صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان

خاطرات جهادی، قسمت پنجم

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۷:۴۱ ب.ظ

۲ فروردین

ارائه صبح توی روستا رو نداشتیم و صبح استراحت کردیم. در عوض من و فاطمه روز چهارمی بود که رفتیم مدرسه در شهر ثلاث و باید اعتراف کنم که هر روزی که می رفتیم از روز قبل بیشتر خوش میگذشت و شاید هم یخ من بیشتر آب می‌شد و با بچه‌ها بیشتر احساس راحتی می‌کردم. آن‌ها هم بیشتر به ما وابسته می‌شدند. روز چهارم بود و ما کتاب داستان "بچرخ تا بچرخیم" رو براشون خوندیم و به لطف فاطمه، بین کتاب‌خوانی کلی ورزش کردند و بعدش هم بازی کردیم و آخرش هم به بچه ها بستنی دادیم و بهشون گفتیم که این بستنی از طرف امام خامنه‌ای هست و موقع خداحافظی بعضی هایشان نزدیک بود گریه بیافتند. با تک تک‌شان دست دادم و بعضی‌هایشان من را در آغوش گرفتند و از شدت این همه محبت تمام وجودم گرم شد. (فیلمش هست) حتی آن لحظات آخر دلم نمی‌خواست تنهایشان بگذارم ولی مجبور بودم چون فاطمه‌زهرا توی اسکان تنها بود. اما فاطمه رسما با التماس من از جایش بلند شد. من فقط یک نتیجه گرفتم و اون اینه که بین همه‌ی فعالیت هایی که توی کرمانشاه میشه، کار فرهنگی خیلی نیازه. البته بعد از عمرانی. ولی با این تفاوت که کار عمرانی، وظیفه دولت‌ِ! ولی کار فرهنگی وظیفه آدم های دغدغه منده. #دغدغه‌های‌فرهنگی
شب اختتامیه رو برگزار کردند و چقدر خندیدیم شب لیله الرغائبی... (فیلمش هست) مخصوصا اون مسابقه‌ی همسران سازگار که چنان هیجان بچه ها رو بالا برد که نگو. من خودم داشتم غش غش می‌خندیدم ولی صدا به صدا نمی‌رسید انقدر که همه داشتن داد و بیداد می‌کردن. ما اون شب دو تا مسابقه داشتیم: یکی جهادگر نمونه یکی هم همین همسران سازگار که خانواده نورعلی‌وند و گلی زاده همه‌ی جایزه ها رو درو کردند. تو جهادگر نمونه، مهدی و مصطفی به ترتیب اول و دوم شدند. من هم بین خانم ها دوم شدم. تو همسران سازگار هم من و شوهرم دوم شدیم و واقعا نمی‌تونم بگم چقدر خوش گذشت.
شاید هیچ وقت فکرشم نمیکردم که جهادی اینقدر خوش بگذره و اینقدر فضا دوستانه و صمیمانه باشه و خستگی هاش انقدر دلپذیر باشه. ای کاش زودتر رفته بودم...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۱۳
صالحه

نظرات  (۳)

چقدر عالی ادم وسوسه میشه کاملا 
پاسخ:
نه بابا! یعنی انقدر خوب توضیح دادم؟ به خودم امیدوار شدم
یه بار دوران دبیرستان اردو جهادی بردن ولی چون خیلی سخت بود من تقریبا کاری نکردم.از اون به بعد هم کلا کسی بعدش جلوم اسم اردوی جهادی رو نیاورد.کمک مالی رو ترجیح میدم.
پاسخ:
ولی اینو میدونید که کمک مالی راحت ترین کار ممکنه؟ وجدان آدم رو راحت میکنه ولی گاهی مردمی مثل مردم کرمانشاه، مشکلات دیگه ای دارن که اصلا با پول حل نمیشه
متاسفانه ازم بر نمیاد.نهایت کاری که میتونم بکنم کمک مالی کردن و ایناس.بلی که راحت ترین کار برای لااقل من که همین چیزاس چون واقعا اینکه پاشم برم اونطوری کار کنم برام سخت و جان فرساس.

پاسخ:
خب بیایید تیم فرهنگی. بیل هم نداره. برای دفعه بعد هم خودم سفارشتون رو به آقای عسگری میکنم

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">