صالحه


صالحه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
دختر والدین برای ۲۹ سال
همسر ۱۱ ساله
مادر × ۳
سطح ۲ گرایش فلسفه از جامعه الزهرا
کارشناسی ارشد معارف انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران

بایگانی
نویسندگان
این مطلب خیلی طولانی هست ولی با اطمینان می‌تونم بگم که اگر نخونید شاید هیچ‌وقت پشیمون نشید چون اصلا نمی‌دونستید در مورد چی هست. پس چطور پشیمون بشید؟ اما اگر بخونید یه روزی میاد که میگید: "این صالحه هم علم غیب داشت... از کجا می دونست که قراره این طوری بشه؟"
توی همون پستی که میلاد دخانچی گزارش اربعینش رو در اینستاگرام نوشته بود، به این نکات هم اشاره کرده بود که دولت عراق برای برگزاری مراسم اربعین هیچ برنامه‌ای نداره و ازش تعبیر کرده بود به "فقدان استیت مرکزی". اینکه اداره کنندگان مراسم، عشیره‌ها و خاندان‌های بزرگ هستند. البته من این رو کاملا قبول ندارم. به نظرم چیزی فراتر از فرهنگ قبیله‌ای باعث میشه عراقی‌ها فرهنگ میزبانی اربعین حسینی رو داشته باشند. اما نکته‌ی جالبی که آقای دخانچی بهش اشاره کرده بودند، این بود که چقدر ما ایرانی‌ها ذیل فرهنگ اربعین، به فکر تمدن سازی هستیم...
خوندن پست ایشون + ماجرای ایستگاهی که همسرم برای پیاده‌روی جاماندگان اربعین درست کردند، باعث شد که یک چالش فکری برام ایجاد بشه. به نظر شما الگوی درستِ میزبانی در اربعین چیه؟ یا به عبارتی کدام الگو باعث میشه ما در ترازِ مسلمانانِ تمدن‌ساز قرار بگیریم؟
اول بذارید بگم که شوهرم برای این ایستگاهِ موکب‌گونه چه کرد. اول پیامک زد و در فضای مجازی اطلاع‌رسانی کرد و تقاضای کمک مالی کرد. در مسجدی هم که به تازگی امام جماعتش شده اعلام کرد و گرچه مسجد پولداری دارند اما خودِ مسجد حاضر نبود از صندوق خودش چیزی بده. شوهرم هم بنا نداشت به خاطر این مساله پیرمردهایی که جد اندر جد صاحابِ مسجدند رو حساس کنه... در نتیجه به کمک‌های مردمی اکتفا کرد. نزدیک ۱۰-۱۲ تا گونی سیب‌زمینی خرید و برد خونه مامانش. اونجا سیب‌زمینی ها رو تو حیاط شستند. یه مقدارش رو هم بین همسایه ها پخش کردند و همه ی محل برای کمک به نذری اربعین امام بسیج شدند. بعدش سیب‌زمینی‌های خرد شده که توی آب بودند رو با وانت بردند ایستگاه.... همه ی این کارا هم روز قبل اربعین انجام شد و از صبح اربعین شروع کردند به سرخ کردن و پخش کردن. شوهرم میگفت ایستگاهِ ما جزو معدود ایستگاه‌هایی بود که صف داشت و این یعنی همین ایده ساده چقدر طرفدار داشت!
اما اسمِ ایستگاهشون فکر می کنید چی بود؟ به اسمِ مسجد بود. مسجدی که حاضر نشده بود یه هزار تومنی کمک این ماجرا کنه اما شوهرم اصرار داشته که به اسم مسجد باشه چون معتقد بود سال بعد و سال‌های بعد، مسجدی‌ها نمی تونند جلوی این سیلِ عاشقان امام بایستند و بلاخره تسلیم می شن :)
حالا برگردیم به صحبت خودم. چیزی که من با مطالعاتم فهمیدم اینه که در سیره پیامبر، مسجد یعنی همه چیز. مسجد یعنی محلِ عبادت. مسجد یعنی محل آموزش. مسجد یعنی محل تربیت. مسجد یعنی محلِ قضاوت. مسجد یعنی محل شور و مشورت. مسجد یعنی سنگر فرماندهی جنگ. مسجد یعنی قرارِ هیئت. مسجد اینطوری اینقدر قدرتمند میشه که با یک اشاره می تونه یه عالمه نیرو بسیج کنه. به خط کنه... بفرسته به محلِ نیاز...
ما از اول انقلاب تا الان از همین کم‌توجهی به مسجد خیلی لطمه خوردیم. من حتی با حسینیه هم موافق نیستم. این کارکردهایی که گفتم رو فقط مسجد داره...
حالا برگردیم به بحث. قرار بود ببینیم الگوی ترازِ میزبانی از زوار اربعین در راستای ایجاد تمدن بزرگ اسلامی چیه؟ به نظر من ساماندهیِ پذیرایی از این حجم از زوار جز زیر لوای مسجد امکان‌پذیر نیست. هر شهر ده‌ها مسجد داره و هر مسجد می تونه یه ورِ ماجرا رو بگیره. مسجد‌ها با هم هماهنگ میشن و اینطوری نظمِ مراسم در سطح کلان صدها برابر میشه. در واقع یه شبکه عنکبوتیِ بسیار قدرتمند و وسیع ایجاد میشه که اثراتِ مثبتِ زیادی داره که در بیان نمی‌گنجه. یکیش اینه که مردم برای اینکه از تحولاتِ جامعه و محله‌شون عقب نمونند، بیشتر به مسجد سر می‌زنند و تمایل جوانان به دین و عبادت هم خیلی بیشتر میشه. به هر صورت فضای مسجد یه فضای دوست داشتنی و ملکوتی هست. مکان پرواز ملائک... خودِ من به شخصه همیشه به محض ورود به مسجد احساس بی‌نظیری داشتم. مشکلِ من برای مسجد رفتن همیشه  نداشتنِ انگیزه کافی بوده و یه عده آدمِ کج فهمِ متکبر که عادت داشتند و دارند که جوان‌ترها رو از مسجد زده کنند. البته در این بین خودِ روحانیت و نیز سازمان امور مساجد کم مقصر نبودند و نیستند که هیچ‌وقت نقش کلیدی خودشون رو آن طور که باید و شاید متوجه نشدند.
مسجد، پایگاه مشترک همه‌ی مسلمانان فارغ از هر جناح و قومیتی هست. حتی اگر یک مسجد متعلق به یک جماعت خاص باشه، باز هم درش به روی همه بازه. پس ایران و غیر ایران نداره. در ترازِ تمدن سازی هست. حالا شما اگر مکان دیگه ای رو به این منظور سراغ دارید، بفرمایید بگید. بسم الله!
موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۸/۰۷/۳۰

