم مدل دیگه 

بقیه هم همینطور...

چون از اصل وجودی خودمون دور شدیم و جامعه ی اصیلی نداریم :) 

اما بیماری با بیماری فرق میکنه ...

یکی تب میکنه ...

اون یکی به تشنج میرسه ... 

پاسخ:
بله. روانشناسی و فلسفه از هم جدا نیستند و برای همین خیلی مهمه که داریم در مورد کدام روانشناسی‌ صحبت می‌کنیم که امتدادِ کدام فلسفه با کدام مبناهاست؟ با کدام جهانبینی؟ با کدام نظام ارزشی؟

همونطور که خودت هم گفتی بحثش مفصله...

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">