صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

رابطه‌ی اعتیاد و تنبلیِ من

شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۱۳ ب.ظ

ما ندرتا از هایپرها خرید می‌کنیم. اخیرا (قبل از سفر مشهد) به خاطر کمبود وقت مجبور شدیم بریم اونجا برای خرید‌. روبروی خونمون هم هست از قضا!
من سعی کردم فقط و فقط چیزهایی که نیاز داشتیم رو بخریم. ولی یک‌جا این رو رعایت نکردم: قفسه کمپوت‌ها. کمپوت آناناس رو خیلی دوست دارم. از همسر اجازه گرفتم و اونم گفت: "بردار! این چه حرفیه؟!" و اینا.
فاطمه‌زهرا هم یهو یادش افتاد که من چطور یک‌بار از کمپوت گیلاسش خوردم و شروع کرد به مقتل‌خوانی که ما به نیمه مقتل نرسیده یک قوطی کمپوت گیلاس گذاشتیم تو سبد.
کلا هله هوله‌ترین کالا‌های ما همین بود و شاید اون بسته توت‌فرنگی که من گفتم بخرم باهاش ماسک صورت دکتر‌داود رو درست کنم!
حالا چند روز پیش تو یکی از وبلاگ‌ها در مورد اعتیاد به شکر خوندم و البته نمی‌دونم چقدر واقعیه ولی من خیلی به شکر و چیزهای شیرین وابسته‌ام. فکر کنم کم‌خونی دارم...
شکر یا عسل یا نبات توی شیر، توی چای، توی دمنوش، توی شربت، توی سرکنگبین، توی میوه‌ی کمپوتی، توی میکس موز و شیر، توی حریره‌بادام زینب و توی آبمیوه‌های ویتامینه‌ها و گاهی هم کیک و کلوچه و شیرینی (که البته این موارد آخر رو به خاطر روغن‌های مصرفی توشون دوست ندارم)
هر روز باید از اینا مصرف کنم وگرنه حالم بده. خونه کسی که میرم واقعا حالم بده چون اونجاها خبری از این‌چیزا نیست.
با خودم گفتم: پس تو فرقت با معتاد به مواد مخدر چیه؟
گفتم: من چیزی مصرف می‌کنم که تو سبد غذایی خانواره ولی معتاد میره سراغ موادی که دور و برش نیست و پیداش می‌کنه.
گفتم: اگر ملاک در دسترس بودن و در دسترس نبودن چیز خوب و بده که باید به حال خودت زار بزنی چون چیزای بد خیلی کم دور و برت بوده پس مسئولیتت بیشتره. اون معتاد تا چشم باز کرده دور و برش پر معتاد بوده و آدم‌های ضعیف‌النفس‌‌. تو تا چشم باز کردی بالای سرت مادر بوده و پدر و آدم‌های حسابی. (همین چند روز پیش هم تو روضه، معلم اول دبستانم اومده بود و دستش رو بوسیدم.‌ تازگی‌ها دارم سعی می‌کنم با مراتبی از کبر در درونم بجنگم )
نمی‌دونم... یعنی اینکه دنبال مواد مخدر نرفتم از تنبلیم بوده؟ من از نوجوانی مثلا اگر بهم سی‌دی فیلم خارجی دوبله‌نشده نمی‌دادند، هیچ‌وقت خودم دانلود نمی‌کردم. اگر بهم چهارتا تِرَک موسیقی نمی‌دادند خودم دانلود نمی‌کردم. نهایتش این بود که عضو یک کانال میشدم و اونجا هرچی میذاشت امتحان می‌کردم. یعنی حتی اینقدر تنبل بودم که از ربات‌ها هم استفاده نمی‌کردم. حوصله فیلترشکن رو هم نداشته و ندارم... هنوزم گیر اینم که یه نفر بهم چهارتا قسمت از سریال فرندز رو بده تا زبانم بهتر بشه ولی تا الان به همین پرس‌تی‌وی اکتفا کردم.
یعنی هیچ‌وقت "نه" نگفتم؟ پس فرق من با معتادین به مواد مخدر چیه؟
یعنی همین که استفاده از هله‌هوله رو تو زندگیم نزدیک صفر کردم و الان در حد گاهی کیک و آبمیوه خوردن شده، برای اراده داشتن کافیه!؟
شاید نه...
فکر کنم باید با خودم صادق باشم.

فکر کنم هنوز همون پله اولم.

الانم این چند روز توی مشهد کلی لیموناد گازدار، یه دونه نسکافه تو اتاق نسیم‌اینا و ژله خوردم و رژیم چندین و چندساله‌ام رو زیر پا گذاشتم. عذاب وجدان دارم :/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۱۲
صالحه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">