نظرات  (۹)

یه موصوعی یادم اومد راجع به مساجد که البته خیلی ربطی نداره.. مسجد باید همیشه باز باشه درش به روی همه.. باید جای یادگیری و حل مساّل باشه به جای حرفا و کارای خاله زنکی (ببخشید که اینو میگم ولی متاسفانه هست)

دو سه هفته پیش از خونه اومدم بیرون همون موقع اذان دادن منم چون با کسی سر ساعت قرار داشتم و گفتم دیر نشه راه افتادم با خودم گفتم به اون که رسیدم تو راه مسجد هست نماز میخونم.. دو ساعت از اذان گذشته بود حدودا شایدم کمتر ولی هییییچ مسجدی پیدا کردم نماز بخونم!!!!!

اخرش یه پمپ بنزین تو راه پیدا کردم اونجا اجازه دادن تو نمازخونه شون نماز بخونم

و مسیر و کارمم یه طوری بود میدونستم دیگه نخونم نمیرسم.. میخواستم وایسم تو پارک یه فرش بندازم نماز بخونم

متاسفانه مساجد ماهم الان شدن جاهای شیک و پر زرق و برق و البته ساعتی!!!

حالا دیگه مابقیش بماند...

پاسخ:
موافقم... متاسفانه فرهنگ مسجد در کشورهای مسلمان دچار استحاله عمیقی شده. البته فرهنگِ مسجد و نه خودِ مسجد.
از اون چیزی که توی ذهن خیرین مسجدساز شکل میگیره برو تا متولیان مساجد و آخوندهاشون و نمازگزارهاشون و .... همه و همه تاثیر داشتند و دارند
۳۰ مهر ۹۸ ، ۱۵:۲۰ دُردانه ⠀

مسجد خوبه ولی چجوری می‌خوای ملت رو جذب مسجد کنی؟ یه عده که کلاً مسجدی و مذهبی نیستن، یه عده هم با اینکه مذهبی‌ان، فضای حاکم بر مسجدو دوست ندارن. مسجد جای خوبیه برای همه چی، ولی به‌نظرم لازمه مدیریت مسجد دانشگاه متفاوت با مسجد محله باشه. من فضای مسجد محله رو دوست ندارم. و معمولا آدمایی که تو مساجد مدیریت رو دستشون گرفتن سواد این کارو ندارن. همینه که امثال منو فراری داده.

پاسخ:
سوال خیلی خوبیه
به نظر من یکی از راه‌هاش یکی کردن مدیریت مسجد و هیئت هست. چون خیلی ها که مسجدی هم نیستند، امام حسینی هستند.
اگر این فاصله‌ای که بین هیئت و مسجد افتاده با ابتکار و فراست و درایت مسئولین مسجد و هیئت کم بشه، کم کم درست میشه.
مثل کاری که شوهرم کرد و توضیحش رو دادم. جوان‌هایی که ایستگاه رو راه انداختند درسته که مال محله مسجد بودند اما اصلا مسجدی نبودند. حداقلش اینه که بعدا برای دیدن حاج آقای مسجدشون پا میشن یه سر به مسجد میزنن. نه؟
۳۰ مهر ۹۸ ، ۱۶:۵۴ میرزا مهدی

سلام شاید در شهری که شما زندگی میکنید مسجد یک نقطه ی پرگار باشه اما مطمئنم به غیر از شهر ما خیلی از شهرهای دیگه هستند که یکی در میون فقط برای نماز های واجب مساجد باز هستند.

تو بابلسر فقط یک مسجد از صبح تا آخرای شب بازه اون هم مسجد جامعه که تردد زیادی داره چون تو مرکز شهره و بالغ بر 80 درصد مردمی که میرن تو مسجد جامع به خاطر دستشویی هاشه.

جداً همینطوره. چند وقت پیش آقای شهاب مرادی تو یه برنامه صحبت میکردن درمورد این مسئله ی مسجد. 

اینکه مسجد باید محور باشه. قدیما مسجد همه چی بود. عبادتگاه. بنگاه کاریابی. بنگاه املاک. پایگاه فرهنگی. مجلس مصلحت. شورای حل اختلاف. گلریزون. و هزاران مورد دیگه..... ولی متأسفانه به دلیلی که شما باید بهتر واقف باشید تا مایی که سرمون فقط به نون درآوردن گرمه، مساجد یکی درمیون شدن و اونهم فقط برای ادای نماز. این فاجعه رو تو قم نمیشه دید خوشبختانه و فکر میکنم برای زنده کردن مساجد باید از ابتدا فرهنگ سازی بشه/. این یک نظر شخصی است و هیچ اعتبار رسمی و سندیتِ جامع نداره/. 

خیلی هم ارادتمندیم تازه

پاسخ:
اووووه! نه! نه در قم این اوضاع بود و نه الان که تهرانیم... مسجدهای دور و بر ما هم میبندند. منم قبول دارم. تو جوابم به sepi AL گفتم...
و دردانه هم سوال خوبی پرسید که جواب دادم چطور میشه این فرهنگ سازی رو انجام داد...
صدالبته منم نظر شخصیم رو دادم. ممنون که مشارکت می‌کنید :)
۳۰ مهر ۹۸ ، ۱۸:۱۵ **هِلِناز **

یه سوالِ سطحی 

یعنی عامل صف کشیدن ملت سیب زمینی سرخ شده بود ؟ 

پاسخ:
علت صف کشیدن... خب همه آدما سیب‌زمینی سرخ کرده دوست دارن! شما دوست ندارید؟ :))
ولی موکب اینا کوچیک بوده و سریع به همه نمی‌رسیده برای همین صف شکل گرفته بوده. در کل جمعیت خیلی زیاد بوده. ۱۲ هزار ظرف سیب زمینی داده بودند ولی آمار شرکت در جاماندگان میگه ۳ میلیون آدم شرکت کرده بودند
پس صف طبیعیه!!!
۳۰ مهر ۹۸ ، ۲۰:۴۵ میرزا مهدی

من اطلاعاتی که در مورد مسجد محله ی خودمون دارم رو عرض میکنم. 

باید مسجد رو به دست جوانان بسپرن و پیرغلامها و پیر خدام ها اگر میخوان تو دُور باشن، باید کنار بایستن و از دور مراقبت کنن.

مسجد محلِ ما زمانی که ما بچه بودیم دست چند نفر آدم چهل و خورده ای ساله بود و الان دست همون آدما که حدود هفتاد و خورده ای سال دارن، با همون تز های قدیمی محبوسه. بله به معنی واقعی کلمه محبوسه.

جوونا وقتی اداره مساجد رو دستشون بگیرن، خود به خود پای جوونای دیگه ای که مسجدی هم نیست به مسجد باز میشه. البته به این سادگی ها هم نیست ولی شدنیه.

 

مسجد محل ما به دست چند تا پیرمرد متعصب غصب شده که برای وارد شدن به مسجد حتی به رنگ جورابت هم گیر میدن...

آدمایی که تو عزاداری حسین اگر از چیزی غیر از صحنه های کربلا بگی، زیرآبت رو میزنن . چه بسا  روحانیونی رو که به ده شب نکشیده از منبر پایین کشیدن. آدمهایی که خسته و داغون و کسل کننده هستند و ...

 

مسجد اول از همه باید از دستِ پیر خادم های به روز نشده بیرون کشیده بشه.

مسجد. مجلس. دولت. هر چیزی که برای مدت طولانی دستِ یه عده خاص بمونه، میپوسه و یواش یواش از رونق میافته

پاسخ:
نمی‌دونم قبلا‌ها... حدود سال‌های ۸۶_ ۸۷ و  اینا وبلاگ می‌نوشتید یا نه! وبلاگِ اسکالپل رو دیده بودید یا نه؟
نویسنده‌اش آقای بیضایی بعدها برادرش شهید شد... یادتونه؟ یه چند تا پست پشت سر هم نوشته بود در مورد مسجدشون و داستان‌هاش. همیشه وقتی حرف از پیرمردهای مسجدها میشه یاد اون پست‌ها می‌افتم: مسجد پیرمردها!!
این قصه غصه خیلی قدیمی و کهنه است.. نه؟

سلام

مسجد محله ما خیلی فعاله خدا رو شکر. ولی اتفاقا خیلی از مساجد قم اینطور نیستند. متاسفانه. من بچگیم تو یکی از محلات عالم نشین قم گذشت ولی اصلا همچین مسجدی وجود نداشت. همسرم هم در جای دیگه قم چنین خلایی رو احساس می کردن. شاید بیشتر هیئات و جلسات خانگی فعال باشن تو قم

ولی توی اهواز خیلی از مساجد رو دیدم که دقیقا محور محله هستن و کارکردهای اسلامی مسجد رو دارن و بچه مسجدی تحویل جامعه میدن و نسلهای متوالی به اون مسجد احساس تعلق می کنن.

آدمهایی رو میشناسم که تفاوتهای عمیق فکری فرهنگی عقیدتی دارن ولی چون بچه های یه مسجد بودن بعد از مهاجرت به تهران هم جمعشون رو حفظ کردن و ارتباط دارن.

تو نسل جدید همسن بچه های خودم هم میبینم این کارکرد مساجد رو در اهواز.

بنظرم از تجربه های موفقشون باید استفاده کرد.

پاسخ:
سلام.
چه جالب... اهواز! 
آره... بعدا فرصتش پیش بیاد به شوهرم بگم با شوهر دخترخاله‌ام که اهواز هستند صحبت کنه... از تجربیاتشون استفاده کنیم.
ممنون عزیزم
۰۱ آبان ۹۸ ، ۰۱:۲۴ پیـــچـ ـک

سلام

وای از امور مساجد نگوووو...

ناله میزنممممم...

 

پاسخ:
سلام... بگو... دلِ هممون پره...
۰۱ آبان ۹۸ ، ۰۷:۱۶ پلڪــــ شیشـہ اے

به قول حاج آقای رهدار که میگفتن یه روز آب محل مون قطع شده بود ز کل از زندگی افتادیم اون روز، این قدر که حیاتیه این آب. باید نقش مساجد توی محل ها و بین مردم این طور جا بیافته.

 

+ مثلا چرا بعضی جاها ان تا مسجد توی یه محل هست ولی محل ما مسجد نداره. :| 

پاسخ:
بله. واقعا!

+ اِ! مگه میشه مسجد محل  نداشته باشید؟ یعنی تو خیابان اصلی یا دور و اطرافتون مسجد نیست؟
۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۶:۰۳ میرزا مهدی

آره اسکالپل اسکالپل. آقای بیضایی. چه سر و صدایی بپات شد وقتی هک شد... غیب شد...  آدرسِ بعدیشو داری؟  نه اونی که قبل از 90 مینوشتا... جدیدش..

 

لینک

البته به هوای اینکه نوشته شعبه دوم فلان آدرس پذیرفتیمشD: 

+بله همینطوره. یه قصه ی کهنه و قدیمی

پاسخ:
اونی که قبل از ۹۰ مینوشت beyzai.ir بود؟ 
نمی دونم اصلا الان می‌نویسه یا نه...
رفته...
بعد از نوشتن تو همبن آدرسی که اینجا نوشتم، دوبار دعوتش کردند برنامه جهان‌آرای شبکه افق 
یامین‌پور هم که لابد می‌دونید قبلا وبلاگ می‌نوشت؟
ولی من یکی از دست آقای بیضایی ناراحتم. من خیلی بهش مدیونم. وبلاگش خیلی برای من خوب بود... ناراحتم که نمی‌نویسه. جزو معدود افرادی هست که اگر یه روز ببینمش حتما بهش میگم اینو. حتما...

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